آقایان مسئول! زودترکاری کنید

آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعرا: در حالی که روند افزایش قیمت مواد غذایی همچنان ادامه دارد، قیمت هر کیلو برنج ایرانی در بازار به حدود ۶۰ هزار تومان رسیده است.این رقم عدد بسیار زیادی برای جمع کثیری از مردم ایران است. این روزها خرید برنج که پای ثابت سفره‌های ایرانی است محدود شده است و هر روز سفره ایرانیان کوچک‌تر می‌شود. در موج گرانی‌های متعدد مردم برای دوام آوردن و زنده ماندن باید نیازهای خود را محدود کنند تا به عبارتی دخلشان با خرجشان هماهنگ شود. قبل از موج‌های گرانی اخیر مردم برای ایجاد این هماهنگی از تفریحات و خرید پوشاک خود کم می‌کردند اما الان موج گرانی‌ها به سفره‌های مردم هم رحم نکرده است و مردم از نیازهای غذایی خود می‌کاهند تا به هر نحوی زنده بمانند.برای ملموس‌تر شدن این موضوع ذکر این مثال خالی از فایده نیست که بسیاری از اغذیه فروش‌ها دیگر تمرکز را از غذای خوب با کیفیت برداشته و بر غذای حجیم، سیر‌کننده و کم قیمت متمرکز شده اند؛ تبلیغات ساندویچ‌های غول و فست فود‌های حجیم، کم قیمت و بدون ارزش غذایی نشان‌دهنده آن است که این روزها سفره مردم نشانه گرفته شده است. ما با این سوال به سراغ میدان و مردم رفته‌ایم که
" در گرانی‌های اخیر چه چیزی از سفره شما کم شده است؟"
>حذف لبنیات و مغزها
سرپرست خانواری در این باره به خبرنگار آفتاب یزد گفت:«مدتی است که گردو از سبد خرید خانواده ما حذف شده است و مصرف خشکبار را به صفر رسانده ایم. مثلا مغزیجات که به عنوان میان وعده در خانه ما استفاده می‌شد به تخمه محدود شده و صبحانه مان به نان و پنیر و چای تقلیل یافته است. حتی نوع پنیری که می‌خریدیم تغییر پیدا کرده است زیرا ناچار به خرید پنیر ارزان‌تر و با کیفیت پایین‌تر روی آورده ایم.من چون فرزند دارم نمی‌توانم بسیاری از مواد غذایی را تهیه نکنم اما کیفیت آن‌ها را پایین‌تر آورده‌ام تا آن‌ها متوجه ناتوانی پدرشان و جیب خالی او نشوند.»پدر دیگری در این باره به خبرنگار اجتماعی آفتاب یزد گفت:«خانواده ما در تهران زندگی می‌کرد ولی به دلیل گرانی‌های مضاعف به شهرستان بازگشتیم. در شهرستان هم بسیاری از مواد غذایی از سفره ما حذف شده است. برای مثال دیگر زمانی که به میوه فروشی می‌روم تنها سراغ از برخی میوه‌ها می‌گیرم و الان چند ماه است که میوه‌ای مانند موز جایی در سبد خرید ما ندارد. حتی میوه فروشی‌ای که به آن برای خرید مراجعه می‌کردم عوض شده است. این روزها میوه فروشی‌ای پیدا کرده‌ام که آخر شب‌ها حراج می‌کند و من حتی در آن حراجی هم نمی‌توانم برای فرزندانم موز و انار بخرم. »


>حذف گوشت قرمز و گوشت سفید
کارمندی در این باره گفت:« گوشت قرمز خانم! گوشت قرمز از سفره ما تقریبا حذف شده و به کالای لوکسی تبدیل شده است که تنها در مناسبت‌های خاص آن را سر سفره خود می‌بینیم. فرزندان من در سن رشد هستند و هیکل نحیفشان به گوشت و خوردن آن نیاز دارد. من و همسرم با این که هر دو شاغل هستیم اما حتی توانایی تهیه مواد غذایی مورد نیاز فرزندان خود را نداریم. تازه شانس آورده‌ایم که دو سالی است مدارس تعطیل است و بچه‌ها در مدرسه و بین همکلاسیان خود نیستند که میوه‌های فصل را از ما طلب کنند. »پیرزن بازنشسته‌ای در پاسخ به این سوال به ما گفت:« من سال هاست که تنها زندگی می‌کنم و سفره کوچکی دارم اما متاسفانه گرانی‌ها به سفره تک نفره کوچک من هم رحم نکرده و خرید موادغذایی برای من به عذاب بزرگی تبدیل شده است. به توصیه پزشک باید گوشت سفید مصرف کنم ولی حقوق من بعد از سی سال کار کردن کفاف خرید گوشت ماهی را به من نمی‌دهد و مدتی است که ماهی از سفره من حذف شده است. »
> حذف برنج و روی آوردن به وعده‌های بدون ارزش غذایی
مادری در این باره به آفتاب یزد گفت:«من تا چند ماه پیش به غذاهای حجیم بدون گوشت رو آورده بودم و به جای درست کردن خورشت‌ها که به گوشت نیاز داشتند چند پیمانه برنج درست می‌کردم و با انواع ادویه‌ها و سبزیجات غذا را طعم دار می‌کردم. اما الان برنج ایرانی هم از سفره ما حرف شده است و مجبور به خوردن برننج هندی و پاکستانی شده ایم. فکر کن خانم! در ایران نمی‌توانیم برنج ایرانی بخوریم. دیگر حتی به مهمانی هم نمی‌رویم تا مجبور نباشیم مهمانی بدهیم. زیرا زشت است برای مهمان برنج هندی گذاشت.»جوان سی و چند ساله‌ای به ما گفت:« همسر من باردار است و در بارداری برای تقویت او و فرزندانمان باید مواد غذایی مقوی استفاده کند. اما من حتی در تهیه شیر، ماست و پنیر مورد نیاز او درمانده‌ام و نمی‌توانم آن‌ها را با کیفیت مطلوب تهیه کنم. چه برسد که بتواند به تمام نیازهای او پاسخ دهیم و برایش مغزیجات،گوشت و ماهی تهیه کنم. امروز شرمنده او هستم و به احتمال زیاد فردا شرمنده فرزندمان هم خواهم بود.»
