گر پدرنيست تفنگ پدري هست هنوز

سارا معصومي  | روزي نيست كه افغانستان در صدر اخبار بين‌المللي نباشد. جامعه جهاني پس از بيست سال ادعاي مبارزه با تروريسم و كمك به آبادي افغانستان، اين كشور را در سايه توافقنامه دوحه به طالبان واگذار كرده و گريخت. اكنون چندماه پس از تصاحب پايتخت و سلطه طالبان بر سراسر جغرافياي افغانستان، مردم اين كشور از شدت فقر به فروختن فرزندان خود روي آورده‌اند و ما هر روز شاهد هشدار نهادهاي بين‌المللي درباره وخامت اوضاع انساني در افغانستان هستيم. در اين ميدان، جبهه مقاومت ملي افغانستان به رهبري احمد مسعود فرزند احمد شاه مسعود فقيد به مقابله نظامي با طالبان و البته تلاش براي گفت‌وگوي سياسي با آنها روي آورده است. در چند روز گذشته اخباري مبني بر افزايش حملات جبهه مقاومت عليه طالبان در گوشه و كنار افغانستان به گوش رسيده و به عنوان نمونه روز گذشته به نقل از مسوولان اين جبهه، گفته شد كه در هشت روز گذشته جبهه مقاومت ۶۱ جنگجوي طالبان را كشته است. هفته گذشته با صبغت‌الله احمدي، سخنگوي وزارت امور خارجه پيشين و سخنگو و رييس روابط استراتژيك جبهه مقاومت ملي افغانستان كه جانشين شهيد محمدفهيم دشتي سخنگوي پيشين اين جبهه شده گفت‌وگو كردم. صبغت‌الله احمدي كه اين روزها در داخل افغانستان و در جبهه‌هاي مقابله نظامي حضور دارد در اين گفت‌وگوي تفصيلي تاكيد دارد كه هيچ‌كس در داخل افغانستان از سياستمداران قديمي تا مردم عادي از سلطه طالبان راضي نيست و مقاومت در حال شكل‌گيري در گوشه و كنار است. سخنگوي جبهه مقاومت ملي مي‌گويد كه تنها راه پيش روي طالبان تن دادن به برگزاري انتخابات شفاف و سالم در سايه نظارت‌هاي بين‌المللي است كه به تشكيل دولت فراگير در افغانستان منتهي شود. مشروح اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌‌خوانيد 
 
در ابتداي بازگشت طالبان به قدرت- البته با قشون‌كشي نظامي- ما شاهد درگيري‌هايي در پنجشير بوديم. مدتي است كه به نظر مي‌رسد اوضاع در اين منطقه آرام‌تر شده است. وضعيت امروز پنجشير چگونه است؟
وضعيت در جبهه‌هاي جنگ به خصوص پنجشير بسيار خوب است. ما شوك‌هاي اوليه را پشت سر گذاشته‌ايم و البته همه مي‌دانند كه افغانستان در نتيجه يك توطئه سقوط كرده است. در حال حاضر، نيروهاي جبهه مقاومت ملي افغانستان حملات چريكي عليه گروه تروريستي طالبان را شدت بخشيده‌اند. در جبهه اندراب هم وضعيت خيلي خوب است. در چندوقت اخير در پنجشير، اندراب، خوست، بخشي از كاپيسا، تخار، سمنگان، بدخشان، بادغيس و غور حملاتي عليه طالبان انجام شده كه در نتيجه آنها تلفات سنگيني به آنها وارد شده است. ان‌شاءالله تا مدت كوتاه ديگري خبرهاي خوب از فتوحات جبهه مقاومت ملي را به اطلاع شما خواهيم رساند.


پس عملا جبهه مقاومت ملي وارد فاز مبارزه مسلحانه با طالبان شده است؟ بدون ترديد. چريك‌هاي جبهه مقاومت ملي افغانستان در تمام افغانستان فعاليت خود را آغاز كرده‌اند. ما در بيشتر ولايت‌هاي شمالي افغانستان، شرقي، مركزي و در غرب حملاتي عليه طالبان انجام داديم كه خوشبختانه چريك‌هاي جبهه مقاومت آسيبي نديدند اما به طالبان تلفات بسيار سنگيني وارد شده است.
آيا در چندماه اخير گفت‌وگوي سياسي يا پيام‌رساني ميان طالبان و جبهه مقاومت در جريان بوده است؟ (اخباري منتشر شده مبني بر آنكه هيات جبهه مقاومت ملي روز چهارشنبه گذشته مذاكراتي را با نمايندگان طالبان در شهر «چاريكار »، مركز ولايت پروان برگزار كرده و اين مذاكرات در جوي خوب برگزار شد.)
ما گفت‌وگوي رودررو با طالبان نداشته‌ايم. البته درخواست‌هايي براي گفت‌وگو مطرح بوده و درهاي جبهه مقاومت ملي افغانستان براي گفت‌وگو باز است. ما صلح را ترجيح مي‌دهيم اما طالبان با دسيسه‌اي از پيش طراحي شده توانستند بر افغانستان و بيشتر نقاط آن مسلط شوند و اگر همچنان بر مسائلي كه خلاف خواست مردم افغانستان است تاكيد كنند، مطمئن باشند كه توان مقاومت در برابر مردم افغانستان را نخواهند داشت. ما به مبارزه مسلحانه تا آزادي افغانستان ادامه خواهيم داد و اگر طالبان به صلح تن ندهد و به خواست مردم افغانستان احترام نگذارد، قطعا ما وارد مرحله جديدي از حملات عليه طالبان در بيشتر ولايت‌ها خواهيم شد.
