فراری از مادر و پدر شدن
شهروند| «بچهداری حوصله میخواهد.» کالسکه را جلوی پایش گذاشته و چشم از آن برنمیدارد. «همین یکی هم زیاد است. بچهدار شدم، نگویند اجاقش کور است.» برگههای آزمایش میان انگشتانش خشک شدهاند، نگرانی میان چشمانش خانه کرده. «چند وقتی است همسرم سرگیجه دارد.» «شادی» در خانواده هفتنفر بزرگ و عروس شد. «مادرم همیشه در حال رفت و روب و بچهداری بود.» دردهای مزمنی که میپیچید میان دستها و پاهای مادر «شادی» را منصرف کرد از بچهدار شدن. «هیچوقت دوست نداشتم مانند مادرم شوم. به این فکر میکردم چرا مادرم با بچهدار شدن این همه دردسر برای خودش درست کرده است.»
پسر «شادی» هشتماهگی را پشتسر گذاشته. «بیشتر وقتم را همین ورُجک میگیرد.» همه این هشتماه در کنار بیخوابیها و بیتابیهای پسرک «شادی» دلنگران آینده بوده. «شرایط با گذشته فرق کرده. هر بچه امروز به اندازه دو بچه قدیم هزینه دارد.» «محسن» همسر «شادی» اما عاشق خانواده بزرگ است؛ خانهای پُر از هیاهوی بچههای قد و نیمقد.«به نظرم خانواده بزرگ با شرایط فعلی اصلا عقلانی نیست.» «شادی» کودکان امروزی را متفاوت با همنسلان خود میداند. «وقتی کودکی را دنیا میآورید مسئول زندگی یک انسان میشوید؛ مسئولیت بزرگی است.» «شادی» تکانی به کالسکه میدهد. «فکر حال و آینده کودک، رستم را هم از پا درمیآورد.»
آرزویی که محال شد
«بچه؟! مگر عقلم را از دست دادهام.» هفت سال از زندگی مشترکش میگذرد و هنوز طعم پدر شدن را نچشیده. «هنوز یک سقف از خودم ندارم با چه جراتی پدر شوم؟» همسر «میثم» پابهپایش کار میکند، اما هنوز چرخ زندگیشان لنگ میزند. «هر دو در یک شرکت مهندسی کار میکنیم.»
بخشی از درآمدشان هزینه مسکن است و باقی میماند برای گذران روزمره. «کدام آدم عاقلی در چنین شرایطی بچهدار میشود؟» چندسالی در یکی از خیابانهای شمال شهر مستاجر بود. هرچند حالا تورم و بالا رفتن اجارهها او را ساکن شرق تهران کرده. «خانه اجارهای 60متری فقط یک بچه کم دارد!» اخمی میان پیشانیاش میاندازد و آهی میکشد. «ما از فردای خودمان بیخبریم آن وقت مسئولیت موجود زنده دیگری را به عهده بگیریم؟»
همهگیری کرونا تاثیرش را بر زندگی «میثم» گذاشته؛ ترس از بیکار شدن و مبتلا شدن به این ویرورس منحوس. «شرکت بخشی از کارمندانش را تعدیل کرده، با ادامه این رکود اقتصادی از کجا معلوم تعدیل بعدی شامل حال ما نشود؟»
پدر و مادر شدن از سر خودخواهی است
«جرات ندارم گربه بیاورم، چطور به بچه فکر کنم؟ فکرش هم ترسناک است.» «سعید» مرز 45سالگی را پشتسر گذاشته بدون اینکه کسی بابا صدایش کند؛ هرچند هنوز عمو هم نشده. «با این شرایط اقتصادی و نابسامانی دنیا کسی هم جرات میکند بچهدار شود؟»
شرایط مالیاش خوب است و هنوز نگرانی تورم به دلش رسوخ نکرده. «بچه یعنی یک انسان. این دنیا یا من چه چیزی داریم که به یک انسان دیگر بدهیم؟!» «سعید» پدر و مادر شدن را کاملا مسألهای از سر خودخواهی میداند. «چون من آرزو دارم پدر شوم یک انسان را محکوم به زندگی در این دنیا کنم؟»
او از پدر شدن میترسد؛ ترس از کوتاهی در مسئولیتهایی که به عهده دارد. به باور او اگر قرار است آدمهایی مسئولیت انسان دیگری را به عهده بگیرند، باید از سلامت روان و جسم برخوردار باشند. «به نظرم به خاطر صرفا زوج بودن نباید پدر و مادر شد. پدر و مادر بودن نیازمند فاکتورهایی است که اغلب زوجها ندارند.»
