آیت‌الله منتظری و حقوق بشر

عمادالدین باقی مطرح کرد آیت‌الله منتظری و حقوق بشر ‌نشستی به مناسبت سالگرد آیت‌الله منتظری، یکشنبه ۲۸ آذر۱۴۰۰ ساعت ۲۱ در کلاب دغدغه‌های ایران برگزار شد. سخنرانان اصلی احمد منتظری و عمادالدین باقی و چند نفر دیگر بودند. محمد چاوشی و غلامحسین کرباسچی هم از‌جمله کسانی بودند که خاطره‌ای در این زمینه بیان کردند. در زیر متن سخنان عمادالدین باقی می‌آید:
به نام احکم الحاکمین
ز کردار تو هر کس را به گفتاری همی بینم
ز نیکویی به هر دم از تو کرداری همی بینم


هرچند وقت ما محدود است؛ اما اجازه می‌خواهم که ابتدا چند دقیقه‌ای درباره سرنوشت مستندی به نام «مستند حسینعلی» که قرار بود در سالگرد قمری یا شمسی ایشان منتشر شود، سخنی بگویم؛ سپس وارد بحث بشوم. امیدوارم که مجموعا از ۲۰ دقیقه تجاوز نکند.
اطلاع دارید که دستگاه‌های رسانه‌ای، صداوسیما و... از سال ۶۸ یکسره مطالبی منتشر کردند و پاسخ به آنها هم محدود به امکانات ناچیز در جامعه مدنی بود. یکی از کارهای انجام‌شده، ساخت مستند قائم‌مقام بود که ادعا می‌شد غیردولتی است؛ اما بعد از ساخت در چند سال مکررا از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد. حاج احمد آقا منتظری چند بار به مسئولان صداوسیما نامه نوشتند و به استناد قانون که هر کسی مورد افترا و دروغ قرار بگیرد، می‌تواند پاسخ بدهد درخواست ادای توضیحات کردند؛ ولی صداوسیما حتی به نامه‌ها پاسخ ندادند تا اینکه سرانجام به درخواست آقای منتظری آقای سعید خلیلی وکالت بر عهده گرفتند و طرح دعوی کردند؛ ولی شکایت هم در دادگاه بدون هیچ رسیدگی منع تعقیب خورد و به بایگانی سپرده شد. ناچارا مستند حسینعلی در پاسخ به این موارد تولید شد.
حتی این محدودیت هم پذیرفته شد که مستندی باشد که از لحاظ قوانین سخت‌گیرانه هم مشکلی نداشته باشد و به کم‌ظرفیتی‌ها هم توجه بشود با امکانات فوق‌العاده ناچیزی این کار انجام شد و مستندی در شش قسمت قرار شد ساخته شود که پنج قسمت ساخته شد. قسمت ششم در نیمه‌های راه بود که با مانع مواجه شد؛ هرچند پنج قسمتی که ساخته شد، نسخه ماقبل نهایی بود و هنوز روی آن کار انجام نشده بود؛ اما خوشبختانه خروجی کم‌حجمی از آن موجود بود و به تدبیر جناب سعید منتظری در اختیار بعضی از خواص قرار گرفته بود؛ اما با کمال تأسف ناگهان با حضور مأموران به خانه آقای لطفی در قم  ومنزل آقای نظری برادر شهید نازی‌آباد که سازنده مستند بودند، مواجه شد و هم‌زمان هم منزل ما.