شما گفتيد پيشنهادهايي براي گفت‌وگو ميان طالبان و جبهه مقاومت مطرح شده است. چرا جبهه مقاومت اين پيشنهادها را نمي‌پذيرد؟ شروط شما براي آغاز گفت‌وگوهاي سياسي با طالبان چيست؟
اين پيشنهادها از سوي طالبان نبوده بلكه از سوي برخي كشورهايي كه به دنبال شكل‌گيري گفت‌وگو ميان جبهه مقاومت ملي افغانستان و طالبان هستند، مطرح شده است. شروط ما بسيار واضح هستند: كابل بايد غيرنظامي شده و نيروي حافظ صلح سازمان ملل در آن مستقر شود، طالبان از مناطق شمال، مركزي و بخش‌هايي از غرب افغانستان نيروهاي خود را عقب ببرند تا براي گفت‌وگو ميان هيات ما و هيات طالبان اعتمادسازي صورت بگيرد.
با توجه به اينكه طالبان در حال حاضر بر جغرافياي افغانستان سلطه دارد پيش‌شرط‌هاي جبهه مقاومت ملي براي آغاز گفت‌وگو با طالبان را حداكثري نمي‌دانيد؟ گفت‌وگو ساز و كاري دارد. طالبان ابتدا بايد اعتمادسازي انجام بدهد چرا كه قبلا تعهداتي داده و به آنها عمل نكرده است. در يكي از موارد اخير، ملاهيبت‌الله، سركرده گروه تروريستي طالبان عفو عمومي اعلام كرد اما متاسفانه بسياري از نيروهاي پيشين امنيتي افغانستان كه به اين وعده اعتماد كرده بودند از سوي طالبان شكنجه شده و به شهادت رسيدند. در اين مدت، بسياري از مردم عادي هم با اتهام‌هاي عجيب و غريب به زندان افتاده و تعدادي از آنها هم زير شكنجه شهيد شدند. طالبان هر روز با كشتار و شكنجه و آزار و اذيت مردم در حال نقض حقوق بشر و ارتكاب جنايت است. ما به طالبان اعتماد نداريم لذا طالبان ابتدا بايد اعتمادسازي بكند. من با اعتماد كامل به شما مي‌گويم كه در تمام افغانستان مبارزه براي آزادي آغاز شده و حملات عليه طالبان شدت مي‌گيرد. ما مي‌توانيم افغانستان را دوباره از چنگ گروه تروريستي طالبان آزاد كنيم.
به نظر مي‌رسد كه جبهه مقاومت ملي در حال حاضر تنها تشكل مشخصي است كه به مقاومت مسلحانه در برابر طالبان روي آورده است و ما چندان شاهد مقاومت مردمي در برابر طالبان نيستيم.
پيش از آنكه فعاليت جبهه مقاومت ملي گسترده شود مقاومت تنها در دو نقطه وجود داشت: پنجشير و اندراب. در هر دو محدوده طالبان موفق نشدند به نقاط اصلي راه پيدا كنند و مقاومت شديدي صورت گرفت.حالا در تخار، بدخشان، سمنگان، بادقيس و بسياري از مناطق ديگر و حتي كابل تحركاتي آغاز شده است. اين آغاز تحول بزرگي است و مردم به پا خاسته‌اند. اينگونه نبوده كه ما به تمام اين مناطق چريك اعزام كنيم يا مبارزان جبهه مقاومت از اندراب و پنجشير به اين مناطق بروند بلكه خود مردم دسته‌هاي مقاومت تشكيل داده و به طالبان حمله مي‌كنند و اين قصه ادامه دارد. ما با ولايت‌هاي ديگر هم در تماس نزديك هستيم .
با توجه به ميزان تسليحاتي كه در اختيار طالبان قرار دارد - مي‌دانيم كه تجهيزات و تسليحات امريكايي هم در اختيار طالبان قرار گرفته است – به علاوه سلطه سياسي طالبان شانسي براي مقاومت مسلحانه در برابر آنها براي جبهه مقاومت و مردم قائل هستيد؟ طالباني كه براي بازگشت به قدرت از كشتن مردم افغانستان هم حذر نكرد ساكت نمي‌نشيند.
بگذاريد نكته‌اي را كه به شعار مردم تبديل شده بگويم. گذشتگان ما زماني كه شوروي به افغانستان آمد در برابر نيروي بزرگي جنگيدند و امروز مردمي كه در سنگر نشسته‌اند مي‌گويند: «گر پدر نيست تفنگ پدري هست هنوز. » مطمئن باشيد كه آرزوها و آزادي مردم افغانستان بر باد نمي‌رود، نقض حقوق بشر ادامه پيدا نمي‌كند، حقوق زن دوباره اعاده مي‌شود، حيثيت زن به زن دوباره بازگردانده خواهد شد.
زماني كه طالبان ولايت به ولايت حركت مي‌كرد ما شاهد بوديم كه مقاومتي از سوي مردم صورت نمي‌گرفت و حتي در برخي ولايت‌ها نيروهاي ارتش افغانستان فرار كرده بعضا به كشورهاي همسايه پناه آوردند. بسياري در توضيح اين مساله تاكيد داشتند كه دهه‌ها جنگ مردم افغانستان را خسته كرده است. حتي امروز هم كه من با برخي از مهاجران افغان صحبت مي‌كنم مي‌گويند اگر فقر ريشه‌كن شده و امنيت برقرار شود به افغانستان باز مي‌گردند. فكر مي‌كنيد چقدر اين خسته شدن از جنگ باعث مي‌شود مردم افغانستان حداقل در ميان مدت در برابر طالبان دست به اقدام جدي نزنند.
