منبع بزرگِ موسيقي‌هاي ناشنيده بود

سيمين  سليماني
شايد بتوان دهه 60 را نسلي دانست كه فيلم و سينما از مهم‌ترين تفريحات‌شان بود و البته دست به دست كردن كاسِت‌ها و بعدتر سي‌دي‌هايي كه شايد خيلي هم راحت به دست نمي‌آمدند اما محتواي آن كاست‌ها و سي‌دي‌ها، چنان در تاروپود نوجوان‌ها و جوان‌هاي اين دهه نفوذ كرده كه هنوز با شنيدن آثار آن دوران يا بغض‌شان مي‌تركد يا لبخندي بر گوشه لب‌شان نقش مي‌بندد؛ در اين ميان بابك بيات هنرمندي بود كه سهم عمده‌اي در اين خاطره‌بازي داشته و دارد و علاوه ‌بر حضور تاثيرگذارش در موسيقي ايران، همچنان آثارش در ذهن مخاطبان زنده است.
بابك بيات هنرمندي بود كه درد اجتماع داشت و اين درد در آثارش نيز مشهود بود؛ او به گفته كساني كه همراهش بودند، موسيقي ايران را وسيع و گسترده مي‌دانست و البته به آن عشق مي‌ورزيد. آثار بابك بيات، گستردگي و طيف وسيع ارتباطش با هنرمندان را به‌طور شايسته‌اي معرفي مي‌كند و شايد همين ارتباطات گسترده‌اش علاوه‌ بر اينكه نشان‌دهنده پويايي او در موسيقي است، گواهي بر دغدغه‌مندي او نيز به شمار مي‌رود. هنرمندان زيادي خود را وامدار بابك بيات مي‌دانند كه البته همين نيز به نوعي تاثير او را بيشتر نمايان مي‌كند.
او آثار خاطره‌انگيز زيادي در كارنامه خود دارد كه بعضي از آنها در نوع خود درخشانند؛ از ساخت قطعات مختلفي براي خوانندگان پاپ دهه 50 گرفته تا موسيقي فيلم‌هايي مانند «فرياد زير آب»، «مرگ يزدگرد»، «شايد وقتي ديگر»، «عروس» و... آنها كه سال‌هاي آغازين دهه 60 و سريال بسيار پُربيننده «سلطان و شبان» را به ياد دارند، هنوز با شنيدن نام اين مجموعه خاطره‌انگيز تلويزيوني، موسيقي متن و تيتراژ آن در ذهن‌شان دم مي‌گيرد. همين نسبت را مي‌توان ميان مخاطبان مجموعه تلويزيوني «علي كوچولو» با لحن محزون اما صميمي موسيقي آن مجموعه برقرار دانست.


اين آهنگساز، نوازنده و تنظيم‌كننده ايراني 15 سال پيش بر اثر نارسايي كبدي از دنيا رفت. فردا 5 آذر، سالروز درگذشت اوست. به اين بهانه با ستار اوركي گفت‌وگو كردم. اوركي آهنگساز است و سازنده موسيقي فيلم‌هايي از جمله «جدايي نادر از سيمين»، «فروشنده»، «دوران عاشقي»، «خون شد» و... او در اين گفت‌وگو از ابعاد مختلف زيست و هنر بابك بيات گفته است.
