نسل خشمگین

آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعراء:موسیقی هیپ-هاپ (به انگلیسی:
‏ hip-hop music) یا موسیقی رپ، یکی از زیر سبک‌های موسیقی است که به‌طور هم زمان با فرهنگ هیپ‌هاپ رشد کرده‌است.در سال ۲۰۰۶، موسیقی رپ پس از موسیقی کلاسیک دومین موسیقی محبوب در ایالات متحده آمریکا بود.موسیقی هیپ هاپ، عموماً از یک یا چند خواننده
رپ که داستان‌هایی شبیه زندگی‌نامه تعریف می‌کنند تشکیل شده‌است، این داستان‌ها اغلب مربوط به یک همتای خیالی، و به صورت اشعار بسیار ریتمیک پر از تکنیک‌هایی همچون همگونی مصوت‌ها، تجانس آوایی، و قافیه است.مهم‌ترین دوره‌های تاریخی هیپ هاپ دوره‌های هیپ هاپ مکتب قدیم دوره (۱۹۷۰ تا ۱۹۸۵) است، که از آغاز دوره هیپ هاپ
تا زمان ورود آن به جریان غالب، و دوره هیپ هاپ عصر طلایی


(۱۹۸۵ تا ۱۹۹۳) است.در دهه ۱۹۸۰، هیپ هاپ تنوع بیشتری یافت و تبدیل به نوع پیچیده‌تری از موسیقی شد.در ایران، هیپ‌هاپ در
دهه ۹۰میلادی متولد شد؛ به‌طوری‌که جوانان ایرانی ابتدا تنها با رقص هیپ‌هاپ آشنا شدند و سپس با موسیقی و رشته‌های ورزشی هنری مرتبط دیگر مانند اسکیت‌بورد. همچنین با مرور زمان نقاشی گرافیتی نیز در ایران ظهور کرد، اما پر رونق‌ترین بخش از این خرده‌فرهنگ در ایران شامل موسیقی می‌باشد.اولین آلبوم رسمی رپ فارسی در ایران توسط شاهکار بینش‌پژوه با نام اسکناس منتشر شد. این آلبوم که در سبک رپ طنز بود و اولین آلبوم رپ فارسی بود که در ایران با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شد، چندان مورد استقبال واقع نشد.اواخر دهه هفتاد خورشیدی رپ فارسی شکل جدی‌تری به خود گرفت.گسترش رپ فارسی به طور زیرزمینی و از طریق اینترنت، به ویژه با توجه به این که قسمت عمده‌ای از آثار زیرزمینی سرشار از فحش و ناسزا بود، باعث شد که دفتر موسیقی وزارت ارشاد در مورد اعطای مجوز به آثار این سبک سخت‌گیرانه عمل کند.حال با توجه به گسترش اینترنت و فضای مجازی این سبک از موسیقی خواهان زیادی دارد و عموم طرفداران این سبک را متولدین دهه هفتاد و هشتاد تشکیل می‌دهند. گاها در این سبک برای انتقال مفاهیم و مضامین از الفاظ رکیک استفاده می‌شود به نحوی که بسیاری از نوجوانان و حتی جوانان نمی‌توانند موسیقی مورد علاقه خود را در میان جمع‌های خانوادگی گوش دهند اما به شدت و با قدرت بسیار زیاد طرفدار این نوع سبک هستند و آن را دنبال می‌کنند. در اینجا سوال مهم ما این است که چرا یک نسل برای انتقال مفاهیم و اعتقادات خود به الفاظ رکیک روی آورده‌اند و از آن‌ها استفاده می‌کنند؟
>نهاد‌های تربیتی
علیرضا شریفی یزدی جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره به آفتاب یزد گفت: « یکی از مهمترین دلایل این موضوع تفاوت بین فضای محل تربیت یعنی نهاد خانواده و نهاد آموزش با بطن جامعه است.یعنی اینکه ما در مقام تئوری مرتب در مدارس از اخلاق و اخلاقیات استفاده می‌کنیم در درون خانواده هم عمدتا بچه‌ها را نصیحت می‌کنیم که باید ادب را رعایت کنید و از واژه‌های رکیک استفاده نکنید اما در درون خانواده زن و مرد وقتی با یکدیگر دعوا می‌کنند یا درباره دیگران صحبت می‌کند از واژگان رکیک استفاده می‌کنند و گاهی متاسفانه همین واژه‌های رکیک علیه بچه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.وقتی که بچه نسبت به این الفاظ بازخورد نشان می‌دهد پدر و مادر اضطراب بی‌تربیتی فرزند خود را می‌گیرند. از سوی دیگر این نسل در کف خیابون‌ها و در زندگی عمومی خود به وفور این الفاظ را می‌شنود. بخشی دیگر از این مسئله بر می‌گردد به اینکه یکی از منابع تربیتی بچه‌ها رسانه است.در رسانه‌ها مخصوصا رسانه‌هایی که به فارسی ترجمه می‌شوند واژه‌ها درست ترجمه نمی‌شوند.بسیاری از کلمات رایج در زبان انگلیسی ترجمه‌های متعددی دارند ولی عمدتا همان ترجمه اول که غالبا هم رکیک است مورد استفاده قرار می‌گیرد و همان معنا به ذهن افراد می‌آید. همین مسئله خود را در قالب هنر نیز نشان می‌دهد. »
> سواد هنری
وی ادامه داد:« هنر موسیقی یکی از اثر گذارترین هنر‌ها است.
