حکومت یکپارچه هم شیرین نبود!

امیر عباس نخعی‪-‬ اصولگرایان نیز کم کم متوجه می‌شوند که حکومت داری یکپارچه چندان نیز خوشایند و شیرین نیست. تا چندی پیش نه تنها اصولگرایان بلکه بسیاری گمان می‌بردند که اگر سه قوه در اختیار تفکر واحدی باشد حل کردن مشکلات کشور سهل‌تر می‌شود و سه قوه فارغ از کشمکش‌های سیاسی به حل مشکلات اساسی مردم می‌پردازند؛ اما چنین نشد و برخلاف انتظارات شرایط بهتر نشد و آهسته آهسته اصولگرایان نیز در می‌یابند که راز حکومت داری موفق یکپارچه بودن تفکرات در سه قوه نیست بلکه ملزومات دیگری نیز لازم دارد. یکی از ملزومات مهم آن یکدستی دولت و مردم است. نه اینکه دولت و مردم یکی نیستند خیر! به هرحال دولت کنونی از دل رای مردم بر آمده اما آیا خاستگاه آن نیز برآمده از دل مردم است؟ آیا تصمیمات داخلی و خارجی آن برآمده از نظر و خواست مردم است؟ بنابراین مهم است که حکومت خواست مردم را بشناسد و اگر خاستگاه آن نیز حداکثری نیست حکومت اکثریت باشد و مبنا را آن قرار دهد که جامعه می‌پسندد. یک مثال ساده این موضوع بحثی است که یک نماینده مجلس درباره آلات و ادوات موسیقی بیان کرد. صد البته ایشان با رای برآمده از رای مردم به مجلس راه یافته اما خاستگاه رای‌اش اکثریت جامعه نبوده است. بنابراین موضعی می‌گیرد که ناخواسته برخلاف خواست و نظرمردم است و می‌شود آنچه باید می‌شد،که شد.نه تنها یکدستی نگاه و رای مردم با حکومت در درجه اهمیت است بلکه در دنیای امروز ملزومات دیگری نیز وجود دارد که یکی دیگر از آن‌ها توجه به جامعه جهانی است.
جامعه جهانی نیز در چگونه حکومت کردن نقش دارد. حتی اگر حکومتی یکپارچه تشکیل دادی اما با جامعه جهانی در تقابل بودی نیز به اهدافت نخواهی رسید. دنیای امروز دنیایی نیست که بدون وابستگی به سایر کشورها بشود تاخت. چنانکه آمریکا و اروپا نیز چنین نمی‌توانند کنند و اگر چنین شود روزی است که کشورهای به ظاهر متحد نیز در مذاکراتی شبیه مذاکرات وین می‌نشینند و نماینده‌شان با توییت کردن به ما می‌خندد، یا از طرف ما مواضع‌مان را تشریح می‌کند.
یکبار سانتریفیوژها را زیر سوال می‌برد و بعد بیانیه سفارت‌شان آن سخنان را اصلاح می‌کند به گونه‌ای که اصلاح شده‌اش هم همان معنا را می‌دهد و روزی همان نماینده کشور به ظاهر دوست و متحد با نماینده آمریکا بر سر یک میز می‌نشیند و کنایه میزند که با آمریکایی‌ها نشستیم و هیچ پیامد سیاسی نداشت. از سویی دیگر کشوری کوچک در شمال ایران شاخ و شانه می‌کشد و آن یکی تحقیر می‌کند.
در دنیای امروز اگر نفهمیم که معنای زمامداری جدید در قرن بیست و یکم چگونه است و معنای یکپارچگی حاکمیت تا چه اندازه دچار تغییر معنی شده موفق نخواهیم بود. شاید اصولگرایان دیر به حکمرانی یکپارچه رسیدند زمانی که این نوع از حکمرانی دیگر رنگ باخته و یا اگر بهتر بگوییم معنایش تغییر پیدا کرده است.