آرزوی ملوان

سرمقاله فرشاد کاس‌نژاد      اولین روزهایی که پژمان نوری مدیرعامل ملوان شد، تردید درباره آینده باشگاه کم نبود. ملوان غرق در بدهی بود، تیم آشفته بود و ساختارش را از دست داده بود، هم بازنده و هم بدون چشم‌انداز. کسی که مدیریت باشگاه را بر عهده گرفت، هرگز مدیریت را تجربه نکرده بود و در تیمی بدهکار و آشفته‌احوال پشت میز مدیریت نشست اما پشت هیچ میزی ننشست بلکه وسط معرکه کارش را آغاز کرد. پژمان نوری چند ویژگی داشت؛ دلباخته ملوان بود و می‌فهمید ملوان چه مفهومی دارد و برای کار آمده بود. پژمان در ملوان پدیده شده بود، در ملوان درخشیده بود، زندگی ورزشی‌اش را مدیون ملوان بود و البته برای جبران این دین، دوباره به ملوان برگشته بود تا کاپیتان ملوان در روزگاری سخت‌تر باشد. این‌بار اما مدیریت باشگاه را برعهده  گرفت. پژمان می‌دانست در فوتبالی که هر روز گران‌تر شده است، دیگر ملوان را نمی‌توان به سیاق گذشته اداره کرد و باید راه تازه‌ای برای رشد ملوان پیدا کرد. او راه‌ها را امتحان کرد. سعی کرد هم به تعامل با مسئولان شهری در بندرانزلی برسد و آنها را به همراهی با ملوان دعوت کند، هم ایده‌ها و مسیرهای تازه‌ای را جست‌وجو کند. کار اما سخت و مسیر پردردسر بود. ملوان را در سالیان اخیر، تا پیش از حضور پژمان نوری، به تیمی تبدیل کرده بودند که دیگر شباهتی به ملوان نداشت. کار به جایی رسیده بود که مالکان موقت باشگاه، در یک مقطع تمرینات ملوان را به تهران برده بودند. فهرست ملوان را با بازیکنانی بسته بودند که حضورشان راهی برای درآمدزایی مذموم مالکان عاریه‌ای بود. آن تیم تا نابودی فاصله‌ای نداشت. وقتی پژمان نوری با همراهی مازیار زارع تیم را تحویل گرفتند، به مربی برجسته و صاحبنام ملوان اعتماد کردند، به مردی که مربی پژمان و مازیار در همین ملوان بود. محمد احمدزاده در شکل دادن به ملوان جدید نقش داشت، تیم را دوباره ساخت، دوباره اصول را بر ملوان حاکم کرد و سلیقه و تبحرش را به کار گرفت. ملوان با محمد احمدزاده از مرحله مهمی رد شد. تیم صعود نکرد اما تیم دوباره ملوان شد. امروز اما ملوان صدرنشین لیگ یک است، دوباره امید به صعود دارد، یک مربی جوان و قابل اعتماد به نام مازیار زارع دارد و قدم‌هایش را محکم برمی‌دارد و همه از درخشش دوباره‌اش خوشحال‌اند. گفتن اینکه ملوان در بندرانزلی یک رویای جمعی است، چندان لازم نیست. در انزلی چند دقیقه قدم بزنید، هر دم با نام ملوان مواجه هستید. بازگشت ملوان به روزهای خوب، هم تحسین‌برانگیز است و هم دل‌انگیز. هم باید آفرین گفت به پژمان و مازیار که پای کار ایستادند و ملوان را دوباره به تیمی مدعی تبدیل کردند و هم باید برای انزلی خوشحال بود که دوباره تیمش را امیدوار و امیدبخش می‌بیند. ملوان برای ورزش انزلی الهام‌بخش است. ملوان که زنده و پویا باشد، گرایش به ورزش دوباره زنده می‌شود، دوباره نسل ساخته می‌شود و دوباره ملوان می‌تواند بازیکنان خودش را بسازد و با آنها رویاهایش را جست‌وجو کند. پژمان نوری و مازیار زارع که خود با ملوان زندگی حرفه‌ای را تجربه کردند، خوب می‌دانند ساختن چهره‌های جوان و تازه در انزلی، ساختن زندگی‌های تازه است. برای ملوان نه فقط صعود، بلکه سرزندگی را همیشه آرزو کنیم.