در جولان فقر وبیکاری همه برده می‌خواهند نه کارگر و کارمند

آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعرا: "ساعت کاری؛ 24/7 ما در... هیچ زمان مشخصی برای کار نداریم.ساعت کاری ممکن است تا ساعت 4 باشد یا کمپین داشته باشیم و تا ساعت 12 شب طول بکشد.ممکن است سه روز تعطیلی داشته باشیم و امکان دارد حتی جمعه‌ها هم مشغول کار باشیم. حقوق پرداختی؛ ما به شما حقوق نمیدهیم بلکه از آورده‌ای که شما خلق می‌کنید بیشترش را برای خودمان بر می‌داریم و مقدار کمتر را به شما می‌دهیم. حضور در تیم ما در شان افراد نرمال نیست و نوعی دیوانه کار بودن و معتادان به کار را به خود جذب می‌نماید " اشتباه نکنید این‌ها شرایط برده داری نیست این‌ها بخشی از آگهی استخدام در یکی از گالری‌های ماشین است. برده‌داری در بندگی بودن اختیاری یا غیر اختیاری یک شخص در دست شخص دیگر است. نرخ بالای بیکاری شرایط جامعه را به گونه‌ای رقم زده است که کارفرمایان بیشترین سود را به دست بیاورند. به نظر می‌رسد این گروه از کارفرمایان درکی از شرایط روانی جامعه ندارند و کسب سود مالی برایشان در اولویت قرار دارد. این روزها بخش زیادی از جوانان ما به ابزاری در دست کارفرمایان برای کسب سود تبدیل شده‌اند ابزاری که حال دیگر برای زمان و دغدغه‌های شخصی خود حتی امکان تصمیم‌گیری ندارند. برده داری فقط سوء استفاده از توان بدنی افراد در مکانی مشخص به اسم اردوگاه‌ها نیست. بسیاری از موسسات، اردوگاه شده‌اند و کارمندان به برده‌هایی در دست کارفرمایان تبدیل گشته اند. برای مثال خانم نویسنده‌ای شرایط استخدام منشی خود را چنین عنوان می‌کند که ما به چند مورد از آن اشاره می‌کنیم: منحصر شدن مشغله‌های ذهنی‌اش به رتق و فتق امور مربوط به کار و نوشتن بنده، بی‌علاقه بودنش به صحبت از زندگی خصوصی و مشکلات شخصی اش، تخصص و سلیقه در آماده کردن قهوه ی مخصوص بنده، چای، دمنوش‌های مقوی و تنقلات سالم، علاقه وافر به شب کاری، شب زنده داری و دارا بودن انرژِی مربوط به آن.در این آگهی به فرد هشدار داده می‌شود که بعد از استخدام شدن مشغله‌های ذهنی او نیز در انحصار خانم نویسنده قرار می‌گیرد. خانم نویسنده در ازای پرداخت مبلغی فقط زمان و جسم نیروی کار را نمی‌خواهد؛ ذهن و حتی مشغله‌های ذهنی فرد را هم کنترل می‌کند. در این فضا فرق نمی‌کند نویسنده باشی یا گالری ماشین داشته باشی در جولان فقر همه برده می‌خواهند.
>ضعف قانونی
علیرضا شریفی مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره به آفتاب یزد گفت:«این موضوع را از چند بعد می‌توان مورد بررسی قرار داد: بعد اول و مهم‌ترین بعد قانونی قضیه است.اگر ضعف قانونی وجود دارد باید با اصلاح قانون فضایی را فراهم بکنیم که کسانی که قرار است به عنوان کارمند و کارگر برای سازمان، شرکت یا شخصیت حقیقی خاص کار بکند در چارچوب قواعد و قوانین قرار داد‌ها منعقد شود که افراد در معرض ظلم و ستم قرار نگیرند.ما این قانون‌ها را داریم اما دو نکته بسیار مهم در زمینه مباحث قانونی وجود دارد. یک اینکه نظارت قانون در کشور ما برای حسن اجرای قانون بسیار ضعیف است.یعنی دستگاه‌های ذی ربط
نظارت کافی برای اجرای مستقیم، مناسب و کامل قانون را ندارند.نکته دوم این است که متاسفانه جدا از افراد یعنی شخصیت‌های حقیقی ما شاهد هستیم تشکیلات خصولتی هم نوع قراردادی که با افراد می‌بینند به شکل ظاهری قانونی است اما در اصل حق و حقوق کارمند یا کارگر را ضایع می‌کند.برای مثال مرتبا با تشدید قراردادهای کوتاه مدت هم حق و حقوق فرد را زیر پا می‌گذارند و هم از ظاهر و و جهه قانونی برای کار خود بهره مند می‌شوند. »