غیبت خانوادههای بزرگ و ظهور هستهایها
خانوادههای بزرگ؛ آرزویی مبهم در خاطر دهه شصتیها. خانوادههایی که عمه، دایی، عمو و خاله به خود میدیدند. پدر و مادرهایی که مسئولیت سه تا چهار فرزند را بهعهده داشتند. هرچند حالا تحقیقات گواه این مسألهاند که خانوارهای از متوسط 4.8 به 3.8 نفر کاهش یافتهاند. مرکز آمار از نوسان در ابعاد خانوادههای ایرانی در بازه زمانی 60ساله خبر میدهند.خانوادههایی که در سال 1345 و حتی 10سال بعد از آن یعنی سال 1355 به طور متوسط پنجنفر را زیر یک سقف جمع میکردند. در میان بازههای زمانی سال 1370 بالاترین بعد خانوار طی 50سال را به نام خود ثبت کرد. هرچند بعد از آن به تدریج خانوادههای ایرانی رو به کمجمعیت شدن برداشتند. خانوادههایی که طبق آمارهای ارایه شده در سال 1385 به طور متوسط چهار نفره بودند. اما دهه 90 اعضای خانوادهها به 3.5نفر رسید. خانوادههایی که به سمت هستهایشدن رفتهاند.
خانواده هستهای که از 24میلیون خانوار سهم 61درصدی را به خود اختصاص داده است. البته سهم خانوادههای گسترده تنها 4درصد است و تکوالدها سهم 7درصدی دارند. فرزندسرپرستها هم سهم 25صدم درصد دارند. حدود 7درصد را خانوادههای تکنفره تشکیل میدهند. خانوادههای زوجی حدود 15درصد هستند و 6.5درصد را سایر موارد تشکیل میدهند.
کاهش جمعیت؛ هر زن 1.6 فرزند
رکورد سهدهه گذشته شکسته شد؛ رکورد کاهش نرخ باروری. رکوردی که آمارها هم بر آن صحه میگذارند و از کاهش بالای صدهزار نفری موالید در 9ماهه سال 99 خبر میدهند. هرچند به روایت همین آمارها مرگومیرها افزایش را تجربه کردهاند و به بالای صدهزار نفر در همان بازه زمانی رسیدهاند. اعداد و ارقامی که در کنار هم هشدار جدی برای جمعیت ایران هستند.
جمعیت بیش از 85میلیون نفر ثبت شده است. آماری که در نرخ رشد روی عدد 0.6درصد ایستاده و پیشبینیها از رسیدن به صفر درصد خبر میدهند. صفر درصدی که به روایت پیشبینیها در بازه 10 تا 15سال آینده رقم خواهد خورد. در نرخ باروری هم شرایط خیلی مساعد نیست. نرخ باروری که به ازای هر زن حدود 1.6فرزند را نشان میدهد، در حالی که این نرخ در سال 65 به ازای هر زن 6.5فرزند بود.
نرخ باروری روند نزولی به خود گرفته تا گمانهزنیها و تحقیقات بینالمللی از رسیدن جمعیت ایران به حدود 82میلیون نفر در سال 1430 بگویند. جمعیتی که براساس همین پیشبینیها در سال 1439 حدودا روی عدد 77.6میلیون نفر میایستد. بنابر همین پیشبینیها جمعیت ایران در سال 1479 به حدود 42میلیون نفر کاهش خواهد یافت.
سناریوی کاهش موالید از 1394 کلید خورد
زنگ هشدار کاهش جمعیت از سالها پیش به صدا درآمده بود. زنگ هشداری که با کاهش تولدها به صدا درآمد؛ به سال 1394. هرچند پیشبینی جمعیتشناسان کاهش تولدها را مربوط به سال 1396 میدانست، اما این سیر کاهش دوسال زودتر استارت خورد. سال 1394 بود که تولد یکمیلیون و 570هزار و 219 نوزاد ثبت شد.
آماری که در سال 95 کاهش را به خود دید، رویهای که در سالهای 96 و 97 هم تکرار شد. آمارهای تولد یکمیلیون و 366هزار و 509 نوزاد را برای سال 97 ثبت کردند تا کاهش 8.5درصدی تجربه شود. روند کاهش خیال توقف نداشت و در سال 98 هم آمارها شاهد کاهش بیش از 170هزار تولد در یکسال بود. اما روند کاهشی در سال99 به 80هزار تولد رسید.