آقاي اشرف غني و تيم او خيانت ملي بزرگي را مرتكب شده و نيروهاي امنيتي افغانستان با دسيسه و توطئه كلان از هم فروپاشيدند. طالبان با يك توطئه از پيش طراحي شده -‌ و نه زور- توانست بر افغانستان سلطه پيدا كند. مردم در آن زمان هم نمي‌خواستند كه طالبان روي كار بيايد. هيچ كس حاضر نبود آزادي بيان را قرباني يك گروه تروريستي بكند، از حقوق زن و مرد افغان بگذرد يا دستاوردهاي 20 سال اخير را از دست بدهد. مردم حاضر بودند براي حفظ اين موارد قرباني بدهند اما متاسفانه حاكم وقت افغانستان آقاي اشرف غني و تيم او خيانت كرده و افغانستان را دو دسته و به گروه‌هاي تروريستي تسليم كردند. البته مساله خسته بودن مردم از جنگ هم درست است. ما هم صلح مي‌خواهيم. اميدوار هستيم كه طالبان به اين نتيجه رسيده باشند كه جنگ راه‌حل نيست و بايد براي تشكيل حكومت فراگير منتخب مردم كه به ارزش‌هاي 20 سال اخير احترام بگذارد وارد مذاكره شوند. فعلا درها براي انجام گفت‌وگو باز است اما اين در هميشه باز نمي‌ماند و ما همزمان كه گفت‌وگو مي‌كنيم به مبارزه مسلحانه هم مي‌پردازيم.
طالبان در 20 سال گذشته براي بازگشت به قدرت از كشتن هموطنان خود هم ابايي نداشته است. امروز اين گروه قدرت را در اختيار دارد. فكر مي‌كنيد حاضر به گفت‌وگو براي تقسيم اين قدرت باشد؟
ما اميدوار هستيم اما مطمئن نيستيم كه طالبان دست به تقسيم قدرت بزند. به همين دليل پيشنهاد كرديم كه كابل غيرنظامي شده، اعتمادسازي صورت بگيرد و هيات‌هاي دو طرف از طالبان و جبهه مقاومت ملي افغانستان در پايتخت با هم ديدار كرده و به توافق برسند.
اين توافق خطوط قرمزي دارد كه پيش‌تر بيان كردم. حكومت در نتيجه انتخابات شفاف، عادلانه و سراسري كه تمام مردم افغانستان خود را در تعيين رهبر آينده سهيم بدانند، تشكيل شود. حالا از دل انتخابات چه كسي بيرون خواهد آمد را ما هم نمي‌دانيم اما فرد منتخب بايد مورد پذيرش همه قرار بگيرد و هيچ كس حق ندارد نظر خود را به مردم افغانستان تحميل كند. افغانستان، كشور كثير القومي است لذا در سايه حكومت فراگير، افكار متعدد و مذاهب مختلف چون سني حنفي، فقه جعفري و مذهب اسماعيليه همه بايد مورد احترام قرار بگيرند. طالبان بپذيرند كه اين كشور براي همه مردم افغانستان است و آنها بايد به تمام مردم افغانستان احترام بگذارند.
شما از برگزاري انتخابات سالم صحبت مي‌كنيد اما در بيست سال اخير هم كه ساختار سياسي مشخصي در افغانستان بر روي كار بود ما به ندرت شاهد برگزاري چنين انتخاباتي بوديم و انتخابات‌هاي برگزار شده همواره با شائبه‌هايي همراه بوده است. چقدر فكر مي‌كنيد در سايه طالبان برگزاري انتخابات سالم ممكن است. (البته اگر فرض اوليه و البته تقريبا دور از ذهن موافقت طالبان با برگزاري انتخابات را بپذيريم.)
سقوط افغانستان عوامل زيادي داشت و يكي از آنها توطئه اشرف غني و تيم او بود. مساله ديگري كه بايد به آن اشاره كنم اين است كه اشرف غني انتخابات را در نتيجه تقلب برنده شده بود. در اين سال‌ها تمام اين موارد ناديده گرفته شد و اين باعث فروپاشي نظام شد. آنچه كه ما به دنبال آن هستيم اين است كه تاييد قانون اساسي از سوي مردم افغانستان باشد و در عين حال ساز و كاري براي برگزاري انتخابات ايجاد شود كه در سايه نظارت جامعه جهاني و مردم افغانستان - به شمول احزاب و گروه‌هاي سياسي- هيچ‌كس نتواند تقلب كند. ما معتقد هستيم كه مي‌توانيم انتخابات آزاد، شفاف و عادلانه داشته باشيم.
حرف شما درباره اينكه ما در سال‌هاي گذشته هم انتخابات شفاف در افغانستان نداشتيم دقيق است اما در آن زمان وضعيت به گونه‌اي بود كه هر چيزي ممكن بود و در نتيجه شرايط فوق فرسودگي شكل گرفته بود. باز هم تاكيد مي‌كنم كه ما بايد به سمت برگزاري انتخابات شفاف و نظام غيرمتمركز برويم كه تمام اقوام افغانستان خود را در آن حكومت و تصميم‌گيري‌هايش شريك بدانند.
چند هفته پيش شاهد مصاحبه يك خبرنگار ايراني با ذبيح‌الله مجاهد، سخنگوي طالبان بوديم كه در آن مصاحبه او با زير سوال بردن قدرت و محبوبيت جبهه مقاومت ملي گفت كه اگر جبهه مقاومت ملي محبوب بود ما شاهد پيوستن مردم افغانستان به اين جبهه بوديم. پاسخ شما به اين ادعا چيست و آيا جبهه مقاومت براي همراه كردن تعداد بيشتري از مردم افغانستان با خود برنامه‌اي هم دارد؟
در آن زمان هم مقاومت تنها در پنجشير نبود و در اندراب هم تحولات و تحركات جريان داشت. اين نشان از محبوبيت مقاومت دارد. سوال اينجا است كه اگر مقاومت در ميان مردم محبوب نيست، چرا طالبان به خشونت روي آورده است؟ چرا سخت‌گيري مي‌كنند؟ چرا پليس افكار عمومي مردم شده‌اند؟ چرا هر روز به خانه‌هاي مردم هجوم مي‌آورند؟ چرا به كشتار نيروهاي امنيتي سابق دست مي‌زنند؟ اين رفتارهاي طالبان نشان مي‌دهد كه مقاومت در ميان مردم جا باز كرده و محبوب است. در ولايت‌هايي چون غور، سمنگان و بادقيس، تخار، بدخشان، كاپيسا و ... شاهد كمين بر ضد طالبان هستيم. طالبان در اين مناطق متحمل تلفات سنيگن شده و نگران است. طالبان مي‌داند كه توان مقاومت در برابر جبهه‌هاي آزادي بخش و مبارزان ايستاده جبهه مقاومت ملي را ندارد.
