عقب‌نشینی آمریکا از مذاکره

فرشید فرحناکیان‪-‬ دور هفتم مذاکرات ایران و گروه ۱+۴ (آلمان، فرانسه، انگلیس، روسیه و چین) از روز دوشنبه هشتم آذرماه ۱۴۰۰ در شهر وین برگزار شد. آن چیزی که از آخرین دور گفت‌وگوها در وین ۶ حاصل شده متن حداکثر یک پیش‌نویس قابل مذاکره است که گویا با اسنادی که موردقبول طرفین بوده است مغایرت دارد. در این دور از مذاکرات هیئت ج. ا. ایران ۲ سند را در اختیار طرف مقابل قرار داد. سند نخست دیدگاه‌های ج. ا. ایران در مورد موضوع لغو تحریم‌ها و همین‌طور سند دوم در مورد موضوع اقدامات هسته‌ای ایران است که در اختیار طرف مقابل قرار گرفت. گویا سند سومی نیز هست که هنوز سند سوم به‌طرف مقابل تحویل داده نشده است. ارائه همین دو سند کافی بود تا آنتونی بلینکن؛ وزیر امور خارجه آمریکا، ایران را در مورد بازگشت به برجام جدی نداند و همین امر را باعث آن اعلام کرد که مذاکرات را در روز جمعه دوازدهم آذرماه ۱۴۰۰ خاتمه دهند.
۱) چه می‌خواستیم که ندادند؟
معاون سیاسی وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران و رئیس جدید گروه مذاکره‌کننده برای شروع مذاکرات وین ۷ در مقاله‌ای منتشره در روزنامه انگلیسی فایننشال‌تایمز تصریح کرد که «مذاکرات باید اهداف واقعی را دنبال کند و تمامی طرف‌ها آن را رعایت کنند. تلاش‌های قبلی برای از بین بردن «شکاف اعتماد» بین طرف‌های مذاکرات هسته‌ای عمدتاً به این دلیل شکست خورده است که غرب هر توافقی را صرفاً به‌عنوان سکویی تثبیت شده برای اعمال فشار بیشتر به ایران در نظر می‌گیرد. در زبان انگلیسی به آن «دبه درآوردن» می‌گویند. تجربه به ما می‌گوید که غرب به‌دنبال اجرای یک توافق نیست بلکه به‌دنبال آن است که با اعلام یک توافق درحالی‌که نظر عموم را جلب می‌کند، به هر شیوه ممکن
به‌صورت مخفیانه، توافق را اجرا نکند. با تجربه‌ای که ما داریم، آن‌ها سپس اقداماتی را برای سوءاستفاده از طرح برجام در پیش می‌گیرند تا ایران را وادار کنند در حوزه‌هایی غیرمرتبط با مسئله هسته‌ای، امتیازاتی را واگذار کند. درنتیجه، مردم ایران نه به این فرایند (مذاکرات وین) و نه به نتیجه آن اعتماد ندارند. ساده‌لوحانه است که این مشکلات را صرفاً به دولت ترامپ و کارزار «فشار حداکثری» وی نسبت دهیم. در این راستا، ما دو هدف داریم: هدف اول، حذف کامل، تضمین‌شده و قابل راستی‌آزمایی تحریم‌هایی است که علیه مردم ایران وضع شده است. بدون آن، این فرایند به‌طور نامحدود ادامه خواهد داشت. مذاکرات بدون راه‌حل قوی، برای هیچ‌کس سودی ندارد. دومین هدف، تسهیل حقوق قانونی ملت ایران برای بهره‌مندی از دانش صلح‌آمیز هسته‌ای به‌ویژه فناوری بسیار مهم غنی‌سازی برای مقاصد صنعتی، طبق مفاد معاهده بین‌المللی منع گسترش سلاح‌های اتمی (NPT) است. ما برای تامین حقوق و منافع ملت خود، آماده گفت‌وگوی عادلانه و دقیق بر اساس اصول «ضمانت» و «راستی‌آزمایی» هستیم. چنین چیزی باید غرامت برای نقض توافق را در اولویت قرار دهد که شامل رفع تمامی تحریم‌های پسابرجامی می‌شود. ما انتخاب خود را کرده‌ایم. هم‌اکنون خواهیم فهمید که آیا غرب برای وارد شدن به مذاکرات واقعی اراده دارد یا خیر. ما همگی به ترتیب در طول شش سال گذشته آموخته‌ایم که به چه چیزی و به


چه کسی می‌توان اعتماد کرد»
در دو سند ارائه‌شده از سوی ایران به طرف‌های مقابل، موضوع رفع تحریم‌ها گام‌به‌گام نخواهد بود و باید به‌صورت یکجا موردتوافق قرار گیرد. ازنظر ج. ا. ایران، اصل «پایبندی متقابل»
‏(Mutua- Compliance) نمی‌تواند اساس مناسبی را برای مذاکرات شکل دهد؛ زیرا این دولت ایالات‌متحده بود که به‌صورت یک‌جانبه توافق را ترک کرد، بنابراین ایالات‌متحده باید نشان دهد که این بار جدی است و از اراده لازم برای انجام تعهداتش برخوردار است.