هیپ هاپ هم به دلیل اینکه درد دل جامعه و نسل جوانی را مطرح می‌کند
که خیلی مورد توجه همگان قرار نگرفته طبیعی است که مورد توجه بچه‌ها قرار می‌گیرد و این کلمات تنها در موسیقی دیده نمی‌شود.بلکه ما گاهی در چت‌های این نسل هم به این الفاظ برخورد می‌کنیم.بین خود این نسل این ادبیات و استفاده از این الفاظ بسیار رایج است.در گام اول خانواده‌ها باید ادبیات خود را درست کنند دوم اینکه ما کل هنر‌ها را از جمله موسیقی را برای فرزندان خود طبقه بندی کنیم.مشکل دیگر این است که خانواده‌ها نظارت کافی ندارند و این محصولات در دسترس
هر گروه سنی قرار می‌گیرد. موسیقی باید برای گروه‌های مختلف سنی رده بندی شود ولی این مهم در ایران وجود ندارد.زیرا این نوع سبک موسیقی در کشور ما به هنر زیرزمینی تبدیل شده است و دستگاه‌های ذی ربط هنوز این ژانر هنری را به رسمیت نشناخته اند. در هر صورت این سبک در جامعه رواج دارد و چه بهتر که درباره آن به مردم آگاهی دهیم. دلیل دیگر سواد هنری است که نه خانواده‌های ما دارای آن هستند و نه آموزش و پرورش آن را درس می‌دهد. اگر ما از دوره مهدکودک سواد هنری را متناسب سن بچه‌ها آموزش دهیم و سواد آن‌ها را بالا ببریم فرد می‌تواند سره را از ناسره تشخیص دهد و به سبک طرفداری از هر سبک هنری نرود. »
> خشم نهفته
فاطمه رسولی روانشناس کودک و نوجوان در این باره به آفتاب یزد گفت:«به طور کلی می‌توانیم بگوییم عوامل متعددی در انتخاب‌های نوجوانان موثر هستند.عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی فرهنگی در این مهم تاثیر دارد که نوجوانان به سمت چه موسیقی‌ای جذب می‌شوند. از میان عوامل فردی می‌توانیم به این مسئله اشاره کنیم که خیلی از نوجوان‌ها به دلیل اینکه راهکار یا طریقه درست مدیریت خشم را بلد نیستند یک خشم نهفته‌ای نسبت به خودشان، اطرافیانشان و... دارند و هیچ وقت در مدرسه به آن‌ها یاد داده نشده است که چگونه می‌توانند اعتماد و عزت به نفس خود را مدیریت کنند. در نتیجه نوجوان از احساسات متضاد مانند خشم، غم، استرس، شادی و... پر می‌شود. همه این‌ها باعث می‌شود نوجوان به سمت محتواهایی برود که متناسب با احساسات درونی او است. هرچقدر نوجوان از احساس خشم پر باشد به سمت چیزهایی می‌رود که بتواند به وسیله آن این خشم را
برون ریزی کند. برای مثال موسیقی گوش می‌دهد که مملو از الفاظ رکیک و محتوای مبتذل است. فرد سعی می‌کند با تکرار آن محتوا خشم درون خودش را تخلیه کند.»
> همرنگ شدن با گروه‌های دوستان
وی ادامه داد:« استرس دائمی می‌تواند به دلایل زیادی به وجود بیاید و به خاطر آن استرس ممکن است فرد به سمت موسیقی‌ای برود که با بیان و تخلیه حالت منفی درونیش را کاهش دهد. نکته دیگری که در رابطه با حالت‌های فردی نوجوانان وجود دارد این است که به هر حال دوره نوجوانی دوره‌ای است که پر از تمایل برای همرنگ شدن با گروه‌های دوستانه است. انتخاب دوست به شدت بر نوجوانان و محتوای مورد علاقه آن‌ها تاثیر می‌گذارد.برای همین یکی از مهمترین انتخاب‌هایی که نوجوانان با آن‌ها مواجه هستند انتخاب دوست است.هرچقدر دوست و همنشین فرد گرایش بیشتری به چنین موسیقی‌هایی داشته باشد خود آن نوجوان هم بیشتر به سمت آن نوع موسیقی جذب می‌شود. شاید برای اینکه توسط همسالان خود مورد قبول قرار بگیرد.»
> عادی سازی در نوجوانان
این روانشناس ادامه داد:« به خوراک فرهنگی‌ای که به نوجوان داده می‌شود دقت نمی‌شود. پدر و مادر با عدم توجه به صورت ناخودآگاه آن‌ها را تشنه این می‌کنند که همیشه درگیر هر محتوایی بشوند.مسئله دیگر در جامعه ما این است که هیچ تولید محتوایی در زمینه فیلم، موسیقی، سریال و... برای گروه نوجوان نشده است یا اگر شده بسیار در سطح پایین قرار دارد. از سوی دیگر در بسیاری از سریال‌های نمایش خانگی که خانوادگی دیده می‌شود الفاظ رکیک مورد استفاده قرار می‌گیرد. این‌ها باعث عادی سازی در نوجوان می‌شود لذا شنیدن این کلمات و به کار بردن آن‌ها برای این نسل عادی می‌شود.انگار گوش نوجوانان ما به شنیدن این الفاظ عادت کرده است و خوراکی را انتخاب می‌کنند که با عادت هایشان تناسب داشته باشد.این نوع موسیقی‌ها خشم این گروه را بیشتر می‌کند و فرهنگ را دچار مشکل می‌سازد. »