و اما درباره موضوع نشست امشب:
وقتی موضوع نشست، بحث منتظری و حقوق بشر باشد، باید وارد جزئیاتی شد که دربرگیرنده ده‌ها موضوع است که هرکدام واقعا نیازمند یک جلسه مستقل است؛ مثل دیدگاه ایشان درباره کرامت انسان، درباره آزادی بیان، دیدگاه ایشان درمورد تحزب، درمورد فرق و ادیان سنی و مسیحی و یهودی و بهایی، درمورد ارتداد، درمورد مجازات‌ها، درمورد زندان، درمورد حقوق مخالفان، انتخابات و نظارت استصوابی و موضوعات دیگر. در همه این موضوعات ایشان نظراتی داشته و در قالب چند جلد کتاب سخن گفته‌اند که باید سیر تحول این نظرات هم بررسی شود؛ مثلا درباره ارتداد نظرات قدیمی ایشان با نظرات متأخر فرق دارد. من در مقالات و کتاب‌های مختلفی دیدگاه‌های ایشان در همه این زمینه‌ها را توضیح داده‌ام و از‌ جمله در کتاب دوجلدی مدرسه اجتهاد هم که زیر نظر عالم بزرگوار احمد آقای منتظری منتشر شده، بخشی از این دیدگاه‌ها مورد بحث قرار گرفته‌اند و پاسخ افرادی که می‌گویند ایشان مگر در زمینه حقوق بشر چه گفته و چه نظری داده‌اند، مستلزم دیدن این نظرات و این مطالب و نوشته‌هاست.
اما متأسفانه بعضی‌ها که به‌شدت گرفتار عوارض و ظواهرند، فکر می‌کنند اگر یک نفر با کراوات درمورد حقوق بشر حرف بزند، مناسبت دارد؛ اما اگر کسی عمامه داشته باشد و راجع به حقوق بشر حرف بزند، مناسبت ندارد. این در حالی است که ممکن است یک کراواتی خیلی اُمُّل و سنتی باشد و یک معمم خیلی پیشتاز و خوش‌فکر؛ بنابراین کسانی که بر مبنای لباس و پوشش و آیت‌الله و دکتر‌بودن می‌خواهند قضاوت کنند که شخص درمورد حقوق بشر چگونه می‌اندیشد، مشکل از نوع نگاه خودشان است.
بعضی‌ها البته کمی محتوایی‌تر حرف می‌زنند و می‌گویند که چه ربطی میان دین و حقوق بشر است؟ درباره اینکه حقوق بشر مفهوم مدرن است و نسبتی با گذشته و دوره پیشامدرن دارد یا نه، بحث‌های فراوانی صورت گرفته. مقالات و کتاب‌های زیادی قابل ارجاع هستند؛ اما تنها چیزی که اینجا به فراخور مجال محدودمان اشاره می‌کنم، سه نکته است:
۱- اینکه در همه دنیا موضوع دین و حقوق بشر مطرح است. سال‌ها پیش کتابی پرحجم در دو جلد درباره دین و حقوق بشر دیدم که مجموعه مقالاتی از اندیشمندان و نخبگان آمریکایی و اروپایی در این زمینه بود که یکی از مقالاتش به قلم جیمی کارتر بود.
۲- دانشگاه‌های غربی کتاب‌های زیادی درباره دانشمندان دوره باستان دارند؛ مانند کنفوسیوس و حقوق شهروندی یا حقوق بشر نوشته‌اند؛ در‌حالی‌که کنفوسیوس دو هزار سال قبل از پیامبر اسلام است و آنچه به او نسبت داده می‌شود، هم معلوم نیست واقعا متعلق به اوست یا خیر؟ بنابراین عقلا و اندیشمندان عالم قائل به این گسست‌ها نیستند.
غول‌های اندیشه در غرب و شرق عالم در این زمینه‌ها کتاب نوشته‌اند. کتاب دین در درون مرزهای خرد محض از کانت در ۱۷۹۳ میلادی منتشر شد. کانت در سال‌های فرجامین عمر خود به اندیشه‌های زرتشت، پیامبر ایرانی، علاقه‌مند شد. او به سال ۱۸۰۲ به این فکر افتاد که نام زرتشت را در عنوان دو اثر خود یاد کند.
•زرتشت با چکیده فلسفه او تحت یک اصل.
