«تنها گریه کن» آخرین خواسته شهید13 ساله از مادرش 

الهه آرانیان- یازدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت به مناسبت هفتۀ کتاب و کتاب‌خوانی، سی‌ام آبان برگزار و در آن از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «تنها گریه کن» رونمایی شد. این کتاب شامل روایت زندگی اشرف سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان، به قلم اکرم اسلامی است و مقاطع مختلفی از زندگی او را در دوران انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی دربرمی‌گیرد. شهید محمد معماریان در سال 1365،در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید؛درحالی‎که تنها 13 سال داشت.رهبر انقلاب، کتاب «تنها گریه کن» را کتابی شگفتی‌ساز توصیف کردند و در وصفش این‌گونه نوشتند: «همه‎چیز در این کتاب عالی است؛ روایت، عالی؛ راوی، عالی؛ نگارش، عالی؛ سلیقۀ تدوین و گردآوری، عالی، و شهید و نگاه مرحمت سالارشهیدان به او و مادرش درنهایت علو    و    رفعت». جاذبه این توصیف ما را بر آن داشت که با نویسنده کتاب گفت‌وگویی داشته باشیم و از وی درباره چگونگی تدوین اثر و ویژگی‌های آن بپرسیم. آن‌چه درپی می‌آید، حاصل گفت‌وگوی خراسان با اکرم اسلامی است.
ایده کتاب از کجا شکل گرفت؟ با خانم منتظری از قبل آشنایی داشتید؟
من آشنایی قبلی با خانم منتظری نداشتم. ایشان را آقای کاجی، مدیر انتشارات حماسه یاران به من معرفی کردند. ایده قبل‌تر کتاب را اگر بخواهم بگویم، این است که مجموعه درنظر داشت چند جلد کتاب با عنوان «مادرانه» درباره مادران شهدا منتشر کند که یکی از آن‌ها زندگی مادر شهید محمد معماریان بود. ابتدا اطلاعات اولیه‌ای از این خانم به من دادند و قرار شد برای تحقیق کار را به دست بگیرم. بعد از خواندن پرونده ابتدایی، متوجه سنگینی و پرکاریِ پروژه شدم و حقیقتش از این‌که آن را بپذیرم، ترسیدم که شاید من نتوانم حق مطلب را دربارۀ ایشان ادا کنم. اما به من توصیه کردند با خانم منتظری ملاقات کنم که در همان دیدار اول، آن‎قدر شیفته شخصیت ایشان شدم که دوست داشتم بیشتر ببینمشان و چه بهانه‌ای بهتر از نگارش کتاب؟ این‌طور بود که جلسه‌های مصاحبه شکل گرفت و هفته‌ای دو روز خدمت ایشان می‌رسیدم. بعد اطلاعات جمع‌بندی و مصاحبه‌های تکمیلی انجام شد و یک‎سال و نیم نگارش کتاب زمان برد.
روایت شما از زندگی مادر شهید معماریان، دربرگیرندۀ چه مقاطعی از زندگی ایشان است؟


کتاب یک خط روایی دارد از زندگی مادر شهید از کودکی و نقطه پایانی کتاب در دوره‌ای گذاشته  می‌شود که شهادت محمد اتفاق افتاده‌است؛ اما حاج‎خانم بعد از شهادت محمد هم به فعالیتشان ادامه دادند و چه‎بسا انگیزه‌شان بیشتر شد. منزل ایشان الان هم پایگاهی برای مردم است و هرکس نیاز به کمک دارد، به ایشان مراجعه می‌کند.
از ویژگی‌های شخصیت خانم منتظری بگویید.
خانم منتظری مدیر و مدبر فوق‎العاده‌ای است؛ زن خانه‌دار و بچه‌داری که هیچ‎وقت از فعالیت‌های اجتماعی دور نبوده است. در زمان انقلاب از مبارزان بوده و بین تهران و قم رفت و آمد می‌کرده‌است؛ در زمان جنگ هم منزلشان تبدیل به یک پایگاه مردمی می‌شود که افراد زیادی می‌آمدند و کمک می‎کردند برای فرستادن وسایل و موادغذایی به جبهه. خود ایشان می‎گفتند گاهی منزل ما دو سه وعده از جمعیت پر و خالی می‌شد. همه این‌ها در شرایطی است که همسرش در جبهه است و پسر نوجوانش را به شجاعت و شهامت تشویق می‌کند و به جبهه می‌فرستد. این مادرها بینش عمیقی داشته‌اند؛ چون پای اسلام در میان بود، من از بچه‌ام گذشتم. این اتفاق کمی نیست. درحالی‎که عده‌ای پرهیز داشتند که بچه‌هایشان را به جبهه بفرستند و می‌گفتند بچه‌ام سرمایه و ذخیره زندگی من است. چنین مادرانی به بینش و آگاهی رسیده بودند که تصمیم درست را بگیرند.
وجه تسمیه کتاب چیست؟
جملۀ «تنها گریه کن» خواسته محمد از مادرش است. شب آخر، در ملاقاتی که این مادر و فرزند دارند، محمد سفارش‌هایی به مادرش می‌کند و می‌گوید: «فکر کنم این بار آخری است که همدیگر را می‌بینیم. اگر من برنگشتم شما حتماً ناراحت خواهی بود. نمی‌خواهم مانع گریه‎کردنت باشم. فقط اگر خواستی گریه کنی، حتماً در خلوت و تنهایی باشد؛ مبادا دشمن احساس کند شما ضعیف شده‌ای».
از این‌که رهبر انقلاب، «تنها گریه‌کن» را تحسین کردند و بر آن تقریظ نوشتند، چه حسی دارید؟
ایشان درباره این کتاب محبت داشتند. قلباً می‌گویم خودم را شایسته نظر لطف و توجه ایشان نمی‌دانم. تمام آن‎چه هست مربوط به مادر شهید است که تمام‎قد در مقابل ایشان می‌ایستم و ادای احترام می‌کنم. خانم منتظری به قدری شخصیت شاداب، مؤثر و پویایی در انقلاب و جنگ داشته‌اند که تمام لطف و مرحمت‌ها متوجه ایشان است. ما همین که شکر این نعمت را به‎جا بیاوریم، کار قابل توجهی انجام داده‌ایم. لطف و نظر رهبری تماماً متوجه مادر شهید است.