> اصلا سفره‌ای در خانه ما پهن نمی‌شود!
مادر خانواده‌ای در پاسخ به سوال ما گفت:«همسر من در بازنشستگی مجبور است که باز به دنبال کار برود تا سفره ما از غذا خالی نماند.همه اعضای خانواده به دنبال کار و لقمه‌ای نان هستند اصلا سفره‌ای در خانه ما پهن نمی‌شود. گرانی‌ها صفا و صمیمت را از سفره ما دزدیده است.حجم غذاهای سر سفره‌ها مدت زمان زیادی است که کم شده است.مدت زیادی است که به ما می‌گویند گوشت نخور، میوه نخور، مسافرت نرو، کتاب نخر، ورزش نکن، شیرینی نخور، آجیل نخور و قرار نیست که بمیری، مگر مردن چیزی جز این است که توانایی پهن کردن سفره‌ای را برای مهمان خود نداریم.»سرپرست خانوار دیگری به ما گفت: « همه چیز که مادیات نیست. الان حدود دو سال است که آرامش به طور کامل از سفره ما حذف شده و جای آن را ترس گرفته است.ترس از فردایی که دیگر حتی توانایی پهن کردن سفره غذا را نداشته باشیم. »
> این گرانی‌ها و رها کردن جامعه به حال خود بسیار خطرناک است
سعید معدنی جامعه شناس و استاد دانشگاه درباره تبعات اجتماعی از بین رفتن قدرت خرید مردم به آفتاب یزد گفت:«جامعه به سه طبقه مرفه، متوسط و پایین تقسیم می‌شود. آن کشوری توسعه یافته و موفق است که طبقه متوسط بزرگی داشته باشد.کشور‌های جهان سوم طبقه متوسط کوچکی دارند.هرچقدر وضع اقتصاد ناسامان‌تر باشد طبقه متوسط کوچک‌تر می‌شود.اگر گرانی زیاد باشد و خط فقر بالا برود معمولا همه معلمان، اساتید دانشگاه، کارمندان و کارگران در طبقه پایین قرار می‌گیرند و به مرور زمان طبقه متوسط ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود و دیگر نمی‌تواند فکر، خلاقیت و پیشرفت داشته باشد و این برای جامعه و کشور فاجعه است زیرا از توسعه و پیشرفت عقب می‌ماند.این گرانی‌ها و رها کردن جامعه به حال خودش بسیار خطرناک است. روز به روز موج گرانی‌های بیشتری دیده می‌شود به همین خاطر در آینده احتمالا ما با فاجعه بزرگی مواجه خواهیم بود که مهمترین آن افسردگی قشر تحصیل کرده جامعه است.افسردگی جمعی در جامعه به وجود می‌آید که احتمال خودکشی و اعتیاد در جامعه زیاد می‌شود. »
> تبعات روانی
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و استاد دانشگاه نیز در این باره به آفتاب یزد گفت:«زمانی که مواد غذایی مورد نیاز به بدن فرد نرسد طبیعتا سیستم دفاعی بدن دچار مشکل می‌شود. زمانی که جسم فرد ضعیف شود بر روان او و ارتباطات اجتماعی‌اش نیز اثر می‌گذارد.از سوی دیگر وقتی که مردم به اندازه کافی نمی‌توانند سفره خود را تامین کنند به لحاظ روانی چند اتفاق رخ می‌دهد. وقتی مرد و زن خانه نتوانند نیاز‌های ابتدایی خوراک، پوشاک و مسکن فرزندان خود را تامین کنند حتما دچار نوعی ناکامی، سرخوردگی، خجالت زدگی و خود کم بینی می‌شوند.افراد ناتوانی در مدیریت را به عدم توانایی خود ترجمه می‌کنند و حتما اختلالاتی مثل افسردگی، اضطراب و وسواس به سرغ این افراد می‌آید.»
> روی آوردن به خشونت‌های کور
وی ادامه داد:«از منظر اجتماعی وقتی افراد ناتوان از تامین نیاز‌های اولیه سبد غذایی زندگی باشند طبقه خود را از دست می‌دهند و به طبقه پایین‌تر تنزل پیدا می‌کنند.وقتی که در یک جامعه طبقه فرودست خیلی بزرگ می‌شود نتیجه این خواهد شد که ما به صورت بالقوه یک جمعیت بسیار بالایی را داریم که چون چیزی برای از دست دادن ندارند، هر لحظه ممکن است به خشونت‌های کور روی بیاورند که امنیت ملی را به خطر می‌اندازد.از طرف دیگر گروه کوچکی هستند که در آمد‌های کلان به دست می‌آورند و فاصله بین فقیر و غنی بسیار بیشتر می‌شود. این موضوع باعث می‌شود تقابل اجتماعی و تعارضات اجتماعی بسیار زیاد شود و این اختلافات طبقاتی ممکن است به درگیری‌های طبقاتی منجر شود که می‌تواند جامعه را به سمت ناامنی سوق بدهد. هر چقدر بر قشر فقیر بر جامعه افزوده شود این امکان وجود دارد که امنیت جامعه دچار خدشه بیشتری شود.»