>عدم شکل‌گیری تعلق سازمانی
وی ادامه داد: « اما درباره بعد دوم این مسئله برمی‌گردد به حالت‌های خودشیفتگی سازمانی یا فردی. یعنی بعضی از دستگاه‌ها به دلیل این که خودشان را محور می‌دانند اصلا اهمیتی برای نیروی انسانی قائل نیستند و به همین دلیل به خودشان اجازه می‌دهند آگهی‌هایی از این قبیل بدهند و قرارداد‌های غیر قانونی منعقد کنند.زیرا از یک سو مطمئن هستند دستگاه‌های نظارتی، نظارت کافی و کامل ندارند و از سوی دیگر اخلاق حرفه‌ای متاسفانه در بین بسیاری از موسسات، شرکت‌ها و اشخاص حقیقی وجود ندارد.زیرا اگر کسی اخلاق حرفه‌ای داشته باشد حتما به حقوق پرسنل تحت مدیریت احترام می‌گذارد. نکته سومی که می‌توانم به آن اشاره کنم این است که اولین پیامدی که این گونه فعالیت‌ها دارد احساس عدم امنیت در بین کارگران، کارمندان و دستمزد بگیر‌ها است. از سوی دیگر وقتی با فردی قرار داد اینگونه منعقد می‌شود که بر پایه آن حق و حقوق فرد رعایت نمی‌شود تعلق سازمانی شکل نمی‌گیرد.وقتی تعلق سازمانی شکل نگیرد طبیعتا کارآیی فرد پایین می‌آید. وقتی یک تشکیلات، موسسه یا کارفرمایی می‌گوید من به شخصی نیاز دارم که 24 ساعت در خدمت من باشد و ما تعطیلی نداریم در حقیقت یک پیام
غیر مستقیم به فرد می‌دهد که تو خیلی به دنبال منافع سازمان نباش زیرا ما اهمیت و ارزشی برای منافع تو قائل نیستیم. در حالی که اگر این فرد به جای یک نفر دو نفر را برای یک پست در نظر بگیرد هم به خوبی می‌تواند کار را پوشش بدهد و مسئله منفعت سازمانی و فردی نیز افزایش پیدا می‌کند. خانم نویسنده‌ای که در شرایط اسخدام به درست کردن دمنوش‌های به خصوص خود اشاره می‌کند من را یاد هنرپیشه‌های درجه دو و سه می‌اندازند که پول کلانی را می‌دهند و بادیگارد استخدام می‌کنند برای اینکه به رخ دیگران بکشند که ما شخصیت مهمی هستیم.به اعتقاد من کسی که چنین آگهی را می‌دهد در حقیقت درگیر مشکلات عدیده روحی، روانی، فردی و درونی است.متاسفانه کارفرما‌ها منافع درونی خود و اخلاق حرفه‌ای را نمیشناسند و برخی هم از شرایط نامطلوب اقتصادی به نفع خود استفادی می‌کنند.»
>سرخوردگی اجتماعی
سعید معدنی، جامعه شناس و استاد دانشگاه نیز در این باره به آفتاب یزد گفت:«برده داری در سرمایه داری تقریبا به همین شکل است.بسیاری از اوقات ظاهر محترمانه دارد و برخی اوقات بی‌شرمانه در قالب آگهی‌های استخدام نمود پیدا می‌کند. جامعه ما جامعه‌ای است که به حال خود رها شده است.یعنی قانونمندی در ظاهر وجود دارد ولی در پشت این ظاهر متاسفانه اتفاقات بسیاری بدی رخ می‌دهد. خیلی وقت است که این داستان بین کارفرمایان وجود دارد. امروزه چون فضای مجازی قدرت دارد این افشاگری‌ها شکل می‌گیرد. من فکر می‌کنم به دلیل افزایش جمعیت زیاد از یک زمانی به بعد مسئولین کنترل جمعیت را از دست دادند.جمعیت جامعه ما در دهه‌های اخیر دو برابر شده است.پس به دلیل افزایش زیاد جمعیت و مشکلات اقتصادی مسئولین نتوانسته‌اند جامعه را کنترل کنند و الان با جمعیت بالایی از افراد بیکار و سرخورده مواجه هستیم که از آن‌ها سوءاستفاده می‌شود. شرایط خیلی نابسامان است و مسئولین چشم خود را بر شرایط جامعه بسته اند. ما با نسلی مواجه خواهیم بود که اعتماد به نفس پایینی دارند و مدام تحقیر شده‌اند و این افراد نمی‌توانند در جامعه موثر و سودمند باشند و امکان دارد سرخوردگی اجتماعی به وجود بیاید. »