تغییر افکار شهروندان و کاهش نزولی جمعیت
زوجها تمایلی به مادر یا پدر شدن ندارند؛ عدمرغبتی که شاید در فردگرایی جامعه امروزی ریشه دوانده باشد. شهروندان امروزی شاید احساس تعلق کمتری به جامعهشان داشته باشند. شهروندانی که شاید محرومیت، تقسیم ناعادلانه فرصتها، شکاف طبقاتی، دوقطبی شدن جامعه به فقیر و غنی را به نظاره نشسته است.
شهروندانی که به گواه جامعهشناسان با جامعه احساس بیگانگی میکنند. «در دنیای امروز «فرد» کمتر خود را فدای «جمع» میکند، یکی از تبعات پستمدرن. «اقتصاد و رفاه اجتماعی» متهمان بعدی کاهش موالید در جوامعاند. دلایلی که گاهی به کمک مشوقهای اقتصادی و رفاهی برای مدت کوتاهی از میان برداشته میشوند. هرچند برخی صاحبنظران بر این باورند ارتقای سطح تحصیلات، اشتغال زنان و افزایش سن ازدواج بر عدم فرزندآوری تاثیرگذارند.
در گفتن از این بیرغبتی میتوان از کاهش سرمایه اجتماعی، افزایش فردگرایی و هزاران هزار دلیل و توجیه علمی و غیرعلمی گفت. هرچند در این میانه نباید فراموش کرد افکار شهروندان و دنیا دستخوش تغییر هستند. تغییری که جوامع امروزی گریزی از آن ندارند.
تغییرات نهاد خانواده و در نتیجه کاهش موالید
خانواده کهنترین نهاد اجتماعی است؛ نهادی با کارکردهای مهم برای جامعه. یکی از این کارکردها که قدمتی به اندازه زندگی بشر دارد، بازتولید نسل انسانی است. کارکردی که متاثر از دگرگونیهای مختلف نهاد خانواده است. شاید برای همین است در بحث باروری و تغییر و تحولات آن باید خانواده را مرکز توجه قرار داد.
درواقع روابط بیننسلی، شرایط محیطی، موقعیت اجتماعی، سرمایه فرهنگی و شرایط اقتصادی و حتی سبک زندگی میتوانند از عوامل تاثیرگذار بر باروری باشند. عواملی که به شکل مستقیم و غیرمستقیم بر تمایل یا عدم تمایل به باروری تاثیر میگذارند. واقعیتی که نمیتوان به سادگی از کنار آن رد شد این است که فرآیند مدرنشدن جامعه در خانواده روی داده یا در حال وقوع و نهادینهشدن است.
نهاد خانواده در حال تجربه تغییرات جمعیتشناختی است؛ تغییرات در سن ازدواج، باروری، تعداد فرزندان و … در میانه این تغییرات ازدواج و بعد مادر بودن؛ دو روی یک سکه که چندصباحی است کارکرد و مفهوم خود را از دست داده است. ازدواج و مادربودن با ورود تجرد قطعی به عنوان مفهوم جمعیتشناختی معنای خود را تا حدودی از دست داده است. شاید برای همین است زنان و مردان بهخصوص زنان تن به «تنهایی» از پیش تعریفشده دادهاند. انتخابی که سنخیتی و همخوانی با نقشهای خواستهشده جامعه ندارد. جامعهای که انتظار دارد دختران و پسران در وهله اول نقش همسری داشته باشند و بعد وارد نقش پدر یا مادرشدن شوند.
کرونا؛ متهم جدید پرونده باروری
از ابتدای شیوع کرونا بیش از 940هزار نفر جان باختهاند و این یعنی کاهش جمعیت جهان. کاهشی که یکی از پیامدهای این همهگیری است که روی مسائل جمعیت جهات تاثیرگذار است. تاثیر کرونا بر جمعیت در تعداد مرگهاست. متاسفانه این همهگیری آمار مرگومیرها را افزایش داده است.
درواقع پیامد جمعیتشناختی سریع و آنی این ویروس افزایش مرگهاست. هرچند به باور برخی از جمعیتشناسان همهگیری کووید-19 بر الگوی ازدواج و فرزندآوری هم تاثیر گذاشته است. واقعیت امر براساس تحقیقات و پیمایشهای انجامشده این است که حدود 24درصد افراد به دلیل کرونا فرزندآوریشان را به تعویق انداختهاند.
این در حالی است که این همهگیری باعث شده حدود 30درصد مجردها برنامه ازدواجشان را به تعویق بیندازند. هرچند نباید از نظر دور داشت که کرونا وضعیت اقتصادی و اجتماعی شهروندان را هم تغییر داده است. برخی از صاحبنظران این حوزه بر این باورند چالشهای کرونا در بحث جمعیت دو دهه دیگر نمود پیدا خواهد کرد.