آثار بابك بيات در حافظه تاريخي چند نسل ايراني ماندگار است؛ او سازنده آهنگ‌هايي است كه شايد نسل دهه‌هاي 50 و 60 خاطرات زيادي با آنها دارند. شما ماندگاري آثار ايشان را در چه مي‌بينيد؟
در وهله اول بگويم كه آقاي بيات آهنگسازي بسيار مردمي بود و چون با مردم بودن را دوست داشت و در ميان مردم جاري بود، مراوداتي كه ايشان با مردم داشتند به ملودي‌هايي تبديل مي‌شد كه بسيار زود ملكه اذهان مي‌شدند. ملودي‌هاي ايشان شيريني و جذابيتي داشتند كه همه اقشار عام و خاص آن را مي‌پسنديدند. مهم‌ترين ويژگي‌اي كه در ارتباط با آقاي بيات مي‌توانم بيان كنم اين است كه خودشان بودند. فردي نبودند كه بخواهند از جايي اقتباس كنند. دقيقا اصل جنس و مولف واقعي بودند. واژه مولف را نمي‌توان براي هر كسي به كار برد. اين واژه را براي آهنگسازي استفاده مي‌كنند كه خودش منبع عظيمي از موسيقي‌هايي است كه قبلا شنيده نشده است و اين ويژگي در آقاي بيات بسيار مشهود بود. ايشان آهنگساز توانمندي هم در عرصه پاپ و هم در عرصه سينما بودند؛ به اين معنا كه هم در موسيقي فيلم‌هايي كه كار كردند، آثار شاهكاري را به جا گذاشته‌اند و هم در ترانه‌هايي كه چه قبل و چه بعد از سال ۵۷ خلق كرده‌اند، بسيار موفق ظاهر شدند. در نيم قرن گذشته كمتر كسي را با ابعاد آقاي بيات ديده‌ايم.
مي‌دانم كه شما بيش از هر چيز خود را آهنگساز سينما مي‌دانيد؛ در آن دهه‌ها موسيقي فيلم چه جايگاهي داشت و در اين حوزه نقش بابك بيات را چگونه تبيين مي‌كنيد؟ آقاي بيات در دوره‌اي كار مي‌كردند كه موسيقي فيلم را به معناي واقعي موسيقي مي‌شناختند؛ زماني كه موسيقي آقاي بيات را مي‌شنيديد آن اثر هم درون تصوير جاري بود هم به‌شدت با تصوير هماهنگ و همراه بود و از طرفي هم موسيقي مستقلي بود كه مي‌شد آن را شنيد و از شنيدنش لذت برد؛ يعني حتي زماني كه فضاسازي مي‌كردند آنها هم شنيدني بودند. نوع تفكر آن سال‌ها هم بسيار متفاوت بود. امروزه نوع موسيقي فيلم عوض شده؛ گاهي شما فيلمي را از نقطه آغاز تا پايان مي‌بينيد ولي موسيقي آن در ذهن‌تان نمي‌ماند؛ اين نوع موسيقي، فضاسازي است ولي موسيقي آن سال‌ها بايد به گونه‌اي خلق مي‌شد كه مردم با آن همذات‌پنداري مي‌كردند؛ چون مردم آن دوره با آن اثر زندگي مي‌كردند و براي آنها خاطره‌انگيز مي‌شد.
اما درباره نقش آقاي بيات هم بايد بگويم ايشان نقش بسيار پررنگي داشتند به اين معنا كه هر ساله ساخت موسيقي تعداد زيادي از فيلم‌هاي درجه يك به ايشان سپرده مي‌شد و ايشان هم آثار بسيار ماندني براي آنها ساختند كه هنوز هم نسل‌هاي بعدي از آنها استفاده كرده و لذت مي‌برند؛ از آنها در وركشاپ‌هاي فيلم استفاده و آموزش داده مي‌شود و در كل نمي‌توان از نقش عميق استاد بابك بيات گذشت.
فرموديد كه آقاي بيات در دوره‌اي كار مي‌كردند كه موسيقي فيلم را به معناي واقعي مي‌شناختند؛ اينكه نوع تفكر آن سال‌ها در رابطه با موسيقي فيلم با زمان حال متفاوت بود؛ امروز نوع تفكر حاكم بر موسيقي فيلم چيست؟ البته درباره فضاسازي توضيحاتي داديد اما آنچه مورد سوال است تفاوت ديدگاه‌ها درباره موسيقي فيلم است؛ اينكه برخي معتقدند نبايد موسيقي روي فيلم شنيده شود و برخي نيز بر اين باور هستند كه موسيقي بايد به نحوي باشد كه مخاطب تم آن را در خاطر نگه دارد.