در حال حاضر احمد مسعود در داخل افغانستان است يا خارج از كشور؟ رفت و آمدهاي او چگونه است؟ آيا طالبان محدوديتي براي رفت و آمد مقام‌هاي جبهه مقاومت ايجاد كرده است؟ ما راه‌هاي زيادي براي رسيدگي به جبهه‌هاي مقاومت داريم. آقاي مسعود به عنوان مسوول درجه يك و رهبر جبهه مقاومت ملي افغانستان طبيعتا هم در داخل براي نظم‌دهي به جبهه‌ها فعال هستند و هم براي رساندن صدا و اهداف مقاومت به كشورهاي ديگر سفر مي‌كنند. احمد مسعود از راه‌هايي كه مبارزان جبهه‌هاي مقاومت ملي افغانستان دارند، به خارج هم رفت و آمد دارند اما بيشتر در داخل افغانستان براي نظم‌دهي و ايجاد جبهه‌هاي جديد مقاومت فعال هستند.
پس از سقوط دولت قبل شاهد بوديم كه عمده سياستمداران مطرح افغان كشور را ترك كرده‌اند و به نظر مي‌رسد كه آنها كه در داخل مانده‌اند هم در سكوت به سلطه طالبان تن داده‌اند. آيا رهبران و مقام‌هاي ارشد جبهه مقاومت با ساير رهبران سياسي باقي مانده در كابل ارتباط دارند؟ فكر مي‌كنيد اين اراده در رهبران باقي مانده در افغانستان براي شكل دادن ائتلافي با جبهه مقاومت براي كاستن از تبديل شدن طالبان به قدرت مطلق در افغانستان وجود دارد؟
جبهه مقاومت گفت‌وگوهايي با دوستان سياسي در داخل و خارج از افغانستان دارد. هيچ‌كس از طالبان راضي نيست و تمام افرادي كه در داخل افغانستان مانده‌اند از اين وضعيت به ستوه آمده‌اند. درب جبهه مقاومت ملي افغانستان باز است و همه مي‌توانند براي كمك به آزادي و رهايي مردم افغانستان از زير سلطه رژيم تروريستي طالبان با ما همكاري كنند. ان‌شاءالله شاهد افغانستان آزاد و آباد خواهيم بود.
من پاسخ سوال را نگرفتم. فكر مي‌كنيد رهبران سياسي كه در كابل در حاشيه نشسته‌اند تن به حكومت طالبان داده‌اند يا فكر مي‌كنيد در اين جمع هم اتفاقي رخ خواهد داد؟
من فكر نمي‌كنم كسي به مصالحه با طالبان تن داده است. همه خواهان اين هستند كه طالبان به خواسته‌هاي مردم افغانستان از جمله شكل دادن حكومت فراگير برآمده از انتخابات تن بدهند. حكومتي كه به ارزش‌هاي مدنظر مردم افغانستان احترام بگذارد و به تعهدهاي بين‌المللي افغانستان مهر تاييد بزند و آن را تبليغ كند.
در حال حاضر افغانستان با دو مشكل دست و پنجه نرم مي‌كند: فقر و گرسنگي و قوت گرفتن گروه‌هاي تروريستي چون داعش. طالبان با دستاويز قرار دادن اين موضوعات سعي در تسريع روند به رسميت شناخته شدن خود دارد و همزمان مي‌بينيم كه اين دو مساله كشورهاي همسايه و همچنين ساير كشورها را هم نگران وضعيت افغانستان كرده است. فكر مي‌كنيد تا چه اندازه اين مسائل مي‌تواند جامعه جهاني را به سمت پذيرش طالبان ببرد؟
دليل اين گرسنگي طالبان است اما مردم در افغانستان امنيت رواني و فيزيكي هم ندارند. گزارش‌هاي موثقي وجود دارد كه طالبان بسياري از پول‌هايي كه در داخل افغانستان داخل بانك‌ها بوده را دزديده است. طالبان تامين غذاي نيروهاي خود را در روستاهاي دورافتاده و بسيار فقير بر مردم عادي تحميل كردند. طالبان جدا از اينكه امنيت رواني و فيزيكي را از مردم گرفته حالا از اطفال و بيوه زن‌هاي افغان هم امنيت غذايي را گرفته و ذخيره‌هاي مردم افغانستان را به زور مي‌گيرد. اگر كسي در منزل خود آذوقه‌اي دارد بايد 60 درصد آن را به طالبان بدهد. طالبان عامل فاجعه انساني امروز در افغانستان هستند و چيزهايي كه مطرح مي‌كنند بهانه است. مثلي است كه مي‌گويد گرگي بالاي تپه بود و آهويي پايين تپه. گرگ براي آنكه بهانه‌اي براي شكار آهو پيدا كند از بالا صدا مي‌زد كه چرا آب را گل‌آلود مي‌كني؟ در حالي كه آب از بالا مي‌آمد. حالا در افغانستان هم عامل فاجعه خود طالبان هستند و هر روز هم دامنه فاجعه را با كشتار و شكنجه و گرفتن امنيت غذايي مردم گسترده‌تر مي‌كنند. طالبان مردم را آواره و سرگردان كرده‌اند و هيچ كس در داخل افغانستان احساس راحتي نمي‌كند و توان صدا بلند كردن را هم ندارد.
