سراشیبی دموکراسی

فرزانه دانایی: اجلاس دموکراسی که هفته گذشته به میزبانی جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا به ‌صورت اینترنتی برگزار شد، حاشیه‌های زیادی را در مطبوعات و رسانه‌ها به وجود آورد و همچنان نیز موضوع روز تحلیل‌های مبتنی بر انتقاد از نقشه آمریکا برای پیشبرد جنبش‌های دموکراسی در جهان است. اجلاس دموکراسی در شرایطی برگزار شد که رسانه‌ها حضور چندانی در این جلسه نداشتند و با وجود اینکه نمایندگانی از ۱۱۱ کشور جهان به ‌صورت آنلاین در این اجلاس شرکت کرده بودند، مطبوعات ۲ ساعت از جلسه بیرون رانده شدند. رسانه‌های آمریکایی حالا این سوال را مطرح کرده‌اند: اجلاسی به این بزرگی با حضور ۱۱۱ کشور که هر کدام پوشش رسانه‌ای خاص خود را داشته‌اند، چرا باید به ‌صورت غیرعلنی و بدون حضور خبرنگاران برگزار شود؟ هیچ‌کدام از مطبوعات جهان پوششی از سخنرانی رهبران کشورهایی که در این اجلاس شرکت کرده بودند، نداشتند! بایدن در ابتدای این جلسه سخنرانی 10 دقیقه‌ای داشت و سپس خبرنگاران از اتاق اجلاس خارج شدند. ۲ ساعت بعد که دوباره رسانه‌ها اجازه حضور در کنفرانس را یافتند، متوجه شدند بایدن از طریق تماس تصویری در حال مذاکره با رئیس‌جمهور غنا، شهردار یکی از شهرهای سیرالئون و رئیس مجلس کاستاریکاست! آنطور که رسانه‌های آمریکایی منتشر کرده‌اند، سخنرانی این افراد کاملا خسته‌کننده و کلیشه‌ای بوده‌ است و مشخص نیست آیا آنها به‌ عنوان الگوی دموکراسی درحال گفت‌وگو بودند یا به ‌عنوان کسانی که به ‌دنبال برپایی دموکراسی در کشورشان هستند.  اجلاس دموکراسی دولت بایدن در شرایطی برگزار شد که تنها نحوه برگزاری این اجلاس از نظر رسانه‌ها مشکل‌ساز نبوده‌ است، بلکه این اعتقاد که آمریکا در شرایط فعلی نمی‌تواند برگزارکننده اجلاس بزرگی جهت توسعه دموکراسی در جهان باشد، مهم‌ترین مساله‌ای بوده که تحلیلگران را به واکنش در این باره واداشته ‌است. بر اساس گزارش جدید پایگاه نظرسنجی پیو، تنها ۱۷درصد مردم دنیا ایالات‌متحده را مثال خوبی برای پیروی از آن به ‌عنوان الگوی دموکراسی قبول دارند و حتی در کشورهایی که از لحاظ سیاسی متحد آمریکا حساب می‌شوند نیز زیر ۱۷ درصد مردم چنین اعتقادی دارند. این کشورها بیشتر شامل آلمان، استرالیا، کانادا، ایتالیا، کره‌جنوبی، سوئد و ژاپن بودند.  «فرد کاپلان» از تحلیلگران سیاسی حوزه آمریکا در مقاله خود در نشریه «اسلیت» به نکات جالبی درباره دموکراسی آمریکایی اشاره کرده و نوشته ‌است: اجلاس دموکراسی نیز مانند دموکراسی آمریکایی دچار چالش‌های زیادی بوده ‌است. کاپلان در مطلب خود نوشته‌ است: بسیاری از مردم جهان حق دارند درباره وجود دموکراسی در آمریکا تردید داشته باشند. روند رأی‌گیری در انتخابات ریاست‌جمهوری و نقش فعال الکتروکالج‌ها که به ‌صورت غیردموکراتیک انتخاب می‌شوند و می‌توانند اثرگذاری رأی‌های عمومی مردم را نیز زیر سوال ببرند، یکی از مواردی است که نشان می‌دهد دموکراسی در آمریکا چندان هم به ‌صورت واضح دیده نمی‌شود. او در عین‌ حال دیوان عالی آمریکا را نیز مثال می‌زند که در آن ۱۰ آمریکایی که به دلایل سیاسی توسط رئیس‌جمهور انتخاب می‌شوند، می‌توانند سرنوشت بسیاری از قوانین را تعیین کنند. در انتخاب اعضای دیوان‌ عالی آمریکا نیز تنها چیزی که مشاهده نمی‌شود، روند دموکراتیک در انتخاب‌شان است. گسترش اطلاعات غلط یا همان «دیس اینفورمیشن» در انتخابات سال 2020 میلادی که این تردید را برای بخش عظیمی از جمهوری‌خواهان به وجود آورده بود که در انتخابات تقلب شده و رأی‌شان دزدیده شده ‌است، بر پیچیدگی بحث‌های وجود دموکراسی در آمریکا افزوده ‌است. در عین‌ حال هم‌اکنون ۱۹ ایالت آمریکا، ۳۳ قانون برای سخت‌تر کردن شرایط رأی دادن شهروندان آمریکایی را به تصویب رسانده‌اند؛ این در حالی است که هنوز درباره حادثه ۶ ژانویه و حمله به ساختمان کنگره به‌ عنوان نماد دموکراسی در آمریکا، حرف و حدیث‌های زیادی وجود دارد و در نهایت باعث شده‌ است این تلقی برای مردم دنیا به وجود بیاید که دموکراسی آمریکایی یک دموکراسی«مشکل‌دار» است.  