بله، همان‌طوركه عرض كردم در آن زمان موسيقي فيلم‌ها به معناي واقعي موسيقي محسوب مي‌شدند؛ به اين صورت كه كاراكتر موسيقي از نقطه آغاز تا پايان فيلم يك شاكله شنيداري داشت و در برخي اوقات آنقدر آهنگساز آن موسيقي را به‌طور حرفه‌اي در تصوير تركيب مي‌كرد كه شنونده از حضور موسيقي احساس مزاحمت نمي‌كرد؛ ولي امروزه متاسفانه ابزارهايي در دسترس جوانان قرار گرفته است كه گاهي به درستي از آن ابزار استفاده مي‌كنند ولي در اكثر اوقات اين اتفاق نمي‌افتد. در عين حال مشكلي هم كه رخ داده، اين است كه موسيقي‌هايي وجود دارند كه هيچ‌گاه در ذهن كسي نمي‌مانند و تنها يك فضاسازي بصري را به وجود مي‌آورند؛ هرچند كه اين مساله نيز لازم است ولي شكلي كه استاد بيات كار مي‌كردند هم لازم است. البته گفته شما نيز صحيح است كه موسيقي بايد به شكلي باشد كه گاهي شنيده شود و گاهي نبايد شنيده شود و درنهايت آن موسيقي كه لازمه تصوير است، بايد ارايه شود.
به ابزارهايي كه در دسترس جوانان قرار گرفته اشاره كرديد؛ پيش‌تر براي موسيقي فيلم‌ها افرادي همچون بابك بيات، مرتضي حنانه، واروژان، مجتبي ميرزاده و... موسيقي مي‌ساختند؛ در آن بازه طبيعتا امكانات مثل حال حاضر نبود؛ آن دوران چه ويژگي‌اي از نظرگاه شما داشت كه بنا به گفته شما موسيقي فيلم بدون آن امكانات كيفيت بيشتري داشت؟
بله، به نظر من آن زمان كار آهنگساز بسيار دشوارتر بود و بايد موسيقي‌اي آفرينش مي‌كرد كه مورد دلخواه كارگردان و كساني كه قرار بود مخاطب فيلم باشند، قرار بگيرد ولي در حال حاضر اغلب موسيقي فيلم‌ها كاراكتر شنيداري را از خودشان سلب كرده‌اند و آن چيزي را كه در فيلم مي‌بينيم در همان لحظه است و بعد از آن هيچ چيزي در ذهن نمي‌ماند و فراموش مي‌شود.
بابك بيات با خواننده‌هاي بسياري كار كرد و خب آثار شاخص زيادي هم از خود در اين زمينه به‌جا گذاشت؛ به‌طور كلي دغدغه ايشان بيشتر در حوزه موسيقي فيلم تعريف مي‌شد يا در حوزه موسيقي پاپ؟ همين‌طور است، آقاي بيات با خواننده‌هاي زيادي كار كرده‌اند. معروف‌ترين خواننده‌هايي كه قبل از 57 بودند مثل داريوش، ابي، ستار و خيلي‌هاي ديگر... بعد از 57 هم به همين شكل با خواننده‌هاي بسيار شاخصي كار كرده‌اند. آقاي بيات كسي بودند كه توامان موسيقي فيلم و موسيقي پاپ را بسيار خوب و حرفه‌اي همراهي مي‌كردند و همان اندازه كه موسيقي فيلم را عميقا دوست داشتند و به آن تعلق خاطر داشتند، در موسيقي پاپ هم به همين شكل تعصب داشتند و با عشق كار مي‌كردند و توانستند آثار بسيار درخشاني را در اين دو حوزه به‌جاي بگذارند.
