سرخوردگی طبقه متوسط

براساس گزارش آفتاب یزد این روزها طبقه متوسط ایران کماکان از نظر فرهنگی شرایط خود را حفظ کرده اما از نظر اقتصادی در طبقات فرودست فرو غلتیده که نتیجه آن یاس،افسردگی و سرخوردگی این طبقه اجتماعی است
آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعرا: بیش از یک دهه است که بحث شکاف طبقاتی، تشدید آن و تاثیر آن بر کوچک شدن طبقه متوسط مطرح شده است.طبقه متوسط،یک طبقه اجتماعی است و شامل افراد بسیاری در مشاغل مختلف می‌شود که از نظر ارزش‌های فرهنگی بیشتر مشابه طبقه بالا و از نظر درآمد بیشتر مشابه طبقه پایین هستند. بر اساس برخی تقسیم بندی‌ها اگر طبقه بالا دربرگیرنده ۱۰ درصد ثروتمند جامعه و طبقه پایین نیز دربرگیرنده ۵۰ درصد فقیر جامعه باشد؛ طبقه متوسط در بردارنده ۴۰ درصد میانی (دهک‌های ۶ تا ۹) جامعه از نظر برخورداری از ثروت می‌باشد. نرخ تورم در کشور ما آنچنان سر به فلک کشیده است که ترس از نابودی طبقه متوسط هر روز بیشتر پر رنگ می‌شود.از سوی دیگر شکاف طبقاتی در ایران چنان عمیق است که به نظر می‌رسد جامعه در حال تقسیم شدن بین دو طبقه فرادست و فرودست است. حال سوال ما این است که با توجه به سال‌ها فشار اقتصادی و تشدید آن، این روزها حال طبقه متوسط چگونه است؟
>طبقه متوسط؛ کوچک و محدود
سعید معدنی جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره به آفتاب یزد گفت: «در جامعه شناسی طبقه اجتماعی پدیده بسیار پیچیده‌ای است و به راحتی قابل شناسایی، تبیین و تحلیل نیست. ولی با این وجود به هر حال یک نشانه‌هایی به عینه وجود دارد تا ما بتوانیم تا حدودی شرایط را ارزیابی کنیم. مثلا احتمال دارد وضعیت یک نفر از لحاظ اقتصادی ضعیف شده باشد اما به لحاظ اجتماعی و فرهنگی به طبقه متوسط تعلق داشته باشد. برای مثال یک استاد دانشگاه شاید از منظر شرایط اقتصادی تنزل پیدا کرده باشد اما خودش طبقه متوسط محسوب می‌شود. نکته این است که طبقات به هیچ وجه حذف نمی‌شوند. یعنی شاید یک طبقه اجتماعی در یک جامعه بسیار کوچک و محدود شود اما طبقه متوسط هیچگاه به طور کامل نابود نمی‌شود. زیرا خود اجتماع به نحوی خود را ترمیم می‌کند اما تا حدود زیادی می‌تواند طبقه متوسط کوچک و محدود شود و به طبقه پایین از لحاظ اقتصادی بپیوندد. به این ترتیب اگر ما فعلا اقتصاد را در نظر بگیریم در روندی که از دولت آقای احمدی‌نژاد شروع شده است تا به اینجا بر اساس گرانی، تورم و... از قدرت اقتصادی، قدرت خرید مردم و قدرت دریافت خدمات کاسته شده است، به همین دلیل مردم مدام ضعیف و ضعیف‌تر شده اند.برای مثال یک معلم بازنشسته یک زمانی سیصد هزارتومان حقوق می‌گرفت و قیمت سکه 100 هزارتومان بود.حالا حقوق معلم برای مثال 6 میلیون شده است اما قیمت سکه به 12 میلیون رسیده است و این نشان از کم شدن قدرت خرید مردم است. در کنار اینها بقیه گروه‌ها برای انجام هر نوع فعالیتی با مشکلات گوناگون مواجه می‌شوند. »


>سقوط طبقه متوسط