•زرتشت: خِرَد فیزیکی همراه با خِرد اخلاقی-عملی او در یک آمیختگی برون‌گرایانه
همین روزها که دارم کتاب «ماکیاولِ دیپلمات: کیسینجر و جهان او» نوشته باری گوین را می‌خوانم، این نکته برایم جالب بود که از قول لئو اشتراوس می‌گوید در کلاس‌های درس در نیویورک، لندن و برلین، به افلاطون «با ضرورتی تأسف‌بار» بیش از کنفوسیوس و مسیحیت بیش از اسلام توجه می‌شود؛ آن‌هم بر‌اساس این اصل که شما باید بدانید که از کجا آمده‌اید، قبل از اینکه بتوانید بفهمید که به کجا می‌روید. اشتراوس می‌گفت «متفکر غربی» باید «با فرورفتن به عمیق‌ترین ریشه‌های غرب» آماده دیدار با شرق باشد. در نهایت، اشتراوس یکی از معدود فیلسوفان عصر خود بود که تفکر اسلامی را جدی می‌گرفت».
3- مسئله حقوق بشر در بخش درخور‌توجهی از جهان یعنی کشور‌های اسلامی پیوند تنگاتنگی با باورهای دینی مردم و احساسات جمعی‌شان دارد. در مقابل این نظریه که می‌خواهند این دو موضوع را به دو جزیره بی‌ربط و جداگانه تبعید کنند و هیچ ارتباطی بین آنها قائل نباشند، می‌شود مثال‌های عینی و عملی زد و نشان داد که آیت‌الله منتظری به‌عنوان یک مرجع تقلید که نظرات بنیادی درمورد حقوق بشر داد، مانند اینکه اصل کرامت انسان را که بنیادی‌ترین اصل حقوق بشر است، به‌عنوان یک حکم و اصل بنیادی دینی هم مطرح کرد و این چقدر می‌تواند راه را برای ترویج حقوق بشر در یک جامعه مذهبی هموار کند.
در همه موضوعات حقوق‌بشری که بیان کردم، به دلیل اینکه ایشان فقیه برجسته و بلند‌مرتبه‌ای بود و درون‌دینی به این مسئله نگاه می‌کرد، بی‌درنگ ممکن است بحث حقوق بشر اسلامی به ذهن متبادر شود. من می‌خواستم در این فرصت کوتاه فقط متذکر این نکته بشوم که آنچه ایشان گفتند، هیچ نسبتی با آنچه به نام حقوق بشر اسلامی شناخته می‌شود، ندارد.
اول اینکه ما اصولا چیزی به اسم حقوق بشر اسلامی نداریم؛ مانند این است که بگوییم فیزیک اسلامی و ریاضیات اسلامی. حقوق بشر، حقوق بشر است، بدون هیچ پیشوند و پسوند.
دوم اینکه کسانی که از حقوق بشر اسلامی دم می‌زنند، می‌خواهند سابقه حقوق بشر به معنا و کیفیت امروز را ۱۴۰۰‌ساله کنند. البته در تحقیقاتی که داشته‌ام و درس‌هایی که گفته‌ام، نشان داده‌ام شالوده‌های حقوق بشر ریشه در اعماق تاریخ دارد و آبشخورهای فکری گوناگونی دارد؛ اما حقوق بشر با کیفیت فعلی در دوره روشنگری به بعد بالنده شده؛ اما کسانی که می‌خواهند بگویند همین حقوق بشر چنان ریشه‌ای داشته، به عبارتی می‌خواهند آن را ذیل دین تعریف کنند و بعد ازآنجاکه دین را تخصصی و انحصاری می‌کنند، خودشان می‌شوند کدخدای دین. به‌این‌ترتیب با ارائه یک تاریخ و فهم دینی از حقوق بشر، کدخدای حقوق بشر هم بشوند و بگویند چون آن را خدا داده و اینها هم واسطه خدا و خلق خدایند، هر طور که اینها تشخیص می‌دهند و اجتهاد می‌کنند، این رزق و روزی را میان مردم تقسیم کنند.
درست همان‌طورکه در طرف مقابل، عده دیگری تحت عنوان نهاد حقوق‌بشری یا مدافع حقوق بشر به نوع دیگری خودشان را کدخدای حقوق بشر کرده‌‌اند و فکر می‌کنند که آنها باید تعیین کنند چه کسی مدافع حقوق‌بشری است و چه کسی نیست. سال‌هاست مترصد فرصتی در آسیب‌شناسی جریان حقوق‌بشرخواهی برای بیان این وجه مسئله هستم.