طالبان ادعا مي‌كند كه تعداد تلفات مردمي از زمان روي كار آمدن اين گروه كاهش پيدا كرده و البته اين موضوع هم قابل چشم پوشي نيست كه دليل عمده اين تلفات در دو دهه اخير عمليات‌هاي انتحاري بوده كه طالبان انجام داده است. اين قبيل فضاسازي‌هاي طالبان چه تاثيري بر تصميم‌گيري‌ها درباره اين گروه دارد؟
مردم افغانستان به چشم خود همه‌چيز را مي‌بينند و اين فضاسازي‌هاي طالبان بيشتر مصرف خارجي و نه داخلي دارد. مردم مي‌بينند كه يك شب طالبان همسايه آنها را ربوده، شكنجه كرده و كشته يا محاكمه صحرايي مي‌كند. طالبان كماكان گروهي تروريستي است و هيچ گونه مسووليتي در قبال مردم براي خود فرض نمي‌كند. طالبان مي‌خواهند به بيرون از افغانستان نشان بدهند كه هيچ تلفاتي در داخل كشور وجود ندارد اما شايد تلفات اعضاي اين گروه كم شده باشد اما هر روز آدم مي‌كشند و تلفات مردم بسيار بالا است. ما نگران جان مردم افغانستان و نيروهاي امنيتي سابق هستيم.
شما از وجود آمار و شواهدي مبني بر بازداشت شكنجه و قتل مردم افغانستان اشاره مي‌كنيد اما اين مسائل چندان در خارج افغانستان انعكاس ندارد و شايد بخشي از آن هم به دليل محدود شدن فعاليت رسانه‌هاي بين‌المللي در افغانستان باشد. چرا جبهه مقاومت ملي در بخش رسانه‌اي اين مسائل را مستند منتشر نمي‌كند تا جامعه جهاني را متوجه آنچه مي‌گوييد كند؟
مستند‌سازي در افغانستان مساوي با مرگ يك انسان است. هيچ كس جرات عكس و فيلم گرفتن ندارد. افرادي هستند كه در تماس با ما مي‌گويند نيروهاي طالبان الان همسايه ما را برد و پس از 15 تا 20 روز كه جست‌وجو مي‌كنند با جسد همسايه كه آثار شكنجه بسيار شديد روي بدن او بوده روبه‌رو مي‌شوند. اين مشكل اين روزها در افغانستان بسيار جدي است.
رسانه‌هاي افغانستان نيز ديگر آزادي ندارند. آزادي بيان محدود نشده بلكه از اساس وجود ندارد و به همين دليل مستند‌سازي از جنايت‌هاي طالبان هم بسيار سخت است. طالبان تلاش مي‌كنند تمام جنايت‌هاي خود را محفوظ نگه دارند تا كسي از آن خبردار نشود. براي طالبان مهم نيست كه مردم افغانستان چه فكر مي‌كنند بلكه مي‌خواهند جهان متوجه جنايت‌هاي آنها در داخل افغانستان نشود.
در دوره قبل حكومت طالبان جامعه جهاني چشم خود را بر آنچه بر سر مردم افغانستان مي‌گذرد بست و زماني وارد ميدان شد كه حملات 11 سپتامبر رخ داد و امنيت ايالات متحده تحت‌الشعاع قرار گرفت. اين‌بار هم به نظر مي‌رسد كه جامعه جهاني چشم خود را بر درد و رنج مردم افغانستان بسته است.
ما تفاوتي ميان طالب و داعش نمي‌بينيم. مردم افغانستان تفاوتي ميان اين دو نمي‌بينند. هر دو
دو روي يك سكه هستند. تفاوت آنها اين است كه طالبان با كمك حاميان خود اين توان را پيدا كردند كه جنايت‌هاي خود را پنهان كنند اما جنايت‌هاي داعش كماكان منتشر مي‌شود. هر دو يك رقم فكر مي‌كنند و تفاوتي در خلق جنايت ندارند. متاسفانه در هر موردي بسيار سريع و بدون پرسش افراد را بازداشت و شكنجه كرده و مي‌كشند. طالبان تهديد بسيار جدي‌تر براي كشورهاي منطقه و جهان هستند و ظرفيت تبديل شدن به تهديد جهاني را دارند. مي‌توانم بگويم كه در آينده نزديك اگر طالبان همچنان در قدرت بمانند كل دنيا و منطقه متوجه خواهند شد كه اين گروه قابل اعتماد نبوده است. گروه‌هاي تروريستي متعدد از كشورهاي ديگر در اردوگاه‌هاي مشترك نظامي با طالبان آموزش مي‌بينند و سلاح‌هايي را كه از حكومت قبلي به دست آورده‌اند در اختيار آنها قرار داده و تهديد جدي براي منطقه خواهند بود.
انتظار شما از جامعه جهاني براي كمك به مردم افغانستان چيست؟ ما از كمك‌هاي بشردوستانه تمام مردم دنيا به مردم افغانستان استقبال مي‌كنيم اما آنها قطعا بايد بر نحوه توزيع اين كمك‌ها نظارت كنند. گزارش‌هايي منتشر شده مبني بر اينكه بسياري از كمك‌هايي كه به استان بدخشان شده بود از سوي طالبان دزديده شده است. اين بايد از سوي سازمان‌هاي امدادرسان بين‌المللي توزيع شده و نظارت شديد بر توزيع اين كمك‌ها باشد. متاسفانه براي طالبان مهم نيست كه چند نفر از گرسنگي در افغانستان تلف خواهند شد. براي طالبان ايجاد داستان‌هاي ساختگي از مظلوم‌نمايي مهم‌تر است. طالبان افغانستان را به گروگان گرفته‌اند و تظاهر مي‌كنند كه نگران اين مردم هستند اما اگر نگران هستند چرا از كمك‌هايي كه به نيازمندان افغانستان مي‌شود، مي‌دزدند.
