چشم‌انداز مبهم مذاکرات

جاوید قربان‌اوغلو تحلیلگر مسائل بین‌الملل چشم‌انداز مذاکرات احیای برجام هر روز دارد با ابهامات زیادی مواجه می‌شود. علت آن‌هم زمان نسبتا طولانی است که از آخرین دور مذاکرات که دور ششم بوده، می‌گذرد. درحالی‌که انتظار می‌رفت شاید چند روز یا چند هفته بعد از تشکیل دولت جدید، مذاکرات شروع شود و هر روز هم داریم با اماواگرها و درحقیقت شرط و شروط‌های جدیدتری از جانب ایران مواجه می‌شویم که دورنمای مذاکرات را در آینده نزدیک مبهم‌تر می‌کند. اگر بخواهیم خیلی وارد جزئیات شویم باید به دو نکته اشاره کرد: نخست سفر انریکه مورا به ایران و اعلام این نکته در بازگشت که چشم‌انداز مذاکرات روشن نیست و ایران تمایلی به بازگشت به مذاکرات ندارد. برداشتی که به ملاقات با آقای باقری‌کنی در تهران برمی‌گردد و بعد از آن هم اظهارنظری از جانب آقای بورل، هرچند نه با این غلاظ و شداد بلکه یک مقدار مأیوسانه در مورد ازسرگیری مذاکرات. نکته دوم در این رابطه جدیدترین اظهارات وزیر امور خارجه در جلسه غیرعلنی مجلس است. هرچند نمی‌توانیم مستندی از مجلس غیرعلنی داشته باشیم الا مطالبی که نمایندگان مجلس از آن بیرون داده‌اند، از جمله اینکه آقای امیرعبداللهیان به سه نکته اشاره کرده. نخست اینکه قبل از هرگونه مذاکره، آمریکا باید یک اقدام جدی انجام دهد. دوم اینکه ما اقدام در مقابل اقدام خواهیم کرد و سوم اینکه مذاکرات از شرایطی که ترامپ از آن خارج شد، آغاز خواهد شد. هرچند این موضوعات جدید نیست ولی بر ابهامات با توجه به ملاقاتی که آقای کنی با معاون سیاست خارجی اتحادیه اروپا داشته، می‌افزاید. اینکه آمریکا باید یک اقدام جدی بکند، مشخص نیست. آیا اگر آمریکا اقدام جدی نکند، مذاکرات شروع نخواهد شد؟ دوم اینکه این اقدام جدی چه خواهد بود؟ قبلا از آقای امیرعبداللهیان نقل شده بود که در ازای 10 میلیارد دلار از پول‌ها به میز مذاکره بازمی‌گردیم. حال این سوال مطرح است که آیا منظور، پول‌های در آمریکاست یا 10 میلیارد دلاری که در کشورهای دیگر به خاطر فروش نفت بلوکه شده و به خاطر اف‌ای‌تی‌اف به ما پرداخت نمی‌کنند؟ نکته دیگر شروع مذاکرات از زمان خروج ترامپ از برجام است. درحالی که حداقل در دوره جدید، شش دور مذاکرات با 1+4 داشتیم. آیا تمام این مذاکرات کنار گذاشته می‌شود؟ ضمن اینکه موضع اقدام در برابر اقدام خوب است ولی چه اقدامی مدنظر آقای‌ امیرعبداللهیان است؟ لذا همه اینها را که در کنار هم می‌گذاریم، یک مقدار افق احیای مذاکرات را مبهم می‌کند و به این معنا جمع‌بندی می‌شود که مذاکرات از جایی که در قبل از دولت جدید متوقف شده بود، شروع نخواهد شد. اینکه مذاکرات منوط به این است که آمریکایی‌ها باید یک قدم جدی بردارند این قدم باید مشخص شود که چه قدمی مدنظر تیم مذاکره‌کننده ماست؟ و اما از همه اینها مهمتر که شاید یکی از ابهامات کلیدی ازسرگیری مذاکرات است، مسأله تیم مذاکره‌کننده است که بعد از گذشت حدود دو ماه از روی کار آمدن دولت مشخص نشده. علت از این جهت مهم است که یک بحث سیاسی و یک بحث تکنیکی دارد. سیاسی، رویکرد افراد مذاکره‌کننده است که گرچه دستور از مرکز، شورای عالی امنیت ملی و نظام می‌گیرند ولی تمایلات و دیدگاه خودشان هم وجود دارد. خصوصا اینکه در دوره آقایان جلیلی و باقری‌کنی امتحان کردیم و دیدیم چه مصائبی به‌وجود آمده است. نکته دیگر اینکه آیا افراد مذاکره‌کننده قابلیت‌های لازم برای مذاکره با آمریکایی‌ها یا 1+4 را دارند یا خیر؟ اخیرا حرف از بروکسل در میان است. آیا مذاکره فقط با اروپایی‌ها دربروکسل خواهد بود درحالی که تابه‌حال در وین و با 1+4 بوده است. تکنیکی قضیه هم به خاطر این است که این افراد علاوه بر تمایلات سیاسی خودشان، یک‌سری قابلیت برای این کار باید داشته باشند. به نظر می‌رسد همه اینها را که در کنار هم می‌گذاریم، چشم‌انداز مذاکرات تیره و تاریک است. به‌خصوص که ما دو مسأله را شاهد هستیم: یک، همگرایی اروپا و آمریکا در مسأله مذاکرات هسته‌ای که تا به‌حال به این شدت نبوده که به‌ هم نزدیک ‌شوند و دوم، تحرکات فوق‌العاده اسرائیلی‌ها که قرار است آقای بنت با آقای پوتین ملاقات کند که تصور می‌کنم هدف، تاثیرگذاری بیشتر در دیدگاه‌های موضع روسیه است تا شاید آنها را راضی کنند که یک مقدارتنگناهای ایران را زیادتر کنند، ما را تحت فشار قرار دهند و شاید بخواهند موضوع را در شورای امنیت بحث کنند. البته نه اینکه پرونده از جانب آژانس به شورای امنیت برود بلکه موضوع ایران در شورای امنیت بحث شود که به نظر می‌رسد یک چالش جدی را ایجاد خواهد کرد.