طرحواره یا تله شخصیتی چیست؟

بهاره زارع زاده‪-‬ طرحواره به زبان ساده یعنی قاب و چارچوب. منظور از طرحواره این است که وقتی کودک به دنیا می‌آید نسبت به دنیای اطراف ذهنش کاملاً بکراست یعنی هیچ تصویری ازدنیای اطراف درذهنش نیست کم کم می‌بیند و می‌شنود اتفاقاتی که در دنیای اطرافش دارد
به وقوع می‌پیوندد. پس تصویر ذهنی در ذهنش باقی می‌ماند مثلاً معنای مادرخوب چیست؟
هر کدام از ما معنای مادر خوب درذهنمان به طور
مختلف شکل گرفته است. ازبدو تولد یک سری طرحواره‌های اولیه برای ما آدم‌ها بر اساس تجربیاتمان شکل می‌گیرد؛چون همه ما وقتی به دنیا می‌آییم ذهنمان بکر بوده ویک پایه ژنتیک با خود آورده ایم،آن پایه ژنتیک در تعامل با محیط یکسری طرحواره‌ها برایش شکل گرفته است. یعنی طرحواره‌ها اکتسابی هستند در ارتباط با آن پایه ژنتیک با اتفاقات محیطی؛ بنابراین همه ما طرحواره داریم. طرحواره‌های بیمارگون (طرحواره‌های ناسازگار)چیست؟ یعنی فرد در تعامل با محیط یکسری تجربه‌های بد برایش اتفاق افتاده که تکرار این‌ها باعث شده است یک سری طرحواره‌های ناسازگار اولیه در موردش شکل بگیرد.


اولین بار آقای جفری یانگ بحث تله‌ها
( طرحواره‌ها)را مطرح کرد و ۱۸ طرحواره ناسازگار را معرفی کرده است و به اعتقاد یانگ تجربیات دوران کودکی ما گویا نمی‌خواهند دست از سر ما بردارند. مسئله این است که یکسری اتفاقاتی که در گذشته برای ما اتفاق افتاده است در زمان کودکی تا ۱۹ سالگی( سن نوجوانی) امروز ما را تحت الشعاع قرار داده است و ما ۲ کار را انجام می‌دهیم وقتی ما یکسری طرحواره داریم:
۱.یا ما آن طرحواره را مجدداً زندگی می‌کنیم در واقع ادامه طرحواره ومسیرزندگی ما همان طرحواره‌ای که داریم می‌شود.
۲. یا ما اجتناب می‌کنیم از طرحواره یعنی یک دیواری کشیده بین خود و دنیا.
طرحواره‌ها انواع مختلفی دارند: محرومیت هیجانی،نقص و شر، رهاشدگی، بی‌اعتمادی، استحقاق، ایثار و...
سوالی که پیش می‌آید این است که چه اتفاقی می‌افتد که به جای طرحواره سازگار، طرحواره ناسازگار شکل می‌گیرد؟ طرحواره‌ها یک واکنش احساسی،هیجانی هستند. ترکیبی از شناخت واره‌ها یعنی آن بعد شناختی که در ذهن اتفاق می‌افتد و واکنش‌های هیجانی- احساسی هستند. طرحواره رفتار نیست؛رفتار نمود بیرونی طرحواره میباشد. ما یکسری نیازهای هیجانی داریم که اگراین نیازهای هیجانی در سالهای کودکی به شکل درست برآورده نشوند به جای طرحواره سازگار،طرحواره ناسازگار شکل می‌گیرد. طرحواره‌های ناسازگار، خاطرات قدیمی هیجان انگیز هستند که هیجانات منفی دارد مثل:غم،خشم، ترس،نفرت که
شناخت واره‌ها را فعال می‌کند.
طرحواره همان راه‌های زیستی است که خودمان تجربه کرده‌ایم و به نوعی از سوی پدر و مادر به ما تحمیل شده است. به عبارتی طرحواره؛ باورهای عمیقی است که از دوران کودکی ما درباره خودمان، دیگران و دنیا که ما را
در بر گرفته و به ما القا شده است که این باورعمیق مثل باوری می‌ماند که مثل گچ نرمی که سفت می‌شود و ما با چیز سنگینی می‌خواهیم خردش کنیم این می‌شود طرحواره.
در اینجا باید اشاره کنم که تفاوتی بین طرحواره و ذهنیت طرحواره‌ای قائل باشیم؛ وقتی قصد داریم راجع به طرحواره صحبت کنیم،طرحواره آن الگوهای زندگی ما هستند که ما این الگو را در زندگی به کار می‌گیریم برای این است که ما با پدیده اجبار به تکرار گرفتار شده‌ایم که از والدینمان به ما ارث رسیده است. مثلاً کسی که پدرش الکلی هست با کسی ازدواج می‌کند که او هم الکلی می‌باشد؛ اما ذهنیت طرحواره‌ای ذهنیتی است که معمولاً برای درمان بیماران به کار گرفته می‌شود که اینها شدیدترین حالت‌ها را دارند. در زندگی که جزء دسته اختلالات شخصیت هستند برای درمان بیمارانی که نوسانات عاطفی زیادی دارند،ذهنیت‌ها حالت‌های شدیدتری میباشد که فرد را درگیر مشکلات هیجانی جدی می‌کند و گرفتار یکسری منش‌هایی می‌کنند که این منش‌ها فرد را شدیداً در این دنیا دچار رنج می‌کند؛مثل اختلالات شخصیت مرزی و خودشیفته که به تدبیر درمان در کنار یک درمانگر نیاز دارند.برای طرحواره تست‌های مختلفی هست که بهتر است زیرنظر یک متخصص انجام شود.