یحیی در بن بست، وامداری سعدی به استاد یوسفی و جاسوسی یک داعشی


 
 
 


کارشناسان از دلایل افت پرسپولیس می گویند
یحیی در بن بست تاکتیکی!
 
پرسپولیس در ادامه مسابقات لیگ برتر دوباره امتیاز از دست داد و پس از شکست مقابل آلومینیوم اراک این بار در ورزشگاه آزادی مقابل گل گهر متوقف شد. از دست دادن 4 امتیاز در 4 بازی باعث نگرانی پیش کسوتان و هواداران این تیم شده و در این میان برخی کادرفنی را مقصر می دانند و عده ای مسئولان باشگاه را.  بیژن ذوالفقارنسب پیش کسوت پرسپولیس و عضو سابق هیئت مدیره می گوید: «چند تیم در لیگ ما بحران‌هایی دارند که یکی از آن ها پرسپولیس است. پرسپولیس بحران فنی و نقل‌وانتقالاتی دارد، در صورتی که استقلال زودتر جمع و جور شد. با این حال شک نکنید، پرسپولیس برمی‌گردد و جزو مدعیان قهرمانی می‌شود، به شرطی که شخصیت قهرمانی را حفظ کند و مغرور نشود.» جواد منافی مدافع پیشین سرخ پوشان به مشکل فنی اشاره می کند و می گوید: «وینگر‌های راست و چپ پرسپولیس دیگر طراوت قبل را ندارند. این شرایط نگران‌کننده است و یک جای کار می‌لنگد. این تیم با شرایط آرمانی فصول قبل فاصله دارد. من فکر می‌کنم تیم باید تقویت شود چراکه بازیکنانی که جذب شده‌اند هنوز عیارشان مشخص نشده است.» اما یک کارشناس فوتبال نظر متفاوت تری دارد و معتقد است دوران اقتدار پرسپولیس به پایان رسیده است! مسعود اقبالی می گوید: «به نظر می‌رسد بعد از موفقیت‌های چند سال اخیر پرسپولیس دوران اقتدار این تیم به پایان رسیده است و قدرت در حال انتقال به سپاهان و استقلال است. هرچند که به عقیده من هنوز هم می‌توان در کنار استقلال و سپاهان، پرسپولیس را یکی از شانس‌های قهرمانی در این فصل دانست.» ضیا عربشاهی پیش کسوت باشگاه، انتقادات را متوجه کادرفنی پرسپولیس می کند و می گوید: «برای من جای تعجب است که یحیی گل‌محمدی روی چه حسابی تیم را این گونه می چیند. آیا در تمرینات روی این مسئله کار شده است؟ من حس می‌کنم مقداری در رهبری تیم به مشکل خورده است. آقایانی که دو ادمین گذاشتند و برای‌شان مطلب می‌زنند و به آن ها امیرکبیر و جنتلمن می‌گویند، تا به حال چه زمانی با این سیستم بازی کرده بودند که حالا آن را عوض می‌کنند؟ آیا پرسپولیس تا به حال با سه مدافع مرکزی بازی کرده بود؟»
 
 
 
 
پروژه تبدیل یک داعشی به جاسوس غرب!