البته تنوع كاري كه در كارهاي آقاي بيات هم ديده مي‌شود، خودش يك ويژگي است؛ مثلا ايشان هم با خواننده‌هاي مختلفي كار كردند و هم با كارگردانان مختلف؛ اين تنوع از كجا مي‌آمد و چطور مي‌توانستند جامع وي‍ژگي‌هايي براي انجام همه اين كارها باشند؟ اين تنوع از ذوق بسيار سرشاري كه در ايشان وجود داشت، مي‌آمد. به قول معروف آقاي بيات كودك درونش هميشه بازيگوشي خود را داشت و مي‌بينيم كه براي «سلطان و شبان» چه موسيقي مردمي‌اي مي‌سازد يا در بخش كودك براي سريال «علي كوچولو» در دهه 60 چه موسيقي درخشاني مي‌سازد يا اينكه براي «شايد وقتي ديگر»، «كشتي آنجليكا» و خيلي از فيلم‌هاي ديگر چه كارهاي حرفه‌اي ارايه مي‌دهد. موسيقي فيلم «شايد وقتي ديگر» يكي از مهم‌ترين رفرنس‌هاي موسيقي فيلم تاريخ ايران است. وقتي بخواهيم آن موسيقي را با آن ابعاد پيچيده و حرفه‌اي آناليز كنيم متوجه مي‌شويم كه آقاي بيات از سطح هوش بسيار سرشاري برخوردار بودند كه توانسته‌اند چنين اثري را بنويسند و كار كنند و به يادگار بگذارند. يكي از خوش‌شانسي‌هاي استاد بيات اين بود كه با كارگردان‌هاي مختلف كار كردند. از يك طرف با استاد مسعود كيميايي با يك تفكر خاص كار كرده‌اند و از طرف ديگر با آقاي بيضايي با تفكر خاص ديگر. ايشان در زمينه موسيقي فيلم با كارگردان‌هاي بسيار زيادي با تفكر و ديدگاه‌هاي كاملا متفاوت كار كرده‌اند. همين مساله باعث شد كه زايش‌هاي مختلف اتفاق بيفتد و تجارب متفاوتي را به دست بياورند. آقاي بيات خيلي اهل اين بود كه خودش را مورد آزمايش قرار دهد و هميشه دوست داشت، ببيند كه مثلا در فلان حوزه چگونه كار مي‌كند. ايشان بسيار در كارشان جوان بودند و هيچ‌وقت احساس نمي‌كردند كه فردي پنجاه، شصت‌ساله هستند. هميشه خود را يك جوان بسيار نيرومند و بشاش مي‌ديدند و اين انرژي باعث مي‌شد كه كارهاي مختلفي، هم در حوزه سينما و هم در حوزه موسيقي پاپ از ايشان ببينيم. اين تنوع، زاييده تفكر و انتخاب‌هايي بوده كه هم خودشان مي‌كردند و هم كارگردان‌هاي مختلفي كه ايشان را براي ساخت موسيقي فيلم انتخاب مي‌كردند.
اساسا طيف گسترده‌اي از هنرمندان با بابك بيات ارتباط داشتند.
جدا از اينكه آقاي بيات انسان خونگرمي بودند، نوع تفكر ايشان در موسيقي همه را به خود جذب مي‌كرد؛ هم هنرمندان هم كساني كه قرار بود هنرمند شوند و هم علاقه‌منداني كه بين عوام و خواص وجود داشتند. نقطه جذب آقاي بيات در موسيقي‌هاي ايشان خيلي بالا بود؛ به شكلي كه هر اثري كه مي‌ساختند آن اثر سريع برجسته مي‌شد و سر زبان‌ها مي‌افتاد و در آن سال‌ها مي‌ديدم كه از هر طيفي آقاي بيات را دنبال مي‌كنند. آن عاشقانگي كه در كارشان بود، ملودي‌هاي خوب و روان و به ياد ماندني كه در كارشان بود، باتوجه به اينكه خودم در اين زمينه كار تخصصي انجام مي‌دهم، مي‌دانم كه اين مدل كار كردن، كار هر كسي نيست و آقاي بيات واقعا يك استثنا بود.