برخي از افرادي كه مخالف سلطه كامل طالب در افغانستان هستند و معتقدند كه افغانستان با توجه به تنوع قوميتي در آن نمي‌تواند توسط يك قوم كه آن هم كمتر از 50 درصد جمعيت اين كشور را تشكيل مي‌دهد اداره شود از راهكار نظام فدرالي به عنوان مدل خوبي براي آينده سياسي افغانستان ياد مي‌كنند. چقدر با اين ساختار موافق هستيد و مهم‌تر از آن فكر مي‌كنيد چقدر اين ساختار در افغانستان قابل اجرا باشد؟
نظام متمركز در افغانستان نتيجه نداده و به همين دليل ما خواهان استقرار نظام غيرمتمركز هستيم. نتيجه نظام متمركز ديكتاتوري بيشتر و جمع شدن تمام قوا دراختيار يك نفر بوده كه بيشتر فساد به بار آورده است. فساد هم مالي و هم اداري بوده و وضعيت افغانستان را به اينجا كشانده است. ما خواستار نظام غيرمتمركز هستيم كه تمام اقوام افغانستان در آن حرفي براي گفتن داشته باشند و در سايه آن سهم خود را براي ساختن افغانستاني آباد و آزاد بگيرند.
رابطه جبهه مقاومت با ساير كشورها؟ با كدام كشورها بيشترين تماس را داريد؟ ما خواستار روابط نيك با تمام كشورها هستيم و با بسياري از كشورها روابط نزديك داريم. تمامي سفارتخانه‌هاي افغانستان در ساير كشورها به شكلي با جبهه مقاومت ملي در ارتباط هستند. ما خواستار گسترده شدن اين روابط با منطقه و كشورهاي جهان هستيم.
آيا از مقاومت مسلحانه جبهه مقاومت هم حمايتي مي‌كنند يا بيشتر تلاش مي‌كنند جبهه را به سمت گفت‌وگوهاي سياسي ببرند؟ مردم دنيا هم در منطقه و هم در فرامنطقه از جبهه مقاومت ملي حمايت كرده و مي‌كنند. طبيعتا دولت‌ها هم متوجه شده‌اند كه طالبان گروهي تروريستي و غيرقابل اعتماد است. آرزو مي‌كنيم كه اين گروه تغيير كند و ما بدون جنگ و خونريزي بتوانيم حكومتي را كه براساس ارزش‌هاي ملي و بين‌المللي افغانستان است روي كار بياوريم.
شما ابراز اميدواري مي‌كنيد كه طالبان تغيير كند اما برخي مي‌گويند طالبان امروز همين حالا هم با طالبان دهه نود فرق دارد. با اين گزاره موافق هستيد؟
طالبان در يك چيز تغيير كرده و آن هم دروغگويي بيشتر است. طالبان در دهه نود مانند داعش آنچه را كه بود به تصوير مي‌كشيد و امروز زرنگ‌تر شده و آنچه كه هست را به تصوير نمي‌كشد و جنايت‌هاي خود را پنهان مي‌كند تا به دنيا اين‌گونه وانمود كند كه حكومتي مسوول است. طالبان بدون آنكه حكومتي همه شمول و برخوردار از سازوكار مشخص و نماينده تمام مردم را تشكيل بدهد، نمي‌تواند به مردم حكومت بكند. تاكنون دنيا هم طالبان را به رسميت نشناخته و سازمان ملل متحد هم پاسخي درخور شأن به طالبان داده و درخواست آنها را رد كرده است. اين نشان مي‌دهد كه جامعه جهاني خود را در قبال افغانستان مسوول احساس مي‌كند و اين تصميم سازمان ملل و رفتار ساير كشورها در
به رسميت نشناختن طالبان اميدواري ما را افزايش داده است.
فكر مي‌كنيد پروسه به رسميت شناختن طالبان از سوي قدرت‌ها و بازيگران منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي چقدر طول بكشد؟ مي‌بينيم كه هر روز بر حجم رفت‌وآمدهاي ديپلماتيك با طالبان افزوده مي‌شود.
تصميمي كه سازمان ملل گرفته حداقل تا 10 ماه ديگر ماندگار خواهد بود. با توجه به وضعيت جاري توقع اين است كه كشورهاي منطقه با مسووليت‌پذيري با اين مساله برخورد كنند و انتظار ما اين است كه گروهي تروريستي را به رسميت نشناسند. به رسميت شناختن طالبان، ساير گروه‌هاي تروريستي را تشويق مي‌كند كه به سمت كودتا و تصاحب قدرت با توطئه بروند و سپس از ساير كشورها بخواهند كه آنها را به رسميت بشناسند. اين نظم منطقه و جهاني را به هم مي‌زند و انتظار ما اين است كه طالبان به رسميت شناخته نشود. البته طالبان هم هر روز جنايت مي‌كند و اين روي پروسه به رسميت شناخته شدن آنها تاثير مي‌گذارد. سازمان ملل به صداي زن و مرد و پير و جوان افغانستان گوش داد و اين البته بله گفتن به درخواست‌هاي مردم افغانستان بود كه صداي‌شان در گلوي آنها ازسوي گروه‌هاي تروريستي خفه شده است و اين مردم در زير سلطه گروه‌هاي تروريستي و گروگان رژيم طالبان گرفته شده‌اند.
