جانفشانی برای نجات محاصره‌شدگان بیمارستان امام رضا(ع)

جواد نوائیان رودسری – چند روز قبل ، ضمن بررسی وقایع تاسوعا و عاشورای سال 1357 در مشهد، عرض کردم که روند پیروزی انقلاب اسلامی در این شهر، در آذرماه این سال، شتابی مضاعف پیدا کرد و در دی‌ماه به اوج خود رسید و درنهایت به خارج‌شدن مشهد از کنترل عوامل رژیم پهلوی در بهمن‌ماه و پیش از پیروزی نهایی انقلاب اسلامی در 22 بهمن انجامید. اگر قرار باشد درباره اسباب این شتاب صحبت کنیم، باید دو موضوع را به طور جدی مدنظر قرار دهیم؛ نخست این‌که ماه آذر با ایام عزاداری محرم همزمان بود و همین همزمانی، در تهییج و بسیج مردمی برای مبارزه با رژیم، نقشی مهم و محوری داشت و چنان‌که پیشتر هم اشاره کردیم، مثلث رهبری انقلاب در مشهد هم از این فرصت نهایت بهره را برد و زمینه را برای برپایی تظاهرات میلیونی در تاسوعا و عاشورای مشهد فراهم کرد. موضوع دوم، واکنش توأم با انفعال رژیم دربرابر این اقدامات شجاعانه و گسترده ‌است. این واکنش‌ها نه تنها دردی را برای رژیم شاه درمان نکرد، بلکه بر نفرت عمومی علیه این رژیم افزود و آتش خشم مردم را بیشتر شعله‌ور کرد. این دوران مصادف با دوره نخست‌وزیری غلامرضا ازهاری بود و شاه در واقع می‌خواست با سپردن سکان دولتش به یک نظامی، از توان توأم با خشونت وی برای مهار اعتراضات استفاده کند؛ اما همه می‌دانستند که ازهاری، اصولاً مرد این میدان نیست و نمی‌تواند آن‌چه مدنظر پهلوی است، پیاده کند؛ البته این ناتوانی فقط ناشی از عجز ازهاری از انجام چنین اقدامی نبود؛ حوادث و شرایط به گونه‌ای رقم خورد که هیچ‌کس نمی‌توانست اوضاع را به نفع رژیم تغییر دهد. با سقوط ازهاری در 11 دی‌ماه 1357، هیچ‌کدام از سیاستمداران، حتی کسانی که زمانی مخالف شاه بودند، حاضر نشدند مسئولیت نخست‌وزیری وی را برعهده بگیرند؛ همه می‌دانستند که این بازی دو سر باخت است و اگر بختیار هم پذیرفت که زیر بار چنین مسئولیتی برود، باید آن را از نادانی و بالا بودن سطح جاه‌طلبی‌اش بدانیم. بنابراین، افزون بر خشم عمومی از سابقه و پرونده سیاه رژیم، اقدامات انفعالی و سرکوب‌های خشونت‌آمیز نیز، در شتاب گرفتن انقلاب بی‌تأثیر نبود؛ عاملی که باعث شد در 23 آذرماه سال 1357، شهر مشهد شاهد یکی از تحصن‌های بزرگ تاریخ انقلاب شود.   واکنش انفعالی رژیم به وقایع آذر 57 پس از عبور مشهد از وقایعی مانند حمله به حرم مطهر، راهپیمایی‌های میلیونی تاسوعا و عاشورا و همچنین، ایراد نخستین خطبه‌خوانی انقلابی در حرم مطهر امام رضا(ع) توسط آیت‌ا... سیدعلی خامنه‌ای، شرایط در شهر به شکل آشکاری تغییر کرد؛ تغییری که دست برتر انقلابیون را در صحنه مبارزه نشان می‌داد. عوامل رژیم پهلوی، هم به لحاظ در خطر افتادن موقعیتشان و هم به دلیل فشاری که از تهران بر آن‌ها وارد می‌شد، باید دست به اقدامی برای جلوگیری از گسترش انقلاب می‌زدند. این اقدام، یک روز بعد از راهپیمایی گسترده عاشورای حسینی سازمان‌دهی