۲) چه می‌خواستند که ندادیم؟
برای شروع، دولت بایدن دستکم بخش‌هایی از استدلال ترامپ را پذیرفته است. آنتونی بلینکن؛ وزیر امور خارجه آمریکا، اعلام کرده که آمریکا به دنبال «طولانی‌تر و قوی‌تر» شدن توافق هسته‌ای با ایران است. این اظهارات، رد صریح بندهای غروب در برجام محسوب می‌شود که این توافق را به دهه جاری میلادی محدود می‌کند. روزنامه آمریکایی واشنگتن پست در یادداشتی نوشته است «راهبرد ترامپ در این زمینه، اعمال تحریم‌های ثانویه علیه اقتصاد ایران با هدف مجبور کردن تهران به وارد شدن مذاکره برای «بهتر شدن» توافق برجام بود. دولت بایدن نیز خواهان «بهتر شدن» این توافق است با این تفاوت که قصد دارد این کار را پس از بازگشت به توافق ۲۰۱۵ انجام دهد. مقامات ایران شرط‌عدم مذاکره با دولت ترامپ و صبر کردن تا سال ۲۰۲۱ را بردند. ایرانی‌ها شرط خود را بردند اما دولت بایدن به‌اندازه‌ای که انتظار داشتند مطیع‌شدنی نیست و بااینکه دولت او بخشی از تحریم‌ها به‌ویژه تحریم‌ها علیه مبادلات حیاتی ایران با چین را تقلیل داده اما همه تحریم‌های ثانویه دوره ترامپ را برنداشته است. تصمیم ترامپ برای خروج از توافق هسته‌ای با ایران لزوماً یک اشتباه واضح در سیاست خارجی نبود. درست است که ترامپ در قمار خود بازنده شد؛ اما این مسئله موجب دفاع تمام‌قد از توافق ۲۰۱۵ نمی‌شود و راهبرد بایدن احیای این توافق است و همچنان برنامه‌ای برای برطرف کردن نقاط ضعف آن ارائه نکرده است». او در مصاحبه با رویترز هم گفته «ایران در حال حاضر به نظر نمی‌رسد در مورد انجام آنچه برای بازگشت به اصل «پایبندی متقابل» ضروری است، جدی باشد».
ختم کلام؛ مذاکره بر اساس دو اصل ضمانت و راستی‌آزمایی
ازیک‌طرف (به گزارش اسپوتنیک)، میخائیل اولیانوف؛
نماینده روسیه در سازمان ملل، به خبرنگاران گفته:
«تا آنجا که من متوجه شدم، طرف ایرانی پیشنهاد یک تغییر و اصلاح اساسی در پیش‌نویس سند هسته‌ای (که در شش دور قبلی بر سر آن توافق شده بود) را داده است که به نظر شرکای غربی ما این پیشنهاد بسیار رادیکال بوده و به همین دلیل واکنش‌های تندی به همراه داشت. درخواست ایرانی‌ها برای تضمین، کاملاً روشن و موجه است و باید یقین داشت که تجربه خبیث گذشته در دوران ترامپ و سیاست فشار حداکثری و تحریم‌های بیشتر تکرار نخواهد شد».
از طرف دیگر رویترز در گزارشی به نقل از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مدعی شده ایران استفاده از زنجیره‌ای از سانتریفیوژهای پیشرفته IR-6 به‌منظور غنی‌سازی ۲۰ درصدی اورانیوم در سایت فردو را آغاز کرده است.
برآورد این نوشتار برای طرف ایرانی این است که به قول جان اف. کِنِدی «بیایید هرگز از روی ترس مذاکره نکنیم؛ اما بگذارید هرگز از مذاکره نترسیم». باراک اوباما متذکر بود که «با داشتن اورانیوم کافی با غنای بالا، هر دانش‌آموز باهوش دبیرستانی‌ای که به اینترنت دسترسی داشته باشد، می‌تواند بمب تولید کند» (سرزمین موعود، سرپرست گروه مترجمان: محمد معماریان، ص. ۵۹۴).
برآورد این نوشتار برای طرف آمریکایی این است که قاعدتاً باید آن‌ها دو متن ارائه‌شده از سوی ج. ا. ایران در موضوع لغو تحریم‌ها و مسائل هسته‌ای را بررسی و آمادگی لازم را برای مذاکرات جدی در مورد آن‌ها کسب کند؛ و البته مدت لازم برای بررسی و کسب آمادگی لازم نباید آن‌قدر طول بکشد که به قول رابرت مالی زمانی فرابرسد که برجام به دلیل پیشرفت‌های ایران آن‌قدر تحلیل رفته باشد که قابل بازگردانی نباشد به همان دلیل که نمی‌توان دیگر یک جسد را احیا کرد.