بسياري از ساخته‌هاي زنده‌ياد بابك بيات با كلام ايرج جنتي عطايي به يادگار مانده است؛ با شاملو هم كارهاي مشتركي داشته‌اند. درباره ارتباط ايشان با شاعران بگوييد و اينكه كلام براي‌شان در موسيقي چقدر اهميت داشت؟
براي آقاي بيات كلام خيلي مهم بود و كاملا بر شعر و ترانه اشراف داشتند. گاهي پيش مي‌آمد كه وقتي با يك ترانه‌سرا كار مي‌كردند از آن ترانه‌سرا مثلا از 8 بيت اثرش يك بيت آن را مي‌پسنديدند و باعث مي‌شد كه آن ترانه‌سرا را به چالش وادار كند كه چيزي را كه مي‌خواهد از آن بيرون بكشد و بي‌خود دست روي يك ترانه‌سرا نمي‌گذاشتند. كساني را به خصوص در نسل جوان انتخاب مي‌كردند كه حتما آينده‌داران كشورمان بودند. يعني مي‌دانستند با چه كسي كار كنند كه اثر به ياد ماندني را از آن داشته باشد؛ بله با آقاي جنتي عطايي و زنده‌ياد شاملو كار كردند و هميشه از اتفاقي كه در آن سال‌ها براي‌شان افتاده بود با لذت تعريف مي‌كردند و دو انسان بسيار با دانش كنار ايشان بودند كه اتفاقا تاثير زيادي هم در روند تفكري ايشان داشتند.
افرادي شبيه آندره آرزومانيان همكاري مشترك پايداري با بابك بيات داشتند؛ به‌طور كلي چه كساني مي‌توانستند با آقاي بيات رابطه كاري پايدار داشته باشند؟ منظورم اين است كه چه ويژگي‌هايي باعث مي‌شد كه كسي همگام بابك بيات شود؟ آقاي آندره آرزومانيان يكي از خاص‌ترين پيانيست‌هاي عصر ما بودند و خيلي جالب است كه مثل اينكه آقاي آندره آرزومانيان براي كارهاي آقاي بيات متولد شده بود، چراكه وقتي استاد كاري مي‌نوشتند، آقاي آرزومانيان به شكلي درون اركستر پردازش مي‌كردند كه لذت كار صدچندان مي‌شد و اين پايداري، ناشي از سطح هوشي بود كه هر دو از آن برخوردار بودند. هم آقاي بيات مي‌دانست چه كاري را دست آقاي آرزومانيان بدهد هم آقاي آرزومانيان مي‌دانست بايد چگونه اجرا كند كه به قولي، وحدت هارموني را براي آقاي بيات به وجود آورد و ما يكي از كم‌نظيرترين آدم‌ها را در اين حوزه داشتيم و آقاي آندره آرزومانيان عزيز محال است كه تكرار شود.
آيا آقاي بيات دغدغه فعاليت هنري برون‌مرزي هم داشتند؟ دغدغه اين را كه آثارشان فراتر از مرزها هم شنيده شود؟ مقصودم كار با فرهنگ‌هاي ديگر است يا هنرمندان غيرايراني. اين سوال را از آن جهت مي‌پرسم كه برخي آهنگسازان و هنرمندان در اين سال‌ها چنين همكاري‌هايي داشته‌اند. در سال‌هاي فعاليت ايشان اصلا بستري در اين حوزه مهيا بود؟
نه؛ آقاي بيات اصلا فعاليت برون مرزي نداشتند و علاقه‌مند هم نبودند. اصلا تفكرشان اين شكلي نبود. يعني آنقدر ايران و موسيقي ايران را گسترده مي‌ديدند كه مي‌گفتند من خيلي بايد كار كنم كه به آن ايده‌آل برسم. من هيچ‌وقت نديدم كه دغدغه اين جريان را داشته باشند كه با هنرمنداني غير از هنرمندان ايران بخواهند كار كنند يا علاقه‌اي به اين كار داشته باشند. حداقل من نديدم.