شما از كلمه گروه تروريستي براي اشاره به طالبان استفاده مي‌كنيد اما برخي كارشناسان و تحليلگران معتقدند كه طالبان بخشي از بدنه اجتماعي و مردمي افغانستان است و به همين دليل توانسته پس از بيست سال دوباره قدرت را به دست بياورد و 20 سال حمله نظامي هم آن را ريشه‌كن نكرده است. شما به عنوان يك شهروند افغانستان تا چه اندازه با اين گزاره موافق هستيد؟
در دهه 90 نيز كسي طالبان را گروه تروريستي نمي‌دانست اما بعدها مشخص شد كه آنها تروريست بودند. اين را تجربه ثابت كرده و آزموده را آزمودن خطاست به خصوص اگر حرف طالبان در ميان باشد. طالبان نشان دادند كه نمي‌توانند گروهي مسوول باشند. ماهيت آنها با كشتار و قتل شكل گرفته و به داشتن گروه‌هاي انتحاري افتخار مي‌كند. اعضاي طالبان كساني هستند كه دست‌شان به خون ده‌ها هزار نفر از مردم بي‌گناه افغانستان آلوده است.
طالبان خانواده اين قبيل افراد را مورد تكريم قرار داده و اين قبيل كارها باعث مي‌شود كه آنها به عمليات انتحاري و منفجر كردن خود تشويق شوند. متاسفانه اين وضعيت بيانگر آن است كه طالبان تغيير نكرده است. دنيا هم اين را مي‌بيند و همه مي‌دانند كه وزير همين طالبان اعضاي خانواده عاملان انتحاري را به نشانه قدرداني در آغوش گرفته و گريه مي‌كند. اين قبيل رفتارها يعني تشويق به خشونت و انتحار. درحالي‌كه مردم افغانستان خواهان تبليغ عدالت هستند و به دنبال اين بودند كه انيس حقاني اعدام شود كه متاسفانه با توطئه و دسيسه كلان از زندان‌هاي افغانستان رهايي پيدا كرد و برادر او سراج‌الدين حقاني فعلا به قول خودشان وزير داخله افغانستان است . البته بايد به اين نكته هم اشاره كنم كه طبيعتا اختلاف ميان اعضاي طالبان بسيار زياد و در ميان گروه‌هاي تروريستي اين مسائل هميشه وجود داشته‌ است .
برخي از آنها به دنبال استفاده از درب گفت‌وگويي هستند كه فعلا باز شده است، اما اين تعداد توانايي چنداني ندارند و ساير اعضاي طالبان اجازه قدرت‌گيري اين طبقه را نمي‌دهند و اين وضعيت را وخيم‌تر كرده است.
گفته مي‌شود كه ايران يكي از كشورهايي بوده كه در مديريت بحران ميان مقاومت پنجشير و طالبان و به نوعي مانع از تشديد تنش ميان اين دو شدند. مي‌توانيد در اين باره توضيحاتي بدهيد؟ رابطه جبهه مقاومت ملي با ايران چگونه است؟
جمهوري اسلامي ايران هم فرهنگ ما، هم كيش ما و همزبان ماست و ايران همسايه بسيار نزديك ماست. ما تاريخ مشترك و اشتراك‌هاي بسيار زيادي داريم كه شايد هيچ دو كشوري در اين منطقه با هم نداشته باشند. مردم ايران بزرگوارانه از ندا و صداي مظلوميت مردم افغانستان دفاع كردند. با مردم ما ايستادند و راهپيمايي كردند و صداي مردم افغانستان را چه در داخل و چه خارج افغانستان هم‌رساني كردند.مردم ايران در شبكه‌هاي اجتماعي و در تمام صحنه‌ها كنار ما حضور داشتند. ما بسيار قدردان هستيم. حكومت جمهوري اسلامي ايران همواره دوست مردم افغانستان و سياستگذاري‌هاي آن به نفع مردم افغانستان بوده است. همسايه بسيار مسوول بوده و ما از مردم و دولت ايران قدرداني مي‌كنيم. مطمئن هستيم كه دولت جمهوري اسلامي ايران راهي را كه مردم افغانستان انتخاب مي‌كنند، پشتيباني مي‌كند. جمهوري اسلامي ايران نشان داده كه با هر وسيله و ابزار از مردم افغانستان حمايت مي‌كند.
مردم ايران نگران مردم افغانستان هستند و من سپاسگزار حس همدردي و همسويي كه مردم ايران نسبت به مردم افغانستان دارند، هستم. من به شما اطمينان مي‌دهم كه جبهه مقاومت ملي افغانستان هميشه در صحنه ايستاده و ما به آزادي‌هايي كه مردم افغانستان خواستار آن هستند و مورد حمايت جمهوري اسلامي ايران است، قطعا دست پيدا مي‌كنيم. جبهه مقاومت ملي در حال گسترش است و مواردي است كه شايد چندان رسانه‌اي نشده باشند اما قطعا هر روز به طالبان تلفاتي وارد مي‌كنيم و جبهه آرام ننشسته و اين جبهه، جبهه آزادي‌بخش است و ان‌شاءالله به زودي، آزادي افغانستان را همه با هم جشن مي‌گيريم.
رابطه جبهه مقاومت با پاكستان چگونه است؟ به ياد داريم كه گفته مي‌شد هنگام حمله طالبان به پنجشير، اين گروه از حمايت عناصر اطلاعاتي يا نظامي پاكستان برخوردار بوده است؟ ما خواستار روابط خوب با تمام كشورهاي منطقه و جهان هستيم به‌ خصوص پاكستان كه ما مرزهاي طولاني با اين كشور داريم و به عنوان يك كشور مسلمان و قدرتمند از پاكستان مي‌خواهيم كه حداقل براي يك‌بار هم كه شده مسوولانه با مساله افغانستان برخورد كند. ما نيت سوء عليه هيچ كشوري نداريم اما از پاكستان انتظار داريم كه حداقل براي نخستين‌بار حسن‌نيت نشان بدهد تا اعتمادسازي صورت گيرد و اميدوار هستيم كه پاكستان اين گام‌ها را بردارد.