شد. دسته‌ای از اراذل و اوباش اجیرشده، روز 22 آذرماه سال 1357، به سمت بیمارستان 17 شهریور در بولوار کوهسنگی مشهد حرکت کردند؛ هدف سرکوب کادر درمانی و اداری بیمارستان بودکه چندی قبل، با حضور شهید هاشمی‌نژاد، نام بیمارستان «ششم بهمن» را به «17 شهریور» تغییر داده‌بودند. شاید دورافتاده‌تر بودن این بیمارستان نسبت به مرکز شهر و کانون فعالیت انقلابیون، از دلایلی بود که رژیم را به انتخاب این مکان واداشت. حمله به بیمارستان 17 شهریور، شدید و خونبار بود و تعداد زیادی از پزشکان، پرستاران و کادر اداری بر اثر ضرب و شتم اراذل و اوباش مجروح شدند. شدت اقدامات به حدی بود که تعدادی از مجروحان را بستری کردند. چرا بیمارستان امام رضا(ع)؟ اقدام رژیم و عمّال آن در روز 22 آذرماه، از سوی جامعه پزشکان و پرستاران انقلابی بی‌پاسخ نماند؛ آن‌ها روز 23 آذر در محوطه بیمارستان امام رضا(ع)، دست به یک تجمع اعتراضی زدند؛ درپی همین تجمع بود که حدود ساعت 9 صبح، اراذل و اوباشی که روز قبل، آن فجایع را در بیمارستان 17 شهریور به راه انداخته‌بودند، همراه با تعدادی دیگر از این جنس افراد، خود را به ضلع جنوبی بیمارستان رساندند و از سمت خیابان بهار به داخل محوطه نفوذ کردند. آیا این اقدام صرفاً برای سرکوب پزشکان و پرستاران متحصن بود یا اگر حتی آن‌ها هم این کار را انجام نمی‌دادند، حمله به بیمارستان صورت می‌گرفت؟ پاسخ دادن به این مسئله، ساده نیست؛ اما می‌توان گفت که به احتمال زیاد، هجوم به بیمارستان امام رضا(ع)، مانند حمله به بیمارستان 17 شهریور، از پیش طراحی شده‌بود و ربطی به تحصن نداشت؛ در وقایع مربوط به تاسوعا و عاشورای حسینی، انقلابیون مجسمه شاه را در محوطه بیمارستان پایین کشیده بودند و به همین دلیل، بیمارستان امام رضا(ع) به عنوان مقصد دوم اراذل و اوباش، بر اساس نقشه عوامل رژیم در مشهد، سازمان‌دهی شده بود. جنایت در بخش اطفال بخش اطفال بیمارستان امام‌رضا(ع) نزدیک‌ترین بخش به ضلع جنوبی بیمارستان بود؛ به همین دلیل مهاجمان ابتدا به سمت این بخش حمله‌ور شدند، اما در مسیر، دست به تخریب خودروهای پارک‌شده در محوطه زدند. ورود به بخش اطفال، یک فاجعه تمام‌عیار بود. گزارش‌هایی از زخمی‌شدن 14 نفر از پرسنل بیمارستان در دست است و افزون بر این‌ها، آسیب‌هایی نیز به کودکان بستری در بخش و خانواده‌های آن‌ها وارد شد. با این حال، مقاومت پزشکان و پرستاران، مهاجمان را عقب راند و آن‌ها دوباره به خیابان بهار بازگشتند. در همین لحظه بود که زره‌پوش‌های رژیم وارد صحنه شدند و پرسنل بیمارستان را به گلوله بستند. شلیک گلوله‌های کالیبر 50 به داخل بیمارستان، محشر کبرایی به‌پا کرد. این زمان، مصادف با موقعی شد که گروهی از مردم برای حمایت از کادر درمانی وارد بیمارستان شده‌بودند. شهید محمد منفرد همان روز و در محوطه بیمارستان هدف گلوله قرار گرفت و دو روز بعد به شهادت رسید. نیروهای نظامی بعد از تیراندازی‌های گسترده به حاضران