رفوزگی تعلیم و تربیت در دولت و مجلس

قبل از معتمد شناخته‌نشدن فیاضی به عنوان وزیر آموزش و پرورش، تعلیم و تربیت رفوزه شد؛ هم دولت و هم مجلس در قضیه مهم تعلیم دانش‌آموزان و تربیت نسل ایرانی عملکرد غیرقابل دفاعی داشتند. حالا در نتیجه این همه بی‌تدبیری، یک مفسده بسیار بزرگ دیگر هم رخ داده‌است: رویه و در نظر داشتن سایر ملاحظات ثابت کرده که سومین وزیر پیشنهادی دولت سیزدهم برای تصدی وزارت بسیار مهم آموزش و پرورش، هر کس که باشد، قریب به یقین از مجلس رأی اعتماد خواهد گرفت، حتی کسی با سابقه و توانایی‌هایی به مراتب ضعیف‌تر از دو وزیر پیشنهادی قبلی. آن وقت دیگر باید رسماً برای تعلیم و تربیت دانش‌آموزان ایرانی لااقل تا یکی دو سال، مجلس ختم برگزار کرد، اما مگر اثر یک ساعت مشی اشتباه در تعلیم و تربیت، فقط تا یکی دو سال است؟! از نسلی به نسلی منتقل می‌شود و... بگذریم.
انتظار‌ها از دولت و مجلس برای امر مهم تعلیم و تربیت بسیار بیشتر از آنچه رخ داد، بود. اولین و بیشترین انتقاد به دولت است که چرا معرفی وزیر آموزش و پرورش را نزدیک به سه ماه به تأخیر انداخت! در آستانه مهر و با وضعیت بغرنج کرونا و کلاس‌های مجازی، دولت سیزدهم اگر فقط می‌خواست یک وزیر را معلوم کند، وزیر آموزش و پرورش در اولویت بود، اما در چنین شرایطی رئیس محترم جمهور ترجیح داد به دلایلی وزارتخانه مرتبط با اقلاً ۵۰ میلیون ایرانی را تا سه ماه بدون وزیر نگه دارد. پس از این، هم در اولین معرفی و هم در دومین معرفی، رئیس‌جمهور حداقل‌های لازم برای تصدی این وزارتخانه مهم را هم در نظر نگرفت و شد آنچه نباید می‌شد. توضیحات آقای رئیسی در این رابطه، احتمالاً می‌تواند برخی از برداشت‌ها را تلطیف و سوء‌برداشت‌ها را برطرف کند، در غیر این صورت و طبق گمانه‌های موجود، باید یکی از این سه نظر را انتخاب کرد یا اینکه برآیند این‌ها را دلیل بدون وزیر باقی‌ماندن آموزش و پرورش دانست: آموزش و پرورش برای دولت سیزدهم اولویت دست چندمی است؛ جنگ قدرت و ناهماهنگی هیئت وزیران و اطرافیان به قدری در دولت بالا گرفته که هر کدام در پی تحمیل گزینه خود بر دیگری است؛ رئیس محترم جمهور از قاطعیت لازم برای تصمیم‌گیری و مدیریت دولت برخوردار نیست.
مجلس هم در این ماجرا کم‌تقصیر نبود. مطالبات مردم و نمایندگان مردم از وزیر آموزش و پرورش، موضوعات عجیب و غریب و پنهانی نیست. اگر هم خواسته‌ها و مطالبات مردم از وزیر آموزش و پرورش مبهم بود، از همان زمان معرفی آقای باغ‌گلی و طرح علنی انتقادات از سوی مخالفان ایشان، مطالبات از ابهام خارج شد. حداقل کاری که مجلس می‌توانست و باید انجام می‌داد، لیست کردن مطالبات آموزشی و پرورشی و ارائه آن‌ها به رئیس‌جمهور بود. آقای مسعود فیاضی که روز گذشته نتوانست اعتماد نمایندگان را جلب کند، با مرکز پژوهش‌های مجلس هم همکاری داشته‌است. با مطرح شدن ارائه نام آقای فیاضی برای تصدی وزارت آموزش و پرورش، نمایندگان باید پیش از رسمی شدن این موضوع رئیس‌جمهور را از نظر منفی خود مطلع می‌کردند؛ نه اینکه ده‌ها جلسه در کمیسیون و صحن مجلس برگزار شود و صد‌ها میلیون هزینه و صد‌ها نفر‌–‌ساعت وقت تلف شود و در نهایت هم آقای فیاضی رأی نیاورد!
حال تعلیم و تربیت که هیچ، حال آموزش و پرورش هم خوش نیست. معیشت معلمان هم رو به راه نیست. مافیای چندسر هم با کنکور و مدارس غیرانتفاعی فاتحه عدالت آموزشی را خوانده و چاله فاصله طبقاتی را به چاه ویل تبدیل کرده است. با این ندانم‌کاری‌های دولت و مجلس، همه مصائب و درد‌ها مضاعف هم شده‌است. شاید در چند روز آینده بالاخره یک وزیر ساکن ساختمان شهید رجایی در خیابان شهید قرنی تهران شود، اما این وزیر باید از همان دقیقه اول، با تدبیر و شبانه‌روزی کار کند و از اولیای الهی استمداد بطلبد، تا بلکه کمی از فرسنگ‌ها فاصله وضع کنونی جامعه با تعلیم و تربیت مطلوب بکاهد و برای تک‌تک دانش‌آموزان ایرانی در تراز یک رجایی و قرنی بالقوه برنامه بچیند.