روایتگر پیوند فلسفه با دین

مهسا رمضانی
خبرنگار
یکی از چهره‌های اثرگذار در جغرافیای فکری معاصر ما، بی‌تردید، مرحوم علامه طباطبایی است. گواه این مدعا، آثار فکری و مکتوب ایشان و شاگردان برجسته‌ای است که امروزه هر یک وزنه‌ای در این جغرافیای فکری- فرهنگی محسوب می‌شوند. اکنون که در چهلمین سالروز درگذشت علامه طباطبایی هستیم «سلوک علمی و مشی فکری علامه» را با حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر مسعود آذربایجانی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و مدیر گروه فلسفه علوم‌انسانی مجمع عالی حکمت به بحث گذاشتیم. او معتقد است که علامه صاحب مکتب فکری - فلسفی‌ است که اکنون میراث ارزشمندی برای حوزه علمیه بشمار می آید. او در این نشست، به تأثیر علامه بر جریان فکری حوزه نیز اشاره داشت.



مرحوم علامه طباطبایی از شخصیت‌های اثرگذار در حوزه علمیه به‌شمار می‌آید، ردپای این اثرگذاری را کجاها می‌توان دید؟
مباحث فلسفی در حوزه علمیه قبل از آیت‌الله بروجردی وعلامه طباطبایی، تقریباً منزوی و مهجور بود. در این راستا، علامه طباطبایی بارها عنوان کردند که دو خلأ را در حوزه احساس می‌کنند؛ «مباحث فلسفی» و «مباحث تفسیری». ایشان با اینکه یک مجتهد قوی در مسائل فقه و اصول بودند اما چون در خصوص این دو خلأ احساس وظیفه می‌کردند، به شکلی جدی به این دو پرداختند و باید گفت که بحق از پس هر دو نیز برآمدند. نگارش تفسیر ارزشمند «المیزان» در همین راستا انجام شد. بدون تردید در چهل سال گذشته بسیاری از بخش‌های حوزه‌های علمی و دانشگاه‌ها بر سفره المیزان نشسته و صدها رساله علمی در مقطع دکتری و حوزوی از مبانی المیزان در مباحث خود بهره گرفته‌اند.در بحث‌های فلسفی نیز ایشان دو کتاب «بدایه الحکمه» و «نهایه الحکمه» را تدوین کردند و این دو کتاب به‌عنوان کتاب درسی برای فلسفه قرار داده شد. افزون بر این، شاگردان بسیاری در محضر ایشان تلمذ کردند که امروز حوزه‌های علمیه از آنان بهره می‌برد همچون حضرت استاد آیت‌الله جوادی آملی، مرحوم آیت‌الله حسن‌زاده آملی، مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی، آیت‌الله انصاری شیرازی، استاد شهید مطهری و... بنابراین، علامه طباطبایی فارغ از همه آثار قلمی و فکری، بواسطه تربیت چنین شاگردان فرزانه‌ای، حق بزرگی بر گردن حوزه دارند.
 ورود مباحث فلسفی و رواج آن در حوزه‌های علمیه، چه فضای تازه‌ای برای طلبه‌ها و عالمان دینی ما ایجاد کرد؟
این نکته بسیار مهمی است و امروزه ما به آن نیاز داریم. ورود مباحث فلسفی و نگاه عقلی در حوزه‌ها، ما را از اخباری‌گری و سطحی‌نگری و نگاه روبنایی و نازل به معارف دینی دور می‌کند، نگاه عمیق و ژرف به مباحث اسلامی را نهادینه کرده و این امر خود باعث «قوت تبیین» می‌شود.نگاه فلسفی در حقیقت رشد عقلانیت، ژرف‌نگری، استدلال و برهان است و از رهگذر حوزه‌ها، جامعه اسلامی را از نگاه‌های خرافی، بدعت‌نگر و روبنایی دور کرده و می‌تواند ما را به‌سمت تعمیق مباحث دینی هدایت کند.
امروزه چقدر حوزه توانسته «مشی فکری» و «سلوک علمی» علامه را گسترش دهد؟
ما امروز با مکتب فلسفی و عقلی علامه طباطبایی مواجه هستیم؛ کسی که شاگردان زیادی را تربیت کرد و آثار بسیاری را به رشته تحریر درآورد و توانست با یک نگاه نوصدرایی به مباحث فلسفی، بین «مبانی عقلی فلسفه» با «معارف دین» و «نیازهای روز» پیوند برقرار کند. این یک مکتب فکری جدید است که ما باید بیشتر از این، قدردان ایشان باشیم.
ایشان در مقام یک متفکر، چقدر به مسائل روز جامعه ورود می‌کردند؟
علامه طباطبایی به مسائل روز جامعه اهتمام جدی داشتند. شاهد این مدعا نگارش کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» است. ایشان در آنجا هم با نگاه مادی‌گرایانه و ماتریالیستی و هم با نگاه‌های کمونیستی و مارکسیستی مقابله کردند. این یکی از اقدامات ایشان در زمینه «زمان‌شناسی» بود. افزون بر این، ایشان جلسات متعددی با مرحوم پروفسور هانری کربن داشتند. این امر نشان می‌دهد که ایشان از تقارب فکری و گفت‌وگو با افکار دیگر دور نبودند. همچنین با فیلسوفان دانشگاهی ارتباط خوبی داشتند، در این جهت مشی ایشان دنبال شده ، هر چند ممکن است که حق مطلب آنگونه که باید، ادا نشده باشد.