قربان نجفی،بازیگر تلویزیون در گفت‌وگو با خراسان، از تجربه بازی در 2 سریال امنیتی «خانه امن»و«سرجوخه» می گوید
 مائده کاشیان  
 
قربان نجفی که پیش از این با سریال امنیتی «خانه امن» کاری از احمد معظمی در نقش یک داعشی در تلویزیون دیده شده بود، با ساخته جدید این کارگردان یعنی «سرجوخه» به تلویزیون آمده است و اکنون این سریال را از شبکه سه روی آنتن دارد. او در این مجموعه با ایفای نقش شخصیت «رامین کشمیری» که فعالیت‌ جاسوسی انجام می‌دهد، تجربه متفاوتی داشته است. به بهانه پخش مجموعه «سرجوخه» درباره بازی در این سریال و آثار امنیتی، حضور در سریال «خاتون» و آخرین فعالیت‌های قربان نجفی، با این بازیگر گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.   چه چیزی باعث شد بازی در سریال «سرجوخه» را بپذیرید؟ قبل از این سریال، یک سابقه همکاری دیگر با آقای معظمی در «خانه امن» داشتم. می‌دانستم که کار کردن با احمد معظمی خوب است، بازیگر فرصت تجربه کردن و خلاقیت دارد، با هم به یک نتیجه خوب می‌رسیم و این اتفاق هم افتاد. علاوه بر اعتمادی که به یکدیگر داشتیم، متوجه شدم اسکلت نقش هم طوری است که جای کار دارد.   شخصیت «رامین کشمیری» از یک نمونه واقعی گرفته شده است؟ احتمال دارد ریشه در یک شخصیت واقعی داشته باشد و از یک پرونده استخراج کرده باشند، اما برای من محلی از اعراب ندارد، چون بدون این که بدانم و نمونه عینی و خارجی را دیده باشم، آن را بازی کردم.   یعنی وقتی نقش به شما پیشنهاد شد، توضیحی ندادند که این شخصیت در واقعیت وجود دارد؟ نه این طور نبود.   بعد از سریال «خانه امن»، در مجموعه «سرجوخه» هم با نقش منفی دیده شدید، نقش‌های منفی برایتان جذاب‌تر است یا مثبت؟ برای من فرقی نمی‌کند و هیچ کدام برایم جذاب‌تر نیست. نقش‌های خاکستری برایم جذاب است و نقش «رامین کشمیری» هم خاکستری است. نقش منفی، مثبت، سیاه و سفید وجود ندارد، چون تمامی آدم‌ها خاکستری و مجموعه‌ای از این‌ها هستند.   می‌شود گفت نقش‌های منفی و خاکستری چالش برانگیزتر هستند؟ بله، چون در هر لحظه این فرصت را داری که عملکرد دلخواهت را داشته باشی و آدم‌های خاکستری هر لحظه غیرقابل پیش‌بینی هستند، این برای نقش جذابیت ایجاد می‌کند.   برای ایفای نقش «ابو عامر» با چالش‌های بیشتری مواجه بودید یا نقش «رامین کشمیری»؟ فرقی نمی‌کند. من برای هر دو نقش به یک اندازه ارزش قائل هستم، هرکدام موقعیت‌های خاص خودشان را داشتند. من واقعا به شخصیت‌ها فکر نمی‌کنم، به موقعیتی که شخصیت در لحظه در آن قرار دارد فکر می‌کنم و آن را می‌سازم.   بعد از «خانه امن» دوباره در سریال امنیتی «سرجوخه» بازی کردید، نگران نبودید که در ژانر امنیتی ماندگار و تکراری شوید یا نقش‌ها متفاوت هستند و این اتفاق نمی‌افتد؟ بله، نقش‌ها متفاوت هستند و کار ما همین است. از شانس من نقش‌های کمدی که اتفاقا به نظرم خیلی هم در اجرایش مستعد هستم، به من پیشنهاد نشده، ولی هر نقشی پیشنهاد شود، اگر اسکلت‌بندی کاراکتر در قصه خوب باشد، برایم فرقی نمی‌کند. واقعیت این است که دیگر دوره این هم گذشته که مثلا فکر کنند این بازیگر در فلان ژانر کار کرده و در ژانر دیگر نمی‌تواند کار کند! کسی که این طور فکر کند، از بازیگری و کارگردانی هیچ چیزی نمی‌داند و بهتر است اصلا با او کار نکرد.   