غرب بر سر دوراهی تصمیم

روز جمعه دور دوم مذاکرات دولت جدید ایران با ۱+٤ به اتمام رسید و مقرر شد پس از یک وقفه (احتمالاً) ۱۰روزه مجدداً مذاکرات ادامه پیدا کند. با اتمام این مرحله طرفین نسبت به ادامه مذاکرات اظهار خوش‌بینی کردند. انریکه مورا، معاون دبیر‌کل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا مدعی شد «مشارکت‌کنندگان به یک متن مشترک برای مذاکره درباره احیای برجام دست یافته‌اند.» از طرف دیگر علی باقری، مذاکره کننده ارشد ایران نیز ضمن ابراز خوش‌بینی گفت: اگر طرف مقابل مواضع منطقی ایران را بپذیرد، گفتگو‌های دور جدید می‌تواند آخرین دور مذاکرات باشد و در کوتاه‌ترین زمان به توافق برسیم. از تعارفات دیپلماتیک و فشردن دست طرف مقابل با دستکش مخملین از یک‌سو و سابقه زیاده‌خواهی، انعطاف‌ناپذیری و بدعهدی غرب از سوی دیگر که بگذریم حقایق تلخی در صحنه عمل دیده می‌شود.
غرب نشان داده است مطلقاً حسن‌نیت ندارد و در حرف لاف دوستی زده و از اراده و انگیزه برای حل مشکل می‌گوید، اما در عمل ۱۸۰درجه برخلاف آن رفتار می‌کند. رفتار‌ها و اقدامات عملی غرب راه هر گونه حسن‌نیت را مسدود می‌کند. غرب ما را به مذاکره همراه با حسن‌ظن فرا می‌خواند، اما در عمل «امریکا به جای لغو تحریم‌ها و جبران اشتباهاتش، تحریم‌های جدید وضع می‌کند»، «تروئیکای اروپا علیه ایران بیانیه تهدیدآمیز می‌دهد»، «در میانه مذاکرات دن‌کیشوت‌وار ژست نظامی به خود گرفته و تلویحاً ایران را به حمله اتمی تهدید می‌کنند»، «به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای صدور قطعنامه علیه ایران فشار وارد می‌کنند» و «از ظرفیت دنیای مجازی برای تشدید فشار علیه ایران استفاده می‌کنند». ایران نشان داده برای اجرای برجام و واداشتن غرب به انجام تعهدات بر زمین مانده و جبران خسارات و اشتباهاتشان و ارائه تضمین معتبر بسیار جدی و مصمم است. ظاهر میز مذاکره در غرب تا زمانی که بتوانند کشور هدف را زیر مشت و لگد‌های دیپلماتیک له و از حقوقش محروم و مسیر استعمارگری و سلطه را هموار کنند، زیبا و اتوکشیده و متمدنانه است، اما اگر کشوری مثل ایران با استدلال قوی در برابر آنان ظاهر شود، اینجاست که به هزار و یک روش برای تغییر میدان بازی متوسل می‌شوند.
حقیقت این است که غرب در مهندسی ٤۰۰ساله خود برای کنترل کشور‌ها و محروم‌سازی آنان از حقوق قانونی و طبیعی‌شان برنامه داشته و پس از جنگ دوم جهانی «ایجاد اجماع بین‌المللی علیه کشور هدف»، «مجبور ساختن و کشاندن کشور هدف پای میز مذاکره» و «امتیاز‌گیری و دادن وعده‌های پوچ و تقریباً هیچ»، «موکول کردن انجام تعهدات خود به مذاکرات طولانی و فرسایشی» و «امتیازگیری بیشتر و گره زدن زلف تعهدات خود به دادن امتیازات بیشتر توسط کشور هدف در سایر حوزه‌های مورد علاقه» را در دستور کار قرار داده و از این طریق تاکنون موفق به تحقیر بسیاری از ملت‌ها و تضییع حقوق آنان شده است. ذات نظام سلطه غرب با فریب‌کاری، استعمارگری، زورگویی و تجاوز به حقوق و استثمار ملت‌ها عجین است و به میز مذاکره به عنوان راهی برای سلطه به اصطلاح قانونی بر کشور‌ها می‌نگرد. تجربه مذاکرات کشور‌ها با نظام سلطه در هفت دهه گذشته به خوبی نشان داده است هیچ کشوری در جهان پای میز مذاکره، موفق به استیفای حقوق خود از مستکبران غربی نشده و همه چیزش را در ازای تحقیر ملت خود، پذیرش سیادت و آقایی غرب و دل‌خوش کردن به وعده‌های پوچ به حراج گذاشته است.
نظام سلطه ابتدا با اجماع‌سازی کشور هدف را مجبور به نشستن پای میز مذاکره می‌کند، سپس او را مجبور به قبول محرومیت از حقوق قانونی خود با عناوینی مثل «تهدید صلح» و «نگرانی جهانی» می‌کند و در نهایت تا اطلاع ثانوی برای انجام تعهدات خود به مذاکره می‌نشیند و نه تنها هرگز به تعهدات خود تن نمی‌دهد بلکه مستمراً انجام تعهدات خود را به رفع نگرانی‌های بیشتر و انجام تعهدات و محرومیت‌های جدید گره می‌زند. «مذاکرات مصر با رژیم جعلی صهیونیستی از سال ۱۹۷۸»، «مذاکرات فلسطینی‌ها با رژیم نامشروع صهیونیستی از سال ۱۹۹۱» و «مذاکرات ترکیه با اتحادیه اروپا از سال ۱۹۸۷» نمونه‌هایی روشن از خوی استعماری و فریبکاری نظام سلطه غرب در برابر ملت‌ها و دولت‌هاست.


