مویه یِ بوم در فراق درّودی

ایران درّودی ـ هنرمند نقاش معاصر کشورمان ـ پس از تحمل سه ماه بیماری و مبارزه، جمعه ـ هفتم آبان ماه ـ درگذشت. صفحه رسمی این هنرمند در اینستاگرام که توسط بنیاد ایران درودی اداره می‌شود، این خبر را تایید کرده است. تکتم نعیمی، مدیر برنامه‌های ایران درودی درباره درگذشت این هنرمند توضیح داد: «ایشان به دلیل بیماری که داشتند اخیرا در رفت و آمد به بیمارستان بودند و متاسفانه ساعت هفت و نیم صبح روز جمعه در بیمارستان دی از دنیا رفتند.» ایران درّودی، نقاش، نویسنده، کارگردان، منتقد هنری و استاد دانشگاه کشورمان که چندی قبل ۸۵ سالگی‌اش را جشن گرفت، تقریبا از همان شهریور ماه امسال به کرونا مبتلا شد و پس از بستری شدن در بیمارستان و گذراندن دوران نقاهت، برای ادامه مراحل درمان به منزل انتقال یافت. تا اینکه پس از چند ماه مبارزه با بیماری، روز گذشته هفتم آبان ماه خبر درگذشت این هنرمند اعلام رسمی شد. ایران درودی در دانشکده عالی هنرهای زیبای پاریس، مدرسه لوور پاریس در رشته نقاشی و رشته تاریخ هنر دانشکده سلطنتی بروکسل تحصیل کرده بود.
او در طول حیاتش ۶۴ نمایشگاه انفرادی در سراسر جهان داشت و در بیش از ۲۵۰ نمایشگاه گروهی شرکت کرده بود. درودی از سال ۱۳۴۳ عضو کنگره بین‌المللی هنرمندان و منتقدان ریمنی، ووکیو و سان ماریو ایتالیا بود. درّودی علاوه بر نقاشی، آموختن کارگردانی و تولید برنامه‌های تلویزیونی را با انستیتو آر.سی.ال شروع کرد. بعدها و قتی به ایران آمد با سمت تهیه‌کننده و کارگردان برای مدت
6 سال در تلویزیون به فعالیت پرداخت و تهیه و کارگردانی 80 فیلم مستند تلویزیونی را در کارنامه خود ثبت کرد. در سال 1364 مرگ نا به هنگام همسر، او را به مدت
3 سال عزادار می‌کند. درّودی از تاثیر عمیقی که مرگ همسرش در او می‌گذارد می‌نویسد: «آسمان و زمین نقاشی هایم را یخ


فرامی گیرد، حتی خورشید یخ می‌بندد تا فاجعه را اعلام کند… نخستین اثرم «عروج پرویز» بود، پس از آن یخ‌ها و قندیل‌های یخ، نقاشی هایم را فراگرفتند.» در مصاحبه ی دیگری در این باره می‌گوید: «در این دوره بود که معنی اشعار مولانا و عطار را درک کردم. به عبارتی با این اتفاق دردناک بود که ابعاد و ارزش معنوی این اشعار را به‌درستی درک کردم. تا اتفاقاتی از این دست پیش نیاید که همچون آوار بر سر انسان فرو می‌ریزد، انسان، ظرفیت شناخت این‌گونه مفاهیم را به دست نمی‌آورد.» منتقدان سبک او را در حد فاصل بین سورئالیسم و سمبولیسم می‌دانستند و گروهی هم بر این عقیده بودند که او پیرو هیچ مکتبی نیست و به اصالت سبکی رسیده که شیوه هنری وی را می‌توان ایران درودیسم نامید. درّودی در حقیقت از
یدک کشیدن چارچوب‌ها و سبک‌ها گریزان بود. چرا که تصاویر ذهنی و رویاهای بلند پرواز او در هیچ قالبی نمی‌گنجید. دیوارهایی شیشه‌ای در کویر با گل‌هایی منحصر به فرد و افقی بیکران که به آثار وی فضایی خاص و عمیق می‌بخشید. او درباره خود می‌گفت: «زندگی من خلاصه میشه در یک کلمه «نقاشی» فکر می‌کنم نقاشی من‌رو انتخاب کرده و من نقاشی رو انتخاب نکردم. من شبی که مادرم رو به خاک سپردم اومدم بالا نقاشی کردم.» «سالوادور دالی» نقاش مشهور ایتالیایی با اینکه سبک درّودی را نزدیک به سبک خود نمی‌دانست اما او را هنرمندی از خطه شرق با ذوق و استعداد بی‌نهایت توصیف می‌کرد. «ژان کوکتو» برای او می‌نویسد: «ایران درّودی عزیزم گمان می‌کنم من از جمله معدود افرادی باشم که از گم شدن در میان دالان‌های پیچ در پیچی که نقاشانی بیشمار با چشمی پر از بیم و امید در آنجا به دنبال «می‌نوتور» می‌گردند ترسی ندارند. نقاش، دانسته یا ندانسته همیشه تصویر شخص خود را می‌کشد؛ زیرا شکلهای زندگی کاری با زندگی شکل‌ها ندارد، و این زندگی شکل‌ها جدا از پدیده «شبیه‌سازی» پرورده می‌شود...» به گزارش ایسنا، از ایران درودی و همچنین درباره او کتابهایی به ماندگار مانده است که از آن جمله می‌توان به کتاب آثار نقاشی (۱۳۵۲ـ ۱۳۳۸) ایران درّودی، در فاصله دو نقطه...! (آثار نقاشی ۱۳۵۲ـ ۱۳۳۸)، چشم شنوا، قصه انسان و پایداری اش...!، گفتگو با ایران درودی اشاره
کرد.