اشاره كرديد كه آقاي بيات موسيقي ايران را بسيار گسترده مي‌ديد و هميشه خود را از نقطه ايده‌آلش دور مي‌ديد. اين نقطه ايده‌آل از نظر ايشان چه بود كه بابك بيات با اين كارنامه درخشان، خودش را به آن نزديك نمي‌دانست؟
آقاي بيات موسيقي ايران و اين جغرافيا را خيلي دوست داشت و علاقه‌اي هم به موسيقي برون‌مرزي نشان نمي‌داد و مي‌گفت اينقدر ما در اين كشور و در اين جغرافيا در حيطه موسيقي فيلم و موسيقي پاپ كار داريم كه حالا حالاها همه ما در اين زمينه بدهي داريم و اين كارها را بايد به سرانجام برسانيم. هر كسي در كشور خود و در جغرافياي خود كارش را انجام مي‌دهد و لزومي ندارد به فرض يك آلماني براي يك فيلم ايراني موسيقي بنويسد تا وقتي كه ما هستيم و اين جغرافيا را مي‌شناسيم و آن كاراكتر واقعي و جريان زندگي‌اش در ايران را مي‌شناسيم. به‌طور كلي تفكر آقاي بيات اين‌طور بود.
خود شما به عنوان يك آهنگساز تاثيرگذار، نقش بابك بيات و همراهي و دوستي با او را در موسيقي فيلم‌هايي كه مي‌سازيد، چگونه مي‌بينيد.
آقاي بيات بسيار آدم تاثيرگذاري بودند من از تاثير آقاي بيات نمي‌توانم بگذرم و ايشان در من و افراد بسياري در اين حوزه تاثير بسزايي داشتند؛ در من به واسطه اينكه ساليان سال و لحظه به لحظه كنارشان بودم، با استاد بسيار رفاقت داشتم و به ايشان و خانواده‌شان نزديك بودم و در نتيجه به يقين آقاي بيات بسيار در اين زمينه موثر بودند.
متشكرم از همراهي شما آقاي اوركي. در پايان اگر نكته‌‌اي باقي مانده است، بفرماييد.
آقاي بيات با رفتن‌شان افسوس بسياري را براي همكاران و دوستداران‌شان به‌جا گذاشتند و من هميشه با افسوس از ايشان ياد مي‌كنم.‌ اي كاش آقاي بيات به جاي 60 سال 150 سال عمر مي‌كردند و مي‌توانستند همچنان آثار زيادي را خلق كنند و اين همه توانايي شايسته و خوب در زمين مدفون نمي‌شد، هميشه اين افسوس در دل همه ما خواهد ماند.
  هر ساله ساخت موسيقي تعداد زيادي از فيلم‌هاي درجه يك به ايشان سپرده مي‌شد و ايشان هم آثار بسيار ماندني براي آنها ساختند كه هنوز هم نسل‌هاي بعدي از آنها استفاده كرده و لذت مي‌برند؛ از آنها در وركشاپ‌هاي فيلم استفاده و آموزش داده مي‌شود و در كل نمي‌توان از نقش عميق استاد بابك بيات گذشت.
  آقاي بيات خيلي اهل اين بودند كه خودشان را مورد آزمايش قرار دهند، بسيار در كارشان جوان بودند و هيچ‌وقت احساس نمي‌كردند كه فردي پنجاه، شصت ساله هستند. هميشه خود را يك جوان بسيار نيرومند و بشاش مي‌ديدند و اين انرژي باعث مي‌شد كارهاي مختلفي، هم در حوزه سينما و هم در حوزه موسيقي پاپ از ايشان ببينيم.   آقاي بيات بسيار آدم تاثيرگذاري بودند من از تاثير آقاي بيات نمي‌توانم بگذرم و ايشان در من و افراد بسياري در اين حوزه تاثير بسزايي داشتند؛ در من به واسطه اينكه ساليان سال و لحظه به لحظه كنارشان بودم، با استاد بسيار رفاقت داشتم و به ايشان و خانواده‌شان نزديك بودم و در نتيجه به يقين آقاي بيات بسيار در اين زمينه موثر بودند.