تعرفه‌های پزشکی؛ رودررو با مردم

بابک خطی ‪-‬ مسئله‌ی اصلی قابل توجه در موضوع تعرفه‌های پزشکی این است که هدف و ترجیح اکثریت جامعه‌ی پزشکی این است که برای ارائه‌ی بهترین خدمات درمانی، بین بیمار و پزشک رابطه‌ی مالی نباشد یا درصورت ناچاری حداقل آن باشد.
بر حسب قواعد ابتدایی اقتصاد و بیمه، بیمه‌ها -که اتفاقا در تمام دنیا از ثروتمندترین نهادهای اقتصادی هستند- بعد از دریافت حق بیمه‌های متناسب برحسب توان اقتصادی دهکهای مختلف جامعه، باید خدمات پزشکی را بطور رایگان یا با حداقل پرداخت از طرف مردم عرضه نمایند.
برای همین از بیمه‌های اصلی کشور انتظار می‌رود تا بر اساس محاسبه‌ی واقعی خدمات پزشکی، مبلغ آن را به خدمت دهندگان یعنی کادر پزشکی پرداخت کنند.
اگر به نسبت تعداد کل موارد نیازمند درمان به کل جمعیت توجه نمود می‌توان دریافت که حتی با دریافت حداقل حق بیمه‌ها از مردم و پرداخت منصفانه هزینه‌ی خدمات پزشکی انجام شده به کادر درمان، باز هم بیمه‌ها صاحب سود قابل توجهی خواهند شد.


اما مشکل این است که ظاهرا بیمه‌ها به حق معمول -در حد میانگین‌های بین‌المللی- قانع نبوده و برای کسب درآمد بیشتر حاضر به پرداخت هزینه‌ی تمام شده‌ی خدمات درمانی انجام شده به کادر درمان نیستند. تعیین تعرفه طبعا امری کارشناسی از نظر اقتصادی و آماری است که در تعیین آن بیمه‌ها نیز باید نظارت و نقش داشته باشند.
ولی وقتی در شورای تعیین تعرفه چینش اعضا طوری است که نهایتا نظر بیمه‌ها غالب و تعیین‌کننده تعرفه است، زمینه برای خروج از روش منطقی و استفاده‌ی نادرست یک‌طرفه فراهم می‌شود. به این‌صورت که تعرفه‌های پزشکی را تا هر مقداری که می‌توانند پایین تعیین می‌کنند تا بتوانند از مابه‌التفاوت تعرفه‌ی واقعی و دستوری، هزینه‌ی قسمت عمده‌ای از خدمات پزشکی ارائه شده به مردم را از جیب پزشکان تامین کنند. صنف پزشکی هیچگاه خواهان پرداخت هزینه‌های درمان از جیب مردم نبوده و خصوصا مخالف کمترین میزان پرداخت هزینه‌های درمانی از سوی طبقات آسیب‌پذیر اقتصادی بوده، قویا خواهان تقبل آن توسط بیمه‌ها به عنوان یک وظیفه‌ی ذاتی است.
سازوکاری هم که از یک طرف حق بیمه می‌گیرد و از طرف دیگر هزینه‌های خدمات درمانی را از جیب خدمت‌دهندگان-پزشکان- می‌پردازد هرچه باشد منطقا بیمه نیست!
در اجرای این امر روشهای تبلیغاتی زرد و افراد ابن‌الوقت محتاج به دیده شدن، به کار و در صحنه می‌آیند. با این حربه که درآمد بالای تعداد معدودی از افراد این صنف را برجسته کرده، آن را ناعادلانه و عمدا به همه‌ی جامعه‌ی پزشکی تعمیم می‌دهند و بستری می‌سازند تا بیمه‌ها روی موج آن سوار شوند و به مراد دلشان برسند.
در حالیکه پزشکان جزیی از همین مردم بوده، طبعا متاثر از شرایط کلی کشور هستند و با توجه به تورم فراگیر به جز همان اقلیت، بقیه آن‌ها هم کمابیش تحت فشار اقتصادی قرار دارند.
آنان، فرزندان همین کشور هستند که برای ارائه‌ی خدمات پزشکی به جامعه و داشتن یک زندگی اقتصادی معقول به صورت شبانه‌روزی و عملی به معنی واقعی کلمه تحصیل کرده‌اند و چون علاوه بر مدت طولانی تحصیل باید سالهای زیادی را هم صرف گذراندن طرح نمایند، معمولا از اوائل یا میانه‌ی دهه‌ی سوم عمر به قسمت کسب درآمد شغل خود می‌رسند.
انتظار جامعه‌ی پزشکی در تعیین تعرفه انتظاری عقلانی و منصفانه است تا با توجه به شرایط و هزینه‌ی تمام شده‌ی درمان عددی به عنوان تعرفه‌ی تعریف و اجرایی شود که منجر به دستمزدی منطقی و عقلانی شود.
با ادامه‌ی روند فعلی استثمار پزشکان توسط بیمه‌ها، سیستم پزشکی خصوصا در مورد پزشکان نسل‌های اخیر و جوان‌تر دچار گسست و انسداد می‌شود. چنانکه هم‌اکنون و طی سالهای اخیر نیز شاهد تعطیلی گسترده کار مطبی و خصوصی، درصد قابل توجه پزشکان بیکار پشت استخدام در بخش دولتی و موج مهاجرت هستیم.
خودداری بیمه‌ها از پرداخت هزینه‌ی درمان جامعه و قرق کردن عرصه‌ی بیمه‌های دولتی و خصولتی وعدم اجازه‌ی عرض اندام به سایر شرکت‌های بیمه‌ای مستقل که به جای جیب خدمت‌دهندگان، روی علم روز و توان مدیران اقتصادی خود تکیه دارند به هیچوجه دلیلی بر عمل غیراخلاقی ایجاد اختلاف مصنوعی بین مردم و پزشکان نیست.
با صدای رسا اعلام می‌گردد که اکثریت پزشکان بنابر بر عهد و سوگندی که دارند با افتخار همواره طرف مردم و خصوصا طبقات آسیب‌پذیر اقتصادی آن ایستاده‌اند و هرجا که لازم باشد از بیمارانشان حمایت می‌کنند.
تنها انتظار آنان از وزارت بهداشت و بیمه‌های تامین کننده‌ی خدمات درمانی مردم این است که در ازای انجام خدمات و بر حسب میزان زحمات و فعالیتهای انجام شده دستمزد کافی، عادلانه و منطقی برای ساختن یک زندگی متوسط با حداقل‌های رفاهی آن را
دریافت کنند.