کوچ تلخ یک طنزپرداز

محمد صالحی‌آرام درگذشت کوچ تلخ یک طنزپرداز تابستان امسال، در واتس‌اپ فایل صوتی فرستاد که یکی دو ماه برای دیدن بچه‌ها و نوه‌هایش به بخارست رومانی می‌رود و برمی‌گردد. آرزوی «دوری از بلایای سماوی و ارضی» کرد، با همان رندی که به «بلایای سماوی و ارضی» مفهومی کنایی می‌داد. چه می‌دانستیم که بازگشتی در کار نیست و قلب مهربانی که طنز تلخش، تحمل تلخی زندگی را برای آدم آسان‌تر می‌کرد، دور از این دیار در خاک آرام می‌گیرد... اولین‌بار سال ۸۱ دیدمش که کتاب «بیست سال با طنز» تازه منتشر شده بود و او معرفی تمجیدآمیزی بر آن نوشته بود که خالی از اغراق هم نبود. گفت که نوشتن این معرفی را وظیفه خود می‌دانسته، بی‌آنکه هیچ سابقه آشنایی با من داشته باشد. بعدها شاهد بودم که یاری بی‌دریغ برای اعتلای طنز و فرهنگ این مرزوبوم شیوه اوست که به قول خودش هر «سوسویی» را در این راه مغتنم می‌شمارد، باشد که بعدها چراغ راهی شود. «محمد صالحی‌آرام» از اواسط دهه ۳۰ عضو هیئت تحریریه روزنامه اطلاعات و از پیش‌کسوتان روزنامه‌نگاری بود که در اطلاعات طنز هم می‌نوشت. از معدود بازماندگان نسل طلایی طنز دهه ۴۰ بود که سعی می‌کردند بازتاب زبان زمانه خود باشند و راه‌های تازه‌ای را برای انعکاس نگاه خود جست‌وجو کنند. سروده‌هایش در نشریات مهم طنز ازجمله توفیق و کشکیات و کاریکاتور چاپ‌ شده است. او بیشتر شعر می‌گفت و در این میان از سبک‌ها و قالب‌های مختلف و متنوع کمک می‌گرفت. سروده‌هایش در بسیاری از اوقات عمیق و دارای ارزش شعری بود و تلخی غریبی داشت که از فکاهی‌نویسی صرف فاصله می‌گرفت و آثارش را از نوشته‌های بسیاری از فکاهی‌نویسان هم‌دوره‌اش متمایز می‌کرد. برای مثال وقتی سربه‌سرگذاشتن با نوپردازان یکی از قالب‌های شعرهای نو نشریات طنز بود، او، واقعا طنز در قالب شعر نو می‌گفت و از شوخی با این قالب فراتر می‌رفت. نگاه عمیق او به طنز حتی در عنوان سه مجموعه شعر طنزش: «شکل دگر خندیدن»، «همچو شرر خندیدن» و «مشکل حکایتی است» متجلی است. صالحی‌آرام در پیام نوروزی امسال، آرزو کرد که سال نو، مثل سال‌های گذشته نباشد... و نبود، بلکه بدتر از سال‌های گذشته بود. نشان به آن نشان که در کنار رخدادهای تلخی که شاهدش بودیم وجود نازنین او نیز ناباورانه از میان ما رفت. دریغ و هزار دریغ.