هیچ کس راضی نیست؛ چرا؟

جالب است؛مصوبه مجلس در مورد حقوق و مزایای معلمان نه خود معلمان را راضی کرد و نه جامعه را.معلمان می‌گویند مصوبه مجلس آن طرح مورد نظر یعنی همان طرح رتبه بندی معلمان نبوده و طرحی جایگزین است و صرفا در صدی به حقوق و مزایای این صنف افزوده شده است.از طرف دیگر غالب جامعه نیز روی خوشی به این مصوبه جنجالی نشان نداده است.آنان معمولا با زبانی کنایه آمیز و گزنده می‌گویند «معلمان با وجود آنکه زحمت چندانی شغل شان
ندارد و چندین ماه نیز کاری ندارند با
این حال حقوق و مزایای خوبی دارند و با این بذل وبخشش مجلس جیب شان بیشتر هم
پر خواهد شد. و این در حالیست که اگر مقایسه‌ای میان حقوق ومزایای کارگران با معلمان شود مشخص خواهد شد اگر هم بنا بود اعتراضی شود این کارگران بودند که باید حق خود را می‌ستاندند و اگر قانونی هم باید وضع می‌شد باید برای حقوق و مزایای این صنف انجام می‌گرفت.»


من در این مقال در مقام قضاوت نمی‌خواهم باشم لیکن این مثال نشان می‌دهد تقریبا تمام تصمیمات و اقدامات مسئولان نمی‌تواند مردم را راضی و خشنود کند.در واقع همیشه و همواره نقد وجود دارد و به دنبال هر تصمیم ولو کوچک یا بزرگ موج اعتراضی آغاز می‌شود.
مطمئنا اولین نتیجه سوء این رویکرد جامعه، ترس و محافظه کاری مسئولان است.فردی که تصمیم می‌گیرد برای آنکه زیر تیغ افکار عمومی نرود تصمیم می‌گیرد همواره به دنبال حفظ شرایط موجود باشد و برای در امان ماندن تغییر ریلی ندهد.
اما سوال این است:این رویکرد جامعه طبیعی است یا غیر طبیعی؟یعنی باید مردم را مواخذه کرد یا باید به آنان حق داد؟به نظر می‌رسد جامعه محق است.یعنی این بدبینی و بی‌اعتمادی شکل گرفته که به صورت عمودی وافقی وجود دارد درست است و قابل تایید.در مورد مثالی که عرض کردم، معلم‌ها نسبت به فرجام مصوبه مجلس کاملا بدبین هستند.چون تجربه به آنان می‌گوید در نهایت مسئولان با تبصره و استفاده از ترفند «مشمول مرور زمان شدن » سعی می‌کنند حق واقعی معلمان را ندهند و آنان را نسبت به پیگیری این حق سرخورده و خسته کنند.اما جامعه نا خشنود است چون به چشم خود
شاهد شکاف اقتصادی و اجتماعی عجیب در جامعه است.سوال شان این است:چرا تصمیم گیران،رانت خواران و ویژه خواران و
ایضا آقازاده ها،دامادها و نزدیکان شان در ابرها سیر
می‌کنند اما مردم عادی یا زیر زیر خط فقر هستند و یا در حال سقوط به آن؟سوال موجه و نزدیک به صوابی است.این شکاف باعث شده غالب مردم نه چشم دیدن خودرو و مسکن گران قیمت مسئولان را داشته باشند و نه حتی یک همنوع خود را که از طریق صحیحی به ثروت رسیده.از همین رو هر پیشرفت وبرتری از سوی هر کسی از جانب جامعه با رانت،دزدی و غیر عادلانه بوده است فلذا باید به آن حمله شود.افزایش حقوق و مزایای معلمان نیز در این چارچوب در حال تعریف شدن است.راهکار همان راهکار قدیمی است.اصلاح و ترمیم رویکردها از بالا به پایین و اعتماد سازی.فی المثل این انتصاب‌های فامیلی و اصرار بر آن به کلی اشتباه است و به شکاف‌ها عمق بیشتری می‌دهد.نمی شود از تریبون گفت «اعتماد کنید ما با قبلی‌ها فرق داریم» ولی حکم برای داماد،برادر و فرزند صادر کرد.اتفاقا این نوع رفتار مخرب‌تر است.همان شعار داده نشود و فامیل و رفیق بازی انجام شود درد کمتری دارد.امیدوارم قوه عاقله به این مهمات توجه نماید.