اگر بخواهیم مشی ایشان را سرلوحه کار حوزه قرار دهیم، چالش عمده امروز جامعه ما چیست که حوزه باید به آن بپردازد؟
مسائل متعدد است، مسائلی که در غرب اخیراً مطرح شده است «فلسفه طبیعت‌گرایی» است که به یک معنایی این جنس از فلسفه در حال توسعه است و باید به آن پرداخته شود. «معنویت‌گرایی» هم نیاز مردم جهان است و هم اینکه متأسفانه محدود شده به معنویت‌های کاذب و بی‌پایه. افزون بر این، در رابطه با «فلسفه حاکمیت» و «فلسفه سیاست» نیازمند بازخوانی هستیم تا دیدگاه‌های اسلامی در این زمینه تبیین شود. «معناگرایی» و «معنای زندگی» از جمله موضوعات مهمی است که امروز باید در دستور کار حوزه قرار گیرد.
علامه در امتداد یافتن فلسفه اسلامی چقدر نقش داشتند؟
با توجه به آثار علمی، قلمی و سخنرانی‌های مرحوم علامه طباطبایی می‌توان به 5 محور در خصوص امتداد یافتن فلسفه اسلامی توسط او اشاره کرد؛ محور نخست، بالندگی و توسعه فلسفه اسلامی است. ایشان ترویج و نهادینه‌سازی فلسفه اسلامی را با تألیف کتب «بدایه الحکمه» و «نهایه الحکمه» وارد مرحله جدیدی کردند. تدریس فلسفه بویژه حکمت متعالیه و اسفار ملاصدرا، ابداعات فلسفی (16مورد) که در حوزه داشتند و حاشیه‌هایی که بر اسفار نوشتند، بخشی از اقدامات ایشان در توسعه فلسفه اسلامی در متن فلسفه بود.
محور دوم، در بخش دین‌شناسی، اعتقادات و علوم کلامی است، در این زمینه نیز با استفاده از پشتوانه‌های فلسفی به تبیین مبانی اعتقادی پرداختند؛ به‌عنوان مثال در اثبات وجود حضرت حق، ذات، اسماء، صفات و افعال الهی آثاری را به رشته تحریر درآوردند. همچنین ایشان روزآمدی بحث‌های اعتقادی را نیز در دستور کار خود داشتند و در این راستا، رساله «الولایه»، کتاب «شیعه در اسلام» و «قرآن در اسلام» را به نگارش درآوردند. بخش دیگر، پاسخ به شبهات است. مرحوم علامه طباطبایی در مبانی اعتقادی، کتاب‌ها و آثار مستقل دارند، از آن جمله می‌توان به کتاب «وحی یا شعور مرموز»، «علی و فلسفه الهی» و... اشاره کرد. همچنین مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان هم بحث‌های مستقلی در ذیل آیات قرآن و معارف الهی و بحث‌های مبانی کلامی دارند.محور سوم، انسان‌شناسی است. انسان‌شناسی مبنا و محور علوم‌اسلامی است. ایشان آثار متعددی را با پشتوانه‌های فلسفی و عرفانی به نگارش درآوردند؛ همچون «انسان ماقبل الدنیا، انسان فی‌الدنیا، انسان بعد دنیا».محور چهارم، بحث اخلاق است. مرحوم علامه طباطبایی در بحث از اخلاق دارای دو ایده و ابداع جدید هستند؛ نخست، در بخش اخلاق نظری که «نظریه اعتباریات» را مطرح می‌کنند و بر این اساس، تبیین جدیدی از گزاره‌های اخلاقی به‌دست می‌دهند. دوم، در بخش اخلاق عملی است که در کتاب المیزان از رهگذر تفسیر به این مهم پرداخته‌اند و در آنجا مسلک توحیدی قرآن را در اخلاق ذکر به تبیین می‌گذارند.
محور پنجم، امتدادسازی فلسفه در علوم‌انسانی است. ایشان بویژه در مباحث جامعه‌شناسی، علم سیاست، حقوق، مباحث تربیتی و بعضاً مباحث روانشناسی هم آثارمستقل دارند و در «المیزان» مفصل مباحثی را در حوزه علوم‌انسانی ذکر کرده‌اند.

نیم‌نگاه

علامه طباطبایی توانست با یک نگاه نوصدرایی به مباحث فلسفی، بین «مبانی عقلی فلسفه» با «معارف دین» و «نیازهای روز» پیوند برقرار کند. این یک مکتب فکری جدید است که ما باید بیشتر، قدردان ایشان باشیم. علامه طباطبایی فارغ از همه آثار قلمی و فکری، بواسطه تربیت شاگردان فرزانه‌ای چون حضرت استاد آیت‌الله جوادی آملی، مرحوم آیت‌الله حسن‌زاده آملی، مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی، آیت‌الله انصاری شیرازی، استاد شهید مطهری و... حق بزرگی بر گردن حوزه دارند