روزنامه آفتاب یزد
1400/09/16
دنکیشوتهای اجتماعی!
بابک خطی- تعامل در هر ارتباط اجتماعی به عنوان یک پایهی اصلی و پیشنیاز مطرح است.اینجا از نظر مفهومی تاکید فراوان بر وجه دو طرفه مستتر در کلمه «تعامل» -از باب تفاعل- از نظر ادبی است.
گرههای موجود در مسائل مختلف اجتماعی وقتی شانسی برای گشوده شدن خواهند داشت که به اندازه گفتن، شنیدن هم وجود داشته باشد و منظور از شنیدن هنر ارزشمندی است که انتظار میرود هم در افراد صاحب مسئولیت و هم در فعالان اجتماعی وجود داشته باشد.
در عمل اما متاسفانه در موارد قابل توجهی عملکردی برخلاف این رویهی مطلوب
وجود دارد.
یعنی از یک طرف افراد صاحب کرسیهای مسئولیت گاه اعتقادی در حد وحی! به برنامهی خود و تیمشان دارند که اساسا هیچ فضایی را برای نقد و تکمیل نقشهی راه خود، در نظر نمیگیرند و پیشنهادات و انتقادات موجود را سیاهنمایی و غرضورزی تفسیر میکنند.
از طرف دیگر برخی فعالان اجتماعی نیز به دلایل مختلف مثل مدرک، کسوت و تجربه و... در سپهر فعالیتهای اجتماعی نظر و نسخهی پیشنهادی خود را تنها نسخهی نجاتبخش و بیرقیب برای حل مشکلات میدانند و بر این باورند که هیچکس به اندازهی آنان در مورد موضوع مورد بحث، غور نکردهاست و از زیر و بالای آن خبر ندارد.
رفتاری که به تدریج به کیش شخصیت تبدیل میشود.
اینجا است که معمولا سروکلهی تعدادی نوچه هم پیدا میشود که به دلایل مختلف زیر علم این افراد سینه میزنند و برای فرایند کیش شخصیت نقش کاتالیزوری ایفا میکنند.
مسئلهای که نهایتا باعث میشود چنین افرادی در زمینههای مورد نظر احساس کمال مطلق بودن کنند به طوری کهشان آنها اجلّ مشورت و تعامل بوده، حرف کامل و آخر حرف آنها است. افراد هم در برابر آنها به دوگروه تقسیم میشوند اولی: پذیرندگان مطلق بمثابهی مریدانی متعصب و دومی: مابقی افراد که جملگی کوردلانی بیخرد و مخالف هرگونه بهبود در شرایط هستند!
درحالیکه یک ساختار صنفی وقتی میتواند موثر باشد و با چابکی به اهداف متعالی خود دست یابد که همهی افراد بتوانند از موضع برابر کنش داشته باشند و سخن بگویند.
البته قضیه همیشه به این روشنی نیست و برای والایش آن از روشهای مختلف استفاده میشود.
مثلا ممکن است که حتی یک گروه یا سازمان اجتماعی با ظاهری دموکراتیک و مردمی ایجاد شود، ولی در عمل همچنان در تملک یک فرد یا حلقهی معدودی از او و اذنابش اداره شود.
برای افتراق چنین سازوکاری از یک ساختار واقعا پویا البته خطوط راهنما و شناساگری وجود دارد.
چرخش نخبگان در مدیریت عالی یک سازمان یا گروه اجتماعی یکی از این شناساگرها است.
هرجا در مدیریت چنین گروههای دیده شود که یک فرد یا تیم برای مدت طولانی باقی مانده است زنگ خطری مهم به صدا درآمده است.
بنابراین حضور مادامالعمر یک فرد در یک جایگاه انتخابی، خبر از واقعیتی غیرانتخابی میدهد. در ساختار موثر روابط افراد نباید از بالا به پایین و توام با خاکساری ردهها نسبت به هم باشد. بهجای این رابطهی بیمار، روابط باید برابر باشد و بر مجموعهی این روابط احترام حاکم باشد.
در چنین ساختاری طبعا کسوت یا تجربهی بیشتر بهانه و مانعی برای چرخش نخبگان نیست.
افراد بر اساس توانایی خود در موعدهای مشخصی که در نظر گرفته شده -و وجود آن مانع از تداوم حضور یک فرد یا جریان در مدیریت و راکد شدن آن میشود- برای مسئولیتهای مختلف انتخاب میشوند و طبعا از نظرها و تجربیات صاحبان کسوت و تجربه یا درجهی علمی بالا استفاده میکنند.
بجز مسئلهی محوری انتخاب مداوم و گردش مدیران دو ویژگی مهم دیگری که باید در اساسنامهی موسسات صنفی-اجتماعی مورد توجه قرار گیرد اولا در نظر گرفتن ارتباط بین مدیریت و بدنه و انتقال تسهیلشده انتقادات به راس هرم مدیریتی و ثانیا وجود یک قسمت ناظر است که با قدرت کافی اجرای امور را رصد نماید و ضمن مبارزه با کجرفتاریها، محملهای احتمالی برای ایجاد سوءاستفاده را نیز برچیند.
به بیان دیگر به جای اینکه به انسان کامل و بینقص بودن افراد در مسئولیتهای انتخابی امید بسته و تکیه کنیم، موقعیتهای مسئولیت را باید در اتاقهای شیشهای قرار داد تا اساسا امکان سوءاستفاده به حداقل خود برسد.
بدون وجود تعامل، رابطهی برابر، گردش مدیران و شفافیت، هر چقدر هم که خلوص و نیتهای ارزشمند فرضی در یک سازوکار صنفی و اجتماعی وجود داشته باشد، احتمال بالایی برای بیراهه رفتن و نقض غرض وجود دارد.
برای ساختن فردایی بهتر برای جامعه به جای دونکیشوتهای اجتماعی، به افرادی توانمند، با استقلال رای درکنار روحیهی کار جمعی نیاز است.
سایر اخبار این روزنامه
عضو ستاد ملی مقابله با کرونا :
آتشی بر جان شبکه نمایش خانگی!
اگر سیاست آمریکا احیای برجام است باید تحریمها را لغو کند
رفیق و رقیب او را ستودند
مرور واقعه ۱۶ آذر
دنکیشوتهای اجتماعی!
جدی جدی میمیریم!
واقعیتهایی «کنترل تورم»
تشخیص درست رئیس جمهور
سود ۷۰۰ میلیارد تومانی در جیب یک نفر
معذوریت دارید سریال «امنیتی» نسازید!
سخنی با قضات قوه
بایدن دزد کریسمس است!