در مذاکرات هسته‌ای ایران با ۱+۵ نیز کشور ایران هشت سال است که از بخشی از حقوق مسلم خود در ازای وعده‌های دروغین غرب محروم شده و طرف غربی با محوریت امریکا حداقل شش سال است که از انجام تعهدات خود در برجام طفره رفته و با پررویی و وقاهت انجام تعهدات خود را به مذاکره درباره مواردی غیر از موضوع هسته‌ای نظیر قدرت دفاعی، عمق استراتژیکی ایران و حقوق بشر مشروط می‌کند.
برای طرف غربی بهترین و مطلوب‌ترین مدل مذاکره این بود که ایران مانند شش سال گذشته، ابتدا بی‌کم‌و‌کاست به انجام تعهدات برجامی خود بازگردد و دائماً توسط آژانس بین‌المللی انرژی اتمی راستی‌آزمایی و با مکانیسم ماشه تهدید شود و تا اطلاع ثانوی بر سر میز مذاکره برای احقاق حقوق خود بجنگد و حاصل ۲۵سال مذاکره با غرب این باشد که نه تنها برجام برای ایران هیچ آورده‌ای نداشته باشد بلکه اولاً برجام وسیله و روشی برای کنترل و محروم‌سازی ایران از حقوقش شده و ثانیاً مذاکرات طولانی مسیر را برای نفوذ در نظام فکری ملت ایران و راه انداختن جنگ اراده‌ها موسوم به جنگ شناختی باز کرده و این بار با فریب ملت ایران و مقابله مردم با حاکمیت، خواسته‌های ظالمانه و نامشروع خود را از زبان ملت ایران از جمهوری اسلامی مطالبه و ذلت را به ملت ایران تحمیل کنند.
حالا که ایران با اقدامات قانونی خود طبق بند‌های ۲۶ و ۲۷ و ۲۹ برجام، راهبرد غرب (مذاکره طولانی و تا اطلاع ثانوی برای هیچ) را به «مذاکره مؤثر و کوتاه برای اجرای تعهدات غرب در برجام» تبدیل ساخته و با آرامش خواسته‌های چهارگانه خود را با استدلال قوی مطالبه می‌کند، تروئیکای اروپایی و امریکا به تکاپو افتاده و به جای استفاده از فرصت برای جبران رفتار غلط خود در گذشته، باز مثل همیشه راه حیله‌گری، تهدید و تطمیع را پیش گرفته‌اند. حقیقت است که غرب مایل به اجرای برجام نیست و اجرای همین برجام خسارت محض را هم برای استمرار سلطه‌گری خود در غرب آسیا به شدت زیانبار می‌داند. غرب با سیاست «با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن» و با طولانی کردن مذاکرات در پی تغییر میدان بازی است.
طرف غربی خوب می‌داند که اینک دستش کاملاً خالی است و راهی جز تن دادن به مذاکره درباره انجام تعهدات بر زمین مانده خود ندارد و بر سر دو راهی قرار گرفته است. اگر میز مذاکره را رها کند، عملاً بازنده بوده و ایران هم در چارچوب بند‌های ۲۶ و ۲۷ و ۲۹ برجام فعالیت‌های هسته‌ای خود را از سر می‌گیرد و هم به تدریج حنای تحریم رنگ خواهد باخت و اگر به مذاکره بر سر انجام تعهدات بر زمین مانده خود ادامه دهد، بی‌شک در چارچوب برجام ناچار به تمکین از اراده قانونی ایران و انجام تعهدات و دادن تضامین معتبر خواهد بود. به این ترتیب غرب به جای استفاده از فرصت و جبران اشتباه، به آزمودن راه‌ها و روش‌های متعدد برای فریب ملت ایران و فریب افکار عمومی جهانی و تغییر میدان بازی دل بسته است.
باید به غرب تفهیم شود که: ۱- ایران متمدن و بزرگ فراتر از حقوق قانونی خود در چارچوب برجام چیزی نمی‌خواهد. ۲- غرب دیگر قدرت اجماع‌سازی علیه ایران را ندارد. ۳- گزینه نظامی دیگر روی میز غرب نیست و استناد به آن آبروی غرب را می‌ریزد. ٤- تحریم‌های جدید امریکا علیه ایران نه تنها کمکی به حل مسئله نمی‌کند بلکه موجب تحکیم و تثبیت موقعیت برتر ایران خواهد شد. ۵- دو دوزه بازی و حیله‌گری غرب پای میز مذاکره موجب تشدید ناامیدی ایران به تروئیکای اروپا خواهد شد. بر این اساس اینک این غرب است که باید دست از خوی سلطه‌گری بردارد و به میدان عقلانیت و منطق بازگردد و با تصمیمی درست ضمن پذیرش و به رسمیت شناختن حقوق ملت ایران، به انجام تعهدات خود و جبران اشتباهات و خسارت وارد کرده به ایران بپردازد.