در بیمارستان، وارد محوطه شدند و ساختمان‌ها را محاصره کردند. حرکت آیت‌ا... خامنه‌ای و یارانش به سمت بیمارستان صبح روز 23 آذر و ساعتی پیش از آغاز درگیری، آیت‌ا... سیدعلی خامنه‌ای برای حضور در مراسم روضه ماه محرم، به منزل یکی از علمای مشهد رفته‌بودند. در همان‌جا بود که تلفنی از این اتفاق مطلع شدند. ایشان در این‌باره می‌گویند: «ما در مجلس روضه بودیم و من را پاى تلفن خواستند، من رفتم تلفن را جواب دادم و من دیدم از بیمارستان است و چند نفر از دوست و آشنا و غیرآشنا از آن طرف خط دارند با کمال دستپاچگى و سراسیمگى مى‌گویند حمله کردند، زدند، کشتند و به داد برسید ... بچه‌هاى شیرخوار را زده بودند. من آمدم آقاى طبسى را صدا زدم، آمدیم این اتاق، عده‌اى از علما در آن اتاق جمع بودند، یک چند نفر از معاریف مشهد هم بودند و روضه هم در منزل یکى از معاریف علماى مشهد بود. من رو کردم به این آقایان گفتم که وضع در بیمارستان این‌جورى است و رفتن ما به این صحنه احتمال زیاد دارد که مانع از ادامه‌ تهاجم و حمله‌ به بیماران و اطبا و پرستارها و این‌ها بشود و من قطعاً خواهم رفت و آقاى طبسى هم قطعاً خواهند آمد ... اگر آقایان هم بیایید خیلى بهتر خواهد شد و اگر هم نیایید ما به‌هرحال مى‌رویم. لحن توأم با عزم و تصمیمى که ما داشتیم موجب شد که چند نفر از علماى معروف و محترم مشهد گفتند که ما هم مى‌آییم از جمله آقاى حاج میرزاجواد آقاى تهرانى و آقاى مروارید و بعضى دیگر، ما گفتیم پس حرکت کنیم. حرکت کردیم و راه افتادیم به طرف بیمارستان و گفتیم هم پیاده مى‌رویم.» حرکت به سمت بیمارستان، در کمال آرامش و بدون شعاردادن انجام شد. آیت‌ا... خامنه‌ای و تعدادی از علمای مبارز مشهد در ردیف نخست جمعیت حرکت می‌کردند و به همین دلیل، کسبه و مردم شهر نیز، با آن‌ها همراه شدند. عبور از سد محاصره و آغاز تحصن اما ورود به بیمارستان ساده نبود. سربازان ساختمان‌ها را محاصره کرده‌بودند. آیت‌ا... خامنه‌ای در این‌باره می‌گویند: «آهسته به برادرهاى اهل علمى که بودند گفتم که ما باید در همین صف مقدم با متانت و بدون هیچ‌گونه تغییرى در وضعمان پیش برویم تا مردم پشت سرمان بیایند و همین کار را کردیم. سرها را انداختیم پایین، بدون این‌که به رو بیاوریم که اصلاً سربازى و مسلحى کسى وجود دارد در مقابل ما، رفتیم نزدیک. به مجرد این‌که به مثلاً یک مترى این سربازها رسیدیم من ناگهان دیدم که مثل این‌که بى‌اختیار این سربازها از جلو پس‌رفتند و یک راهى به قدر عبور سه چهار نفر باز شد و ما رفتیم. فکر آن‌ها این بود که ما برویم بعد راه را ببندند اما نتوانستند این کار را بکنند. به مجرد این‌که ما از این خط عبور کردیم جمعیت ریختند و این‌ها نتوانستند کنترل بکنند.» کادر درمان و مردمی که در بیمارستان گیر افتاده بودند، به سرعت درها را به روی علما و مردم باز کردند و به این ترتیب، فشار محاصره تا حد زیادی کم شد. همزمان گروهی از اراذل و اوباش که پس از