مردم «صداقت »ببينند؛ می‌آيند پای كار

عکس: آرمان‌ملی / فاطمه فتاحی/آرمان ملی: با آغاز به کار رسمی دولت سیزدهم لزوم بازیابی اعتماد عمومی مردم بیش از گذشته احساس می‌شود. در شرایطی که مردم در شرایط بغرنج اقتصادی و معیشتی به سر می‌برند و بیش از گذشته از روندهای معمول و عملکردهای مسئولان ناراضی‌اند که باید اقداماتی صورت بگیرد که اولا با رفع برخی مشکلات اقتصادی میزانی از رضایتمندی در مردم شکل گیرد و سپس در راستای احیای سرمایه اجتماعی و بازگشت اعتماد عمومی کوشش شود. در این راستا برای بررسی ساز و کارهای بازیابی اعتماد عمومی، عملکرد دولت و لزوم پاسخگویی و سکوت اصلاح‌طلبان «آرمان ملی» با اسماعیل گرامی مقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی و فعال سیاسی اصلاح‌طلب به گفت و گو پرداخته است که می‌خوانید.  اکنون ضرورت بازیابی اعتماد عمومی بیش از پیش احساس می‌شود، در این خصوص چه راهکاری باید در پیش گرفته شود؟ اعتماد عمومی به عوامل مختلفی وابسته است. اعتماد عمومــی زمانــی به وجــود می‌آید که وضعیت مــردم بهبود پیدا کند. انتظار مردم از حاکمیت و هر جــریانــی که حاکـم می‌شود در قوای سه گانه، ایــن اسـت کــه امروزشان بهتر از دیروز باشد و وضعیت مناسبی به لحــاظ معــیشت اقتصادی داشتــه باشنــد. آزادی‌های سیاسی و آزادی بیـان در اولویت‌های بعدی اســت. اما آنچــه که مهم است مردم صداقــت را از مسئولانشان ببینند. یعـنی در حادثــه یا اتفاقی کــه رخ می‌دهد، مسئولان صادقانه به مردم بگویند به چه دلیلی این تصمیم اخذ شده و پیامدهای اخذ این تصمیم چیست؟ در این صــورت است که قاعدتا اعتماد مــردم بــر می‌گردد و پشت حاکمیــت و نــظام خواهند ایستاد. در سال‌های اخیــر اتفاقاتی رخ داد کــه آن اعتماد از بین رفت. یکی از مهم ترین بی‌اعتمادی‌هایی که در انتخابات به وجود می‌آید؛ همین نظارت است، یعنی نظارتی که در برخی از مواقع اتفاقا درست عمل می‌کند ولی مجموع عملکرد آن نشان می‌دهد که رویکرد سیاسی دارد. از یک جریان سیاسی تمام یا اکثر نامزدها ردصلاحیت می‌شوند و نامزدهای در اولویت بعدی جریان مقابل تنها در صحنه می‌مانند. از یک جریان سیاسی تقریبا همگی تایید می شوند. این نوع رفتار باعث بی‌اعتمادی می‌شود. با کاهش اعتماد عمومی بازسازی آن دشوار و زمان بر است. ممکن است از دست رفتن اعتماد مردم با سرعت بیشتری انجام شود ولی حتما ترمیم ناامیدی و ‌بی‌اعتمادی سخت و دشوار است. به هر حال روسای جمهور و  نمایندگان مجلس قول‌ها و وعده‌هایی می‌دهند که اگر جامه عمل نپوشند آن وقت بی اعتمادی بیشتر دامنگیر خواهد شد.   در سخنان خودتان به نظارت و نقش آن براعتماد عمومی اشاره کردید، این در حالی است که پنج سال از ابلاغ سیاست‌های کلی انتخابات از سوی رهبری نظام مـی‌گذرد، چرا این سیاست‌ها به نتیجــه مشخصی نرسیده است؟ روشن است که ساز و کار انتخاباتی در کشور ما مبتنی بر احــزاب سیاسی نیست. انتخابات اگر در کشور ما سامان پیدا کند و ساز و کار آن متفاوت بشود، می‌تواند به تغییرات در احزاب هم بینجامد. چون نظام انتخاباتی کنونی فرد محور است و نه جمع محور و حزب محور؛ این امر آسیب‌های جدی به جامعه، شکل گیری احزاب سیاسی و هم خود دستگاه نظارتی وارد می‌کند. سال‌هاست نظارت در نزد افکار عمومی با انصاف شناخته نمی‌شود. علت این امر در این است که خود دستگاه نظارتی وارد رد صلاحیت می‌شود. در حالی که اگر انتخابات ما به سوی یک انتخابات حزبی پیش برود، این احزاب هستند که پاسخگوی دستگاه نظارتی خواهند بود. اگر حزبی قانونا مورد تایید قرار گرفت آن حزب در انتخابات به رای گذاشته می شود نه افراد؛ زمانی هم که حزبی در انتخابات پیروز شد و رای آورد در حقیقت نمایندگان مجلس را انتخاب می‌کند و این نمایندگان باید گواهــی عــدم ســوء پیشینه داشته باشند و دســتگاه‌های اطلاعاتی  و امنیتی این افراد را تایید کنند. به این شکل عملا رد صلاحیت‌ها به گردن احزاب و خود فرد می‌افتند. در شکل کنونی عده‌ای ثبت نام می‌کنند و شــورای نگهبان عده‌ای را رد صلاحیــت مــی‌کند و باعث می‌شود که رقــابت کم رونقی شکل بگیرد بین جریاناتی که وجود دارد. به لحاظ قانونی حکومت ما جمهوری اسلامی است، اقتضاء می‌کند که قانون انتخابات ما هم باید در جهت حضور جمهــور مردم حرکت بکند. این اتفــاق اگر رخ دهد به نظر می‌رسد که بسیاری از کاستی‌های انتخابات حل خواهــد شد. اینکه می‌بینیم که فســاد در انتخابات وارد می‌شود، پول‌های بی‌حساب و کتاب، کثیف و پولشویی‌ها در انتخابات وارد می‌شود، به این دلیل است که نظام انتخابات ما نظام انتخاباتی قدیمی و کهنه است که لازمه آن بازنگری در قانون انتخابات است.  با توجــه به آغاز کـار دولت سیزدهم؛ همزمان سفرهای استــانی رئیس دولت هم آغاز شده است، این سفرها چه اندازه در بهبود رابطه مردم و مسئولان موثر خواهد بود؟    سفر رئیس جمهور به استان‌های مختلف با توجه به اینکه خیلی از مسائل کشور ما با حضور فرد یا مسئولی از بالا دست؛ سرعت عمل می گیرد، حضور رئیس جمهور در مناطق مختلف فرصت مناسبی است. ضمن اینکه باید پذیرفت که سفرهای رئیس جمهور با سفرهای آقای احمدی‌نژاد متفاوت است. آقای رئیسی برای سرعت دادن به کارها و باز کردن گره‌های کور در حوزه اجرا می‌رود و جنبه تبلیغاتی ندارد. اما سفرهای آقای احمدی نژاد جنبه تبلیغاتی داشت و روش و حرکاتش پوپولیستی بود و برای اینکه به مردم نشان بدهد که ما مناسبات خوبی با شما داریم اما کارها پیش نمی‌رفت. اگر آقای رئیسی سفرهایش بدون برنامه ریزی و محاسبه زمان باشد در آن صورت وقت زیادی از عمر رئیس جمهور به جای تفکر، اندیشیدن و تصمیم گرفتن به این خواهد گذشت که یا در پرواز باشد یا ساماندهی کند هیاتی را که سفر می‌کنند. افراط و تفریط در هر اقدامی به آن آسیب می‌زند. اینکه رئیس جمهور به استان‌ها سفر نکند، حتما خسارتی به کل کشور وارد می‌کند و اگر هم در سفرها زیاد‌ه‌روی کند، باعث می‌شود در راس مدیریت اجرایی کشور حتما خللی ایجاد شود که معاون اول و وزرا نمی‌توانند آن را جبران بکنند. حضور رئیس جمهور در پایتخت و اخذ تصمیمات کلیدی اهمیتش بسی بیشتر از سفرهای استانی است، اگرچه سفرهای استانی هم لازمه برقراری مناسبات بین ملت و حاکمیت است.