اما آیت‌الله منتظری حقوق بشر را نه بازی سیاست می‌دید و نه یک دغدغه صرفا مدرسه‌ای و فقهی (گرچه به آن از منظر فقهی پرداخت). او حقوق بشر را به‌عنوان یک امر واقعی و عملی، درست در همان زمانی که سازمان کنفرانس اسلامی در سال‌های 1979 تا1990 یعنی از پیروزی انقلاب در 1357 تا 1368 سلسله بحث‌ها درمورد اسناد و حقوق بشر اسلامی را شروع کرد و جمهوری اسلامی هم سخت در آن مشغول و درگیر بود و در صدور سند مؤثر بود، آقای محمدتقی جعفری هم کتاب «حقوق جهانی بشر و کاوش‌های فقهی»‌ را نوشته بود و هیچ تعریضی به واقعیت‌های موجود نداشت، از سوی حکومت به چند زبان ترجمه شد، کتاب تبلیغ می‌شد و چند بار هم به چاپ رسید؛ اما در همان زمان آیت‌الله منتظری بدون اینکه درمورد حقوق بشر و اسلامی و‌ غیراسلامی حرفی بزند یا دخالت یا مشارکتی داشته باشد، وقتی آنها داشتند بحث‌هایی می‌کردند که هم‌زمان خلاف واقعیت‌های جاری در همه کشورهای اسلامی بود، در مقام قائم‌مقام رهبری و همین‌جا در کلاس‌های درس مبانی فقهی حکومت اسلامی که کتابش برنده کتاب سال شد، به اعدام‌ و زندان و اعتراف تلویزیونی می‌پرداخت. ایشان در درس‌هایی که سال 1364 درباره زندان در نظام اسلامی داشت، در دهه‌ای که حقوق بشر در ادبیات سیاسی جامعه غایب بود و کسی از آن حرفی نمی‌زد، به سند بین‌المللی مربوط به حقوق زندانیان استناد می‌کرد و متن کامل آن را در کتابش آورد و تأکید کرد سند مهمی است و به یک سند حقوق‌بشری جنبه دینی هم داد. در درس‌های ولایت فقیه در زمانی که رسم بود تواب‌ها را برای اعتراف پشت تلویزیون می‌آوردند یا در حسینیه زندان در جشن‌ها و در نماز جمعه‌ها می‌آوردند، در همین درس‌ها می‌گفت اعترافات تلویزیونی و حتی آوردن تواب‌ها در نماز جمعه و‌ جشن‌ها ناقض کرامت، شخصیت و حیثیت افراد است. همین کتاب که حاصل درس‌های خارج فقه بود، برنده کتاب سال شد‌.
آیت‌الله منتظری هم به حفظ نظام معتقد بود؛ اما کانون اختلاف این بود که حفظ نظام برای چه؟ حفظ نظام برای نظام یا حفظ نظام برای حقوق مردم؟
من همین‌جا ناگزیرم اشاره کنم ضربه‌ای که عملکرد گروه‌ها و جریاناتی در پاکستان، افغانستان، عربستان و... به اسلام زدند، اگر همه قدرت‌های مخالف جمع می‌شدند و تریلیون‌ها دلار هم خرج می‌کردند، این‌قدر موفق نمی‌شدند.
به نظر من بیش از کسانی که دغدغه انسانیت و تسکین آلام بشری را دارند، مؤمنان، متدینان و روحانیان به آیت‌الله منتظری مدیون‌اند و باید دِین خود را ادا کنند برای اینکه کافی است یک لحظه تصور کنید شخصی به نام منتظری وجود نداشت و فقط یک طرف جامعه بود و یک طرف قدرت. منتظری باعث شد مؤمنان بتوانند در برابر این وضعیت سرافراز باشند و بدانند که می‌شود مؤمن و مسلمان بود و با بعضی کارها هم مخالف بود.