وی ادامه داد:«بسیاری از افراد علی رغم اینکه از منظر اقتصادی در طبقه پایین قرار گرفته‌اند اما از منظر فرهنگی هنوز طبقه متوسط محسوب می‌شوند و فعالیت می‌کنند. به این ترتیب ما شاهد سقوط طبقه متوسط به طبقه پایین جامعه هستیم.به مرور زمان با افزایش تورم و گرانی طبقه متوسط کاملا ضعیف می‌شود و این اتفاق بر روی فرهنگ و اجتماع تاثیر خودش را به جا می‌گذارد. یعنی طبقه متوسط که ضعیف می‌شود در وهله اول معضل اقتصادی را نشان می‌دهد اما در ادامه احتمال دارد بر فرهنگ و آداب اجتماعی تاثیر بگذارد. زیرا این گروه تولید‌کننده فرهنگی هستند و فرهنگ جامعه را می‌سازند اگر دچار مشکل اقتصادی شوند دیگر فرصت کافی برای تولید اندیشه ندارند. این در درازمدت تبعات بسیار مخربی را بر بستر جامعه به جای می‌گذارد.در دراز مدت طبعا کاهش تولیدات فرهنگی جامعه نقش موثری را خواهد داشت. »
>حاملان فرهنگ
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و استاد دانشگاه نیز در این باره به آفتاب یزد گفت: «وقتی صحبت از طبقه متوسط می‌کنیم اول باید یک شناختی از این طبقه و ویژگی‌های آن داشته باشیم. طبقه متوسط در هر جامعه‌ای حاملان فرهنگ جامعه هستند. یعنی آنچه که در یک جامعه‌ای به شکل مثبت و درست اتفاق می‌افتد بر دوش طبقه متوسط قرار دارد. این‌ها طبقه‌ای هستند که نه دغدغه‌های سنگین مالی در جهت تامین نیازهای اولیه شان را دارند و نه آنقدر به لحاظ اقتصادی توانایی بالایی دارند که صرفا بروند دنبال کارهایی که طبقه فرادست جامعه انجام می‌دهد. یک جامعه خوشبخت و سعادتمند است که بخش قلیلی از آن جامعه طبقه فرادست و فرودست باشند و اکثریت بالای جامعه را طبقه متوسط تشکیل دهد. در کشور ما در شرایط فعلی یعنی از سال 1385 با سیاست‌های غلط دولت نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم اتفاقی که افتاد این بود که فاصله بین فقیر و غنی افزایش پیدا کرد به نحوی که طبقه متوسط روز به روز لاغر‌تر شد؛ درصد اندکی از آن‌ها به سمت جماعت سرمایه دار رفتند و بخش بزرگی از آن‌ها به طبقه فرودست جامعه فروغلطیدند. »
>تناقض آسیب زننده
وی ادامه داد: « در شرایط فعلی جامعه ما، طبقه متوسط از بعد اقتصادی بسیار لاغر است. یعنی طبقه متوسط جامعه ما برخلاف یک جامعه متعادل بسیار ضعیف شده است و جمعیت آن به سمت طبقه پایین دست جامعه رفته است. اما مشکلی که الان در کشور ما ایجاد شده است شکاف طبقاتی به معنای صرفا اقتصادی آن نیست. مهمترین مشکلی که طبقه متوسط ما امروز پیدا کرده است این است که آدم‌هایی که به لحاظ فکری و فرهنگی هنوز طبقه متوسط هستند ولی به لحاظ اقتصادی به طبقه فرودست جامعه تعلق دارند. این تناقض بین جایگاه اقتصادی، فکری و فرهنگی آن‌ها را دچار یاس، ناامیدی، سرخوردگی، عدم امنیت، ناکامی، افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات روانی کرده است. یعنی این تفاوت بین این که فرد به لحاظ فکری هنوز خود را طبقه متوسط می‌داند و در کالای فرهنگی او بحث کتاب خواندن، فیلم دیدن، مراودات اجتماعی و... وجود دارد ولی به لحاظ اقتصادی ضعیف شده است این تناقض این گروه را دچار خطر کرده است. در نتیجه وضعیت طبقه متوسط ما از لحاظ اقتصادی بسیار بد است و به لحاظ فرهنگی هم به دلیل اینکه دغدغه‌های مالی به اولویت اول این گروه تبدیل شده است متاسفانه چون نمی‌توانند نیازهای فرهنگی و خوراک ذهنی خود را برآورده کنند این پارادوکس باعث شده است که حال روان این افراد بد باشد و این وقتی به خانواده تسری پیدا می‌کند انواع آسیب‌ها را در این نهاد ایجاد می‌کند.»