نقش ايالات متحده را در سقوط ساختار سياسي پيشين و سلطه طالبان بر افغانستان تا چه اندازه جدي مي‌دانيد؟ به هر حال توافق دوحه زنگ خطرهايي را براي اهل فن به صدا درآورده بود. خروج ايالات متحده از افغانستان پايان برنامه‌ريزي‌هاي امريكا براي افغانستان است يا نه؟
مي‌توانم بگويم كه عامل سقوط در افغانستان آقاي غني و تيم او، فساد گسترده حكومتي و تفاوت گذاشتن ميان مردم افغانستان بود. عامل سقوط در افغانستان را مي‌توانيد در داخل افغانستان جست‌وجو كنيد.
براي ايالات متحده پس از بيست سال حضور نظامي در افغانستان و رها كردن آن به دست طالبان هيچ سهمي در وضعيت امروز قائل نيستيد؟ ما خواهان گسترش رابطه با تمام دنيا هستيم. ايالات متحده امريكا همين حالا هم به مردم افغانستان در كنار ساير كشورها كمك مي‌كند. روسيه، ايران، چين، هند و كشورهاي اروپايي؛ ما از همه اين كمك‌ها سپاسگزار هستيم و با تمام اين كشورها روابط دوستانه خواهيم داشت.
  جمهوري اسلامي ايران هم فرهنگ ما، هم كيش ما و همزبان ما است و ايران همسايه بسيار نزديك ما است. ما تاريخ مشترك و اشتراك‌هاي بسيار زيادي داريم كه شايد هيچ دو كشوري در اين منطقه با هم نداشته باشند. مردم ايران بزرگوارانه از ندا و صداي مظلوميت مردم افغانستان دفاع كردند. با مردم ما ايستادند و راهپيمايي كردند و صداي مردم افغانستان را چه در داخل و چه خارج افغانستان هم‌رساني كردند. مردم ايران در شبكه‌هاي اجتماعي و در تمام صحنه‌ها كنار ما حضور داشتند. ما بسيار قدردان هستيم 
  حكومت جمهوري اسلامي ايران همواره دوست مردم افغانستان بوده است و سياست‌گذاري‌هاي آن به نفع مردم افغانستان بوده است. همسايه بسيار مسوول بوده و ما از مردم و دولت ايران قدرداني مي‌كنيم. مطمئن هستيم كه دولت جمهوري اسلامي ايران راهي را كه مردم افغانستان انتخاب مي‌كنند پشتيباني مي‌كند. جمهوري اسلامي ايران نشان داده كه با هر وسيله و ابزار از مردم افغانستان حمايت مي‌كند 
  دليل اين گرسنگي طالبان است اما مردم در افغانستان امنيت رواني و فيزيكي هم ندارند. گزارش‌هاي موثقي وجود دارد كه طالبان بسياري از پول‌هايي كه در داخل افغانستان داخل بانك‌ها بوده را دزديده است. طالبان تامين غذاي نيروهاي خود را در روستاهاي دورافتاده و بسيار فقير بر مردم عادي تحميل كردند. طالبان جدا از اينكه امنيت رواني و فيزيكي را از مردم گرفته حالا از اطفال و بيوه‌زن‌هاي افغان هم امنيت غذايي را گرفته و ذخيره‌هاي مردم افغانستان را به زور مي‌گيرد. اگر كسي در منزل خود آذوقه‌اي دارد بايد 60درصد آن را به طالبان بدهد. طالبان عامل فاجعه انساني امروز در افغانستان هستند و چيزهايي كه مطرح مي‌كنند بهانه است
  طالبان هر روز با كشتار و شكنجه و آزار و اذيت مردم در حال نقض حقوق بشر و ارتكاب جنايت است.   متاسفانه در هر موردي بسيار سريع و بدون پرسش افراد را بازداشت و شكنجه كرده و مي‌كشند. طالبان تهديد بسيار جدي‌تر براي كشورهاي منطقه و جهان هستند و ظرفيت تبديل شدن به تهديد جهاني را دارند   برش
  طالبان كماكان گروهي تروريستي است
  وضعيت در جبهه‌هاي جنگ به خصوص پنجشير بسيار خوب است 
  ما گفت‌وگوي رودررو با طالبان نداشته‌ايم
  درهاي جبهه مقاومت ملي افغانستان براي گفت‌وگو باز است
  ما به مبارزه مسلحانه تا آزادي افغانستان ادامه خواهيم داد و اگر طالبان به صلح تن ندهد و به خواست مردم افغانستان احترام نگذارد، قطعا ما وارد مرحله جديدي از حملات عليه طالبان در بيشتر ولايت‌ها خواهيم  شد
  مستند‌سازي در افغانستان مساوي با مرگ يك انسان است. هيچ كس جرات عكس و فيلم گرفتن ندارد. افرادي هستند كه در تماس با ما مي‌گويند نيروهاي طالبان الان همسايه ما را برد و پس از 15 تا 20 روز كه جست‌وجو مي‌كنند با جسد همسايه كه آثار شكنجه بسيار شديد روي بدن او بوده روبه‌رو مي‌شوند. اين مشكل اين روزها در افغانستان بسيار جدي است
  رسانه‌هاي افغانستان نيز ديگر آزادي ندارند. آزادي بيان محدود نشده بلكه از اساس وجود ندارد و به همين دليل مستند‌سازي از جنايت‌هاي طالبان هم بسيار سخت است
  كابل بايد غيرنظامي شده و نيروي حافظ صلح سازمان ملل در آن مستقر شود، طالبان از مناطق شمال، مركزي و بخش‌هايي از غرب افغانستان نيروهاي خود را عقب ببرند تا براي گفت‌وگو ميان هيات ما و هيات طالبان اعتمادسازي صورت بگيرد
  گذشتگان ما زماني كه شوروي به افغانستان آمد در برابر نيروي بزرگي جنگيدند و امروز مردمي كه در سنگر نشسته‌اند، مي‌گويند: «گر پدر نيست تفنگ پدري هست هنوز»