سریال‌های آقای معظمی مانند «ترور خاموش» و «خانه امن» مخاطبان زیادی داشتند، به نظرتان علت موفقیت آثار ایشان چیست؟ آقای معظمی برای کارش انرژی می‌گذارد و آدم خیلی خوش‌فکری است. به عوامل کار  و خلاقیت آن‌ها بها می‌دهد. یعنی این فرصت را برای آن‌ها ایجاد می‌کند که بتواند از استعداد افراد و بازیگرانش چیز جدیدی کشف کند، نه این که فقط به آن چه در قصه و فیلم نامه نوشته شده اکتفا کند. احمد معظمی خیلی با حوصله کار می‌کند و در این زمینه آدم خلاقی است، به همین دلیل مخاطب را هم درگیر می‌کند.   به تازگی با سریال «خاتون» در نمایش خانگی حضور داشتید، به دلیل شباهت ظاهری برای نقش «آرسن میناسیان» انتخاب شدید؟ بله دقیقا. خانم پاکروان از هم دانشگاهی‌های قدیم من هستند، هیچ وقت فرصت همکاری پیش نیامده بود. در سریال «خاتون» به دلیل شباهت ظاهری که باعث می‌شد من به «آرسن» نزدیک‌تر باشم، انتخاب شدم و کار کردم.   از قبل با این شخصیت آشنا بودید؟ نخیر، با شخصیت آرسن آشنایی نداشتم. چون جزو اقلیت‌های مذهبی بوده، یک مقدار مهجور است.   برای نزدیکی به این شخصیت مطالعه و تحقیق خاصی داشتید؟ تلاش کردم که حواشی او را کمی مطالعه کنم، جست وجو کنم و عکس‌هایش را ببینم. بیشتر از این منبع دیگری مثل فیلم، پیدا نکردم.   تجربه بازی در نقش یک شخصیت واقعی چطور بود، نسبت به دیگر نقش‌ها متفاوت بود؟ با وجود این که آرسن مدت زمان زیادی هم در سریال حضور نداشت، البته معتقدم که جای پرداخت بیشتری در قصه داشت، اما دیده شد و مردم نسبت به او واکنش بسیار خوبی داشتند. برایم تجربه جالبی بود. البته آدم کمی نگران است که چقدر می‌تواند به شخصیت نزدیک شود و این نگرانی وجود دارد، چون هیچ فیلمی از او نداری که حرکات  یا صحبت کردنش را آنالیز کنی. یک شخصیت واقعی است و شاید هنوز پیرزن‌ها و پیرمردهایی باشند که او را به یاد داشته باشند. این که باید به شخصیت نزدیک و در نقش پذیرفته شوم کمی آدم را نگران می‌کند، تنها تفاوتش همین است.   همکاری با خانم پاکروان چطور بود؟ خیلی خوب بود، با توجه به این که سابقه آشنایی از دوران دانشکده داشتیم، هومن بهمنش هم همین طور، او هم از دوستانمان است. خیلی با دقت و وسواس زیادی کار را ساختند، آرامش بسیار خوبی در کار وجود داشت و خیلی تجربه دل‌انگیزی بود.   بیشتر با سریال «ستایش» نزد مخاطبان شناخته می‌شوید، به نظرتان این مجموعه ظرفیت ادامه در فصل چهارم را داشت؟ البته بعضی از مخاطبان هنوز من را با سریال «عید آن سال‌ها» کار آقای سعید ابراهیمی‌فر می‌شناسند، اما خیلی‌ از افراد هم با «ستایش» می‌شناسند. ابتدا قرار بود فصل چهارم سریال ساخته شود، اما نمی‌دانم علتش چه بود که نساختند و به نظرم اشتباه بود. چون شخصیت‌ها درآمده، مردم آن‌ها را پذیرفته‌اند و نیازی نیست چند قسمت بگذرد تا مردم آن‌ها را بشناسند. به همین دلیل به نظرم عاقلانه است وقتی سریالی جا می‌افتد و بستر ادامه قصه فراهم است، آن را ادامه بدهند.   «ستایش» مخاطبان فراوانی داشت، اما مورد انتقاد هم بود، به عنوان بازیگر سریال انتقادات را قبول داشتید؟ بله انتقادها به جا بود، اما آدم از انجام بعضی خطاها ناگزیر است و چاره‌ای نیست، ولی چون سریال است، بیننده کم کم با آن همراه می‌شود. انتقادات درست بود و قبول داشتم، مثلا گریم ستایش به ویژه در فصل دوم یا رامسین کبریتی ایران نبود و فرد دیگری به جای او آمد و روند قصه طور دیگری شد. ما این فرصت و بودجه را نداریم که مانند بعضی از کشورها سریالی بسازیم که با آن زندگی کنیم. 20 سال، 40 سال کار کنیم، با سریال پیر بشویم و بچه بزرگ شود. بنابراین مجبوریم کلک‌هایی بزنیم و گریم کنیم. این انتقاد به بعضی اتفاقاتی که در سریال می‌افتد وارد است، اما ما هم به عنوان گروه کار ناگزیر هستیم. گاهی هم انتخاب‌ها متناسب نیست، مثلا من و خانم فریبا نادری که کنار یکدیگر قرار می‌گرفتیم، خیلی دختر و پدر نبودیم، واقعا تلاشمان را کردیم و ایشان هم نقش‌شان را خیلی خوب بازی کردند، منظورم تناسب نقش‌هاست. اتفاقاتی از این دست ناگزیر است.   در حال بازی در کار جدیدی هستید؟ بله، مشغول بازی در سریال تاریخی «مستوران» هستم.           وامداری سعدی به استاد دانشگاه فردوسی گفت‌وگو با دکتر محمدجعفر یاحقی، شاگرد زنده یاد دکتر غلامحسین یوسفی درباره میراث علمی کم نظیر او به بهانه اشتباه فاحشی که در مقدمه تصحیح «غزلیات سعدی»، از سوی ناشر روی داده است   الهه آرانیان- کمتر کسی است که علاقه‌مند به ادبیات فارسی باشد و استاد غلامحسین یوسفی را نشناسد؛ کسی که آثارش در حوزه تصحیح متون ادبی به دلیل دقت نظر و وسعت دانش، بعد از گذشت سال‌ها همچنان زبانزد است. یکی از مشهورترین تصحیح‌های غزلیات سعدی، تصحیح استاد غلامحسین یوسفی است که هنوز هم علاقه‌مندان آثار ادبی کلاسیک به سراغش می‌روند. اما اشتباهی در مقدمه چاپ جدید این کتاب، انتقاد اهالی ادبیات را به دنبال داشته‌است. صفحۀ «درست‌نویسی»، با انتشار یادداشتی از این اشتباه خبر داد: «متأسفانه بارها دیده‌ایم که برخی ناشران یا دیگر افراد، در نبود بزرگانی چون دکتر یوسفی، بر آثار منیف ایشان، مقدمه و توضیحاتی می‌نویسند که به‌ دلیل اشتباه بودن برخی از این مطالب، خواننده و مخاطب اثر با تعجب بسیار و حیرتی اسف‌بار مواجه می‌شود. به ‌تازگی چاپ جدیدی از تصحیح غزل‌های سعدی به ‌قلم آن زنده‌یاد منتشر شده که مقدمه آن، از چنین خطایی در امان نمانده‌است.در انتهای مقدمه این اثر، چنین آمده‌است: «شعر سعدی و زمزمه گرم و جان‌پرور‫ بنان هنوز در گوشم طنین‌انداز است که باز می‌خواند: نه دل مفتون دلبندی، نه جان مدهوش دلخواهی». متأسفانه ناشر یا نویسنده این مقدمه نمی‌داند که این شعر اثر رهی معیری و یکی از معروف‌ترین غزل‌های اوست». در ادامه گفت‌وگوی ما را با دکتر محمدجعفر یاحقی، استاد ادب فارسی و از شاگردان زنده‌یاد استاد یوسفی درباره اشتباه ناشر کتاب این مصحح برجسته و نیز جایگاه او را در حوزه تصحیح متون ادبی می‌خوانید.  