روزنامه آرمان ملی
1400/08/04
معادله به کدام سمتوسو میرود
رامین فخاری تحلیلگر مطالعات خاورمیانه در روزهـای اخیـــر اخباری مبنی بر تعطیل شدن دفتر سیا در امـــور ایران و همچنین لغو تحریمهای دو شرکت ایرانــی توسط آمریکا بر روی رسانهها منتشر شده، اما این مساله از ابعاد مختلفی قابلیت تحلیل را داراست؛ نخست اینکه دولت بایدن برخلاف دولت ترامــپ که بهطور مرتب درحال افزایش تنش بین ایــران و آمریکا بود، در مسیر تنشزدایی با ایران گام برمیدارد و تعطیل کردن دفتر امور سیــا در خــاورمیانه میتواند در این راستا باشد. دوم اینکه با افزایش تولید نفت شیل توسط آمریکا، نفت عربستان و خاورمیانه برای آمریکا از اهمیت افتاده است، در نتیجه امنیت عربستانسعودی و خاورمیانه برای ایالاتمتحده آمریکا از اهمیت کمتری برخوردار شده است، برای همین ایالاتمتحده آمریکا از تلاشهایش برای مهار قدرت منطقه ایران کاسته است. مورد دیگر که میتوان افزود اهمیت عربستانسعودی برای آمــریکا کم شده است، برای همین هم هست که اکنون چین بزرگترین شریک تجاری عربستانسعودی است نه ایالاتمتحده آمریکا. درنتیجه دلیل اقتصادی برای آمریکاییها برای گره زدن کامـل مساله امنیت ملی خود با عربستــانسعودی وجود ندارد و حضور چین رفتهرفته از اهمیت عربستانسعودی برای آمریکا خواهد کاست. مورد سوم که میتواند اصلیترین دلیل باشد، این مساله است که مهار چین هماکنون تبدیل به اولویت اصلی سیاست خارجی آمریکا شده و ایالاتمتحده قصد دارد که همه نیروی خود را در راستای مهار چین بهکار ببرد و اولویت یافتن مهار چین بر مهار ایران منجر به این مساله شده است که آمریکا همه نیروی خود را صرف مهار چین کند. در ادامه موارد فوق باید مواردی را ذکر کرد و آن، این مساله است که تمرکز ایالاتمتحده در راستای مهار شوروی و پس از آن تمرکز بر خاورمیانه از جمله حمله نظامی به عراق و افغانستان در دوران پسا جنگ سرد و تلاش برای مهار ایران منجر به این شد که چین از کانون توجه آمریکا به دور باشد و علاوه بر این حضور سرمایهگذاران و شرکتهای چندملیتی آمریکایی در چین نیز از متمرکز نشدن توجه آمریکا بر افزایش قدرت چین موثر بوده است و منجر به پیدایش یک رقیب برای آمریکا در عرصه بینالمللی شد. حال باید اضافه کرد که مساله رقابت بین آمریکا و چین و شکلگیری یک جنگ سرد نوین بین آمریکا و چین که میتواند بیشتر جنبه رقابتهای اقتصادی داشته باشد به خودی خود به تامین منافع ملی ایران منجر میشود، اما این مساله نیز مستلزم پیششرطهایی است که اولین پیششرط ایجاد موازنه بین روابط ایران با غرب و شرق است. در ادامه نیز میتوان افزود که دولت بایدن نیز از زمان روی کار آمدن سعی کرده است از منازعه بین ایران و اسرائیل بکاهد و نشانه این مساله نیز میتواند کاهش حملات پراکنده اسرائیل به ایران از زمان روی کار آمدن بایدن باشد و به نظر میرسد دولت آمریکا سعی دارد در این جنگ سرد نوین با کاهش تدریجی تحریمها و کاهش تنش با ایران مانع از افتادن ایران در اردوگاه چین بشود. در صورتی که به دلیل رفتارهای ناخوشایند آمریکا در گذشته، سیاست خارجی ایران به سمتی پیش برود که در این جنگ سرد اقتصادی بهطور کامل به سمت شرق متمایل شود، این مساله منازعات بین ایران و غرب و آمریکا را افزایش خواهد داد و بر عکس این مساله نیز صدق میکند در صورتی که ایران در اردوگاه غرب حضور داشته باشد میتواند منازعات منطقهای ایران و شرکای چین از جمله پاکستان و حتی شریک جدید اقتصادی چین یعنی عربستان را دوباره افزایش دهد و همه انرژی ایران را که باید بخش زیادی از آن صرف توسعه اقتصادی شود را صرف منازعات منطقهای با پاکستان، طالبان یا عربستانسعودی کند. درنتیجه به نظر میرسد بهترین سیاستی که میتواند منافع ملی ایران را در سالهای آتی تامین کند ایجاد یک موازنه بین غرب و شرق است.پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
مسكن چيني، شكننده است؛ نه جهشي
ترديدهای همسايگان دربرابر طالبان
سنگ بزرگ جلوی پای وزیری که سیل واکسن آورد
وقتكشي ايران اعتمادها را كُشت
پدرم متفکر و اهل ابداع بود و مقلد هم نبود
بخشنامههايي كه دلالان را «فولادي» ميكند
صادرات ِگاز، پيشكش؛ تامين داخلي چه شد؟
ماجراي تخريب آلونكها و ناپديدشدن كوه!
جامعهای که جز پول نمیشناسد!
معادله به کدام سمتوسو میرود
کنفرانس تهران، مقدمهای بر شناسایی طالبان؟
سیلی به استاندار یا سیلی به اعتماد مردم؟
دلخوشیها کم نیست!
سیلی تبریز پیام عوام به خواص بود!