رنج‌ها و گنج‌ها در خیابان ششم!

امید مافی‪-‬ صدای خش خش برگ‌ها در گوش سرخابی‌ها پیچیده و توقف در خیابان پنجم بهت را برایشان رقم زده. با این حال تا به خود بجنبند هفته ششم از راه رسیده و در چهارشنبه‌ای که تلخی سکوت عقربه ها، به فریادی بر دلتنگی خزان بدل شده باید رودرروی حریفانی بایستند که دیگر از مواجهه با غول‌های سنتی فوتبال ایران هراسی ندارند و می‌دانند در آذرماه سردی که تلو تلو خوران پیش می‌رود می‌توانند تاریکی را برای سیاره‌های قرمز و آبی به همراه بیاورند.
امروز عصر وقتی خورشید به وسط آسمان هجرت کند آزادی برای دومین بار در بیست ماه اخیر به دیگی جوشان بدل خواهد شد و رقص پرچم‌های دواگلی رنگ را به نظاره خواهد نشست. در شرایطی که یحیی روی لبه تیغ قدم بر می‌دارد برای رهایی از بلاتکلیفی و سرگردانی گریز و گزیری ندارد جز آنکه طلایی‌های آبادان را پیش چشم دوآتشه‌های قرمز به جزیره اندوه تبعید کند و پشت دست علی منصور و شاگردانش را داغ بگذارد تا از قافله مدعیان بیش از این عقب نماند.
صدها کیلومتر آنسوتر در سیرجان نبرد دو رهبر آبی، کویر را گرم خواهد کرد. فرهاد مجیدی که فرصت صدرنشینی را در خاکریز پنجم از دست داد برای آنکه رد پای خود را بر ستیغ قله بنشاند به مات کردن امیر قلعه در نبردی می‌اندیشد که می‌تواند از فرط التهاب چهارشنبه را در تقویم بخشکاند. فرهاد خوب می‌داند اگر باز هم غزل پیروزی را نسراید و کنار نیمکت بی‌مرام سکوت کند پس‌از نود دقیقه زیر شلاق انتقادات روزهای صعبی را تجربه خواهد کرد. او باید سند سقوط ژنرال را امضا کند تا تیم پرهزینه‌اش همراه پیچک‌ها بر دیوار لیگ بپیچد و بالاتر بیاید.
زردهای نصف جهان ضلع سوم قدرت نیز امروز عصر کمی آنسوتر از باغ‌های بهار نارنج به ملاقات سپاسی خواهند رفت. آن‌ها از این دوئل فقط برد می‌خواهند تا وقتی از رکن آباد به زاینده رود بر می‌گردند کاسه‌های چه کنم چه کنم در دستانشان نباشد.


و بالاخره آلومینیوم صدرنشین با رسول پاشا به مصاف هوادار خواهد رفت تا بلکه بتواند با اتکا به اعجاز مردان خویش همچنان آواز صدرنشینی را با صدای بلند بخواند و دست رقیبان را در حنایی پررنگ بگذارد.
تا عصر صبر می‌کنیم. خدا را چه دیدید. شاید در ایستگاه هفتم رنج‌ها و گنج‌ها بیش از هر وقت دیگری در قاب چشم‌ها بنشینند و مدعیان در آواز آفتاب ولرم، بالاتر از پرندگان پرواز کنند.