بایدن در ابتدای این اجلاس بیان کرده بود از نظر او مهم‌ترین مشکل فعلی جهان حال حاضر، مشکلاتی است که بین دموکراسی‌ها و کشورهای دارای حکومت‌های خودکامه به ‌وجود آمده است و ایالات‌متحده باید تمام تلاش و قدرت رهبری خود را به کار گیرد تا نشان دهد دموکراسی همچنان می‌تواند کارآمد باشد و دولت‌های دموکراتیک می‌توانند کارهای بزرگی انجام دهند. او برای آوردن مثالی در این زمینه به تصویب لایحه بودجه زیرساخت‌های آمریکا توسط ۲ حزب اصلی ایالات‌متحده اشاره کرد. البته نگاهی به روند تصویب این لایحه نشان می‌دهد تز اصلی بایدن برای مثال آوردن از این مساله چندان هم درست نبوده ‌است(!) چراکه این لایحه با موافقت هر ۲ حزب به تصویب نرسید و بایدن مجبور شد وعده‌هایی را به جمهوری‌خواهان بدهد که خود مطمئنا نمی‌تواند آنها را اجرایی سازد. در عین‌ حال جمهوری‌خواهان نیز یک تریلیون دلار برای برای پروژه‌هایی در نظر گرفته‌اند که هم‌اینک نیز در حال اجرایی شدن است و قرار نیست چیز جدیدی به آنها اضافه شود.  در عین ‌حال این ادعای بایدن که مشکلات فعلی جهان، ناشی از تفاوت دیدگاه‌ها بین دولت‌های دموکراتیک و دولت‌های تمامیت‌خواه است چندان درست نیست، زیرا بزرگ‌ترین مشکلی که دولت ایالات‌‌متحده ایجاد کرد، دور زدن فرانسه در توافق ساخت زیردریایی هسته‌ای برای استرالیا بود و این در حالی است که هر ۳ کشور دارای دموکراسی هستند! این مساله به بحرانی بزرگ در روابط آمریکا و متحد قدیمی‌اش فرانسه تبدیل شد.  اگرچه آمریکا می‌خواهد نشان دهد دموکراسی‌ها کارهای بزرگی می‌توانند انجام دهند اما نحوه مقابله کشورهایی که از لحاظ غرب دارای دموکراسی هستند، با مساله کرونا و ناتوانی آنها در کنترل اوضاع در داخل کشورشان نشان داد آنطورکه بایدن می‌گوید، دموکراسی‌ها توانایی انجام دادن اقدامات بزرگ را ندارند یا اینکه فقط وانمود می‌کنند دموکراسی‌اند.  سوال اصلی این است: اگر فرضیه بایدن صحیح باشد و دموکراسی‌ها توانایی انجام اقدامات بزرگ در جهان را داشته باشند، چرا کشورهای قدرتمند جهان مانند کشورهای اروپایی و آمریکا نتوانسته‌اند بحران کرونا را بخوبی کنترل و مدیریت کنند یا اینکه تلاش کنند اقدام بزرگی در راستای ممانعت از شیوع آن در کشورهای ضعیف‌تر انجام دهند؟ به‌ نظر نمی‌رسد صحبت بایدن درباره فعالیت‌هایی که دموکراسی‌ها می‌توانند انجام دهند، چندان درست باشد، زیرا بر اساس گزارش جدید «خانه آزادی» تنها ۲۰ درصد مردم جهان در کشورهای آزاد زندگی می‌کنند و این در حالی است که تا پیش ‌از این و تا سال ۱۹۹۵ میزان کسانی که در کشورهای آزاد زندگی می‌کردند ۳۹ درصد جمعیت دنیا بوده‌ است و این بدان معناست که دموکراسی‌ها در حال زوال هستند. کسانی هم که در این اجلاس شرکت کردند دقیقا طرفدار دموکراسی نبودند، زیرا بر اساس گزارش خانه آزادی، از میان ۱۱۱ کشوری که در اجلاس بایدن شرکت کردند، ۲۹ کشور از لحاظ دموکراسی «تقریبا آزاد» بوده یا اصلا آزاد نبوده‌اند. در عین ‌حال دعوت نکردن از چین و روسیه به این اجلاس نشان داد هدف اصلی، خط‌کشی‌های سیاسی و پررنگ کردن این خط‌کشی‌ها بوده ‌است نه پرداختن به مسائل مرتبط با دموکراسی. اما دولت بایدن نیز بخوبی می‌داند برای پیشبرد هدف گسترش دموکراسی در جهان به کشورهای چین و روسیه نیز در شورای امنیت نیاز دارد و در عین ‌حال هیچ اقدام یکجانبه‌ای نمی‌تواند جلوی تروریست‌ها یا گروه‌های افراطی‌ای را که در حال تهدید دموکراسی‌ها هستند بگیرد. بنابراین گسترش دموکراسی در جهان نیازمند و مستلزم مشارکت همه کشورهاست نه تعداد خاصی از کشورهای متحد آمریکا.