سیاست‌گذاری‌های مناسبتی

سیاست‌گذاری‌های امور بر مبنای اهداف کوتاه و بلندمدت و بر اساس تحقیق و پژوهش در حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... از وظایف مسئولان در راستای کاستن از مسائل و مشکلات معتنابه شهروندان و فراهم ساختن رفاه، آسایش و سلامت آن‌ها، از مشخصه‌های کشورهای توسعه‌یافته و درحال‌توسعه می‌باشد؛ این مشخصه در کشوری چون ایران که از حاکمیت اسلامی برخوردار بوده و یکی از اهداف انقلاب ۵۷ نیز بوده‌است، صدالبته که بدواً گریزناپذیر می‌نماید. لذا مطالبه شهروندان به‌عنوان صاحبان حقوقِ آنچه در قالب خدمتگزاری از سوی مدعیان، با شعار و وعده در تبلیغاتِ رسیدن به کرسی‌های قدرت به آن‌ها داده می‌شود، این وظیفه را دو چندان و بار نهاده شده بر مسئولیتِ مسئولان را گران‌تر می‌نماید.
1 ) و اما؛ امروز با گذشت بیش‌از ۴ دهه از انقلاب و قریب به ۳ دهه از جنگ نابرابر تحمیلی، هرساله - و به زعم بسیاری از شهروندان، هر روزه - شاهد اجرای سیاست‌ها و برنامه‌هایی از سوی برخی نامدیران و سیاست بازانی که اهداف جناحی و حزبی را بر اهداف نظام و مردم ترجیح داده هستیم،که نه‌تنها بو و رنگی از رفاه و آسایش برای «صاحبان اصلی انقلاب» به ارمغان نیاورده که با افزایش مشکلات متعدد اقتصادیِ ناشی از سوء مدیریت و سایه گستر شدن سیاست -که بعضاً زندگی خصوصی افراد را نیز نشانه رفته‌است - بر تمامی جنبه‌های مدیریتی، و گسترش فاصله طبقاتیِ ناشی از اقتصاد و فرهنگِ سرمایه‌داری و فزونیِ تعداد فقرا و فروافتادن قشر عظیمی از طبقه متوسط به طبقه ضعیف جامعه، سر در گریبان خویش، به چاره‌اندیشیِ گذر ایام خود، سرگرم و گرفتار شده‌اند، چه رسد به خیال و وهمِ آسایش، رفاه، بهداشت و... آنچه که در حوزه‌های فردی و زندگی شخصی، افراد بدان مبتلا بوده و با گوشت و پوست‌ واستخوان خود درک کرده و راقم، اشاره به موارد بیشتر وگسترده آن را منتفی می‌داند.
آنچه که بدان اشاره رفت، آنی است که می‌توان ادعا نمود اقشار متعدد از طبقه متوسط جامعه به پایین - که جمعیت کثیری را در برمی‌گیرد - را شامل می‌شود و جزو ضروریات و الزامات حیات طبیعی افراد است.
2 ) گذشته‌ازآنچه آمد، می‌توان به میزان توجه یا برون‌داد سیاست‌گذاری‌های متولیان کشوردر حوزه‌های عمومی‌تر چون محیط زیست، آثار باستانی، آب، خاک، هوا، منابع معدنی، گیاهی، جنگلی،جمعیت و... به عنوان شاخص دیگری از شاخصهای توسعه یافتگی اشاره کرد که متاسفانه باید اذعان کرد که از کمترین توجه و برنامه‌های کوتاه و بلند مدت برخوردار بوده است؛بحران آب، هوا، تخریب جنگلها، مراتع و... نمونه‌هایی است که در حداقل کاهش آسیبهای وارده اگر نگوییم ناموفق، از موفقیت ناچیزی برخوردار بوده ایم.


آنچه به صورت کلی بدان اشاره شد، نمونه‌هایی است از مواردی که اسباب ایجاد مسائل در سال جاری و سالهای اخیر یا گذشته می‌توان بدانها اشاره کرد که به علت پرداختنهای بسیار و گوش ناشنوا از نام بردن آنها پرهیز می‌شود.
اما نکته قابل تامل این که هرگاه به هردلیل از دلایل فوق الذکر که صدای نقدی برخاسته، مسئولین آن را جزو مباحث روزانه خود قرار داده، چه بسا با مصوبات و سیاستگذاری‌های آنی وعده و وعیدهای متنوع در رفع یا ایجاد
و فراهم نمودن آنچه که باید، می‌دهند و
پس از گذشت اندک زمانی آن مساله یا موضوع به ورطه فراموشی سپرده شده و در بر همان پاشنه می‌چرخد.آیا این، جز برنامه ریزی و سیاستگذاری، بدون پشتوانه تحقیقی، آنی و چه بسا میلی و در حقیقت سیاست گذاریهای مناسبتی و زودگذر می‌باشد؟