دقت نظر و وسعت دانش دکتر یوسفی   دکتر یاحقی، زنده‌یاد استاد غلامحسین یوسفی را از مصححان تراز اول متون ادبی فارسی می‌داند و می‌گوید: «ایشان چند کتاب مهم را تصحیح کرده‌اند که یکی از آن‌ها قابوسنامه است که به عنوان کتاب سال معرفی شد. بعد هم چند کتاب دیگر از جمله لطایف‎الحکمه را تصحیح کرد و در سال‌های پایانی عمرش به تصحیح آثار سعدی پرداخت که تصحیح ایشان از بوستان در سال 57 و گلستان در سال 67 منتشر شد. غزلیات و قصاید سعدی تصحیح دکتر یوسفی هم بعد از درگذشت ایشان منتشر شد. کارهای استاد یوسفی در تصحیح، نمونه است. او در انتخاب شیوه‌های درست تصحیح متن، بسیار دقت نظر و اهتمام زیادی برای گردآوری نسخه‌های معتبر کتاب‌ها داشت و با دقت فوق‌العاده آن‌ها را مقایسه و اختلاف‌ها را ثبت می‌کرد. تعلیقات بسیار خوبی در کتاب‌هایش نوشته که چراغ راه محققان است. کار ایشان در تصحیح درست و شناخت متن با کمک منابع دیگر برای این‌که کمتر مشکلی در نسخه بماند، کم‌نظیر بود. از این جهت، کتاب‌های ایشان بسیار پیراسته و خوب درمی‌آمد. دکتر یوسفی در کار چاپ کتاب‌هایش هم نظارت داشت و با دقت مراحل چاپ را پشت سر می‌گذاشت. خیلی از مؤلفان با مراحل چاپ کتابشان کار ندارند و آن را به دست ناشر می‌سپارند. ایشان تا لحظۀ آخر که کتاب منتشر می‌شد و به دست خواننده می‌رسید، نظارت می‌کرد و مسائل فنی چاپ را خیلی خوب می‌دانست. بنابراین، از این جهت هم کتاب‌های ایشان برازنده و خوش‎چاپ و خوش‌خوان به بازار عرضه می‌شد. دکتر یوسفی یکی از چند مصحح تراز اول کشور ماست. وقتی که قرار شد سازمان پژوهشی میراث مکتوب برای چند مصحح برجسته کشور کتاب منتشر کند، یکی از آن‌ها شادروان یوسفی بود که نگارش آن را به من محول کردند و ارجنامه غلامحسین یوسفی را در میراث مکتوب به همین منظور منتشر کردیم». اشتباه غیر قابل قبول ناشر مدیر قطب علمی فردوسی‌ و شاهنامه در ادامه درباره اشتباه ناشر در مقدمه چاپ جدید غزلیات سعدی به تصحیح دکتر یوسفی گفت: «من کتاب را ندیده‌ام، ولی هر خطایی از این نوع غیرقابل قبول است. ایشان آن‌قدر خودش دقت می‌کرد که هرگز اشتباه و خطایی به‎خصوص در نسبت نادرست دادن در آثار ایشان دیده نمی‌شد. یک کلمه اگر از جایی نقل می‌کرد، کاملاً آن را مأخذ می‌داد و این‌طور نبود که کار دیگری به نام ایشان منتشر شود. اگر چنین اتفاقی افتاده باشد، جای تأسف است و البته به ایشان هم ربطی ندارد. چاپ اول کتاب هم زیرنظر ایشان نبود و بعد از درگذشت ایشان منتشر شد و اگر در آن چاپ هم اشتباهی باشد، مسئولش او نیست. کتاب‌هایی که در زمان حیاتش منتشر می‌شد، هیچ نقصی نداشت».دکتر یاحقی در پایان از ویژگی‌های تدریس استاد غلامحسین یوسفی و حال و هوای کلاس‌های این استاد برجسته ادبیات گفت: «ایشان معلمی بسیار توانا و موفق و با دانش وسیع بود. هرگز دیر به کلاس نمی‌آمد و هرگز کلاس را تعطیل نمی‌کرد و تمام ساعت کلاس را به ارائه و افاضه مشغول بود و جدیدترین اشارات و اطلاعات را درباره کارش داشت و از دانشجویان هم می‌خواست. او مبحثی را که مطرح می‌کرد، تمام جوانبش را می‌دید و منابع مختلف را در ارتباط با آن معرفی می‌کرد و از دانشجویان می‌خواست و امتحان می‌گرفت. وسعت نظر و دقت علمی دکتر یوسفی و عمق مطالعاتش زبانزد بود و دانشجویان بسیار استفاده می‌کردند. در عین حال که با دانشجویان دوستی داشت، سختگیری‌های خاص خودش را هم داشت که بعدها دانشجویانش نتیجه این سختگیری و مراقبت علمی و وسعت معلومات را دیدند؛ شاگردانی که همه نخبه بودند و استاد دانشگاه شدند».