ورود سربازان به بیمارستان، دوباره وارد محوطه شده‌بودند، دست به تخریب زدند و شعارهایی به نفع رژیم سر دادند. متحصنان و مردمی که به آن‌ها پیوسته بودند، با حرکت به سمت این افراد و سردادن شعارهای انقلابی، باعث فرار آن‌ها شدند. دقایقی بعد، جلسه‌ای با حضور چندتن از علما و انقلابیون در بیمارستان برگزار شد؛ آیت‌ا... خامنه‌ای پیشنهاد یک تحصن بزرگ و طولانی را دادند؛ تحصنی که هدف از برگزاری آن برکناری «میرهادی»، فرماندار نظامی مشهد و محاکمه عوامل حمله به بیمارستان بود. اعلامیه این تحصن نیز، توسط آیت‌ا...خامنه‌ای تنظیم شد. 13 روز تاریخ‌ساز در انقلاب مشهد تحصن در بیمارستان امام رضا(ع) باعث بالابردن سطح ابتکار عمل انقلابیون شد. نیروهای نظامی به دلیل فشار مردم، از بیمارستان خارج شده‌بودند که این موضوع، زمینه را برای جمع‌آوری اسناد فراهم کرد. پوکه‌های فشنگ کالیبر 50، یکی از این اسناد بود. آیت‌ا... خامنه‌ای ضمن مصاحبه‌ای در سال 1363، به این موضوع اشاره کرده و گفته‌اند: «خبرنگارهای خارجی که آمده بودند، من این پوکه‌ها را نشان می‌دادم؛ می‌گفتم که این یادگاری‌های ماست؛ ببرید به دنیا نشان بدهید که با ما چگونه رفتار می‌کنند.» تحصنی که در 23 آذر 1357 آغاز شد، 13 روز ادامه داشت؛ یعنی تا روز پنجم دی‌ماه. در این مدت،  در میدان مقابل بیمارستان امام رضا(ع) سخنرانی‌های متعددی برگزار شد که اصلی‌ترین ایرادکننده آن، آیت‌ا... سیدعلی خامنه‌ای بودند. با حمایت امام خمینی(ره)- که در آن زمان، مقیم نوفل‌‌لوشاتو در فرانسه بودند-از حرکت مردم، محاصره بیمارستان توسط نظامیان بیشتر شد، اما نتوانست جلوی حضور گسترده مردم را در محوطه مقابل بیمارستان بگیرد؛ خبرگزاری فرانسه از حضور 400 هزار نفر در این مکان، طی روزهای مختلف تحصن خبر داد. به این ترتیب، مرحله جدیدی از مبارزات مردم مشهد شروع شد. آیت‌ا...‌العظمی سیدعبدا... شیرازی، طی تلگرافی به غلامرضا ازهاری، در نخستین روزهای دی‌ماه سال 1357، به‌صراحت اعلام کرد: «اگر میرهادی (فرماندار نظامی) را زنده می‌خواهید باید ظرف ۴۸ ساعت مشهد را ترک کند وگرنه جنازه او را به تهران حمل خواهند کرد.» دو روز بعد، میرهادی عزل و به تهران فراخوانده شد. افزون بر عزل فرماندار، دلایل دیگری هم برای پایان دادن به تحصن وجود داشت؛ اختلال در نظم و خدمات‌رسانی بیمارستان و نیز، در ارائه خدمات مذهبی به دلیل حضور علما در تحصن. روز پنجم دی‌ماه، طبق گزارش خبرگزاری فرانسه، جمعیتی بیش از 500 هزارنفر در مراسم اختتامیه تحصن حضور یافتند؛ مراسمی که با سخنرانی شورانگیز آیت‌ا...خامنه‌ای و قرائت بیانیه تحصن توسط شهید هاشمی‌نژاد همراه بود. این تحصن که باید آن را یکی از چند تحصن بزرگ و مؤثر تاریخ انقلاب بدانیم، مقدمه‌ای برای قیام نهم و دهم دی‌ماه مشهد شد و دستاوردها و تجارب مربوط به آن، در تحصن‌های شکل‌گرفته پس از این رویداد، مانند تحصن روحانیون و علما در دانشگاه تهران، به کار گرفته شد.