مقاومت در میدان انقلاب

محمد سلحشور: امروز دوازدهمین سالگرد خروش انقلابی مردم مسلمان ایران علیه فتنه‌گران و حرمت‌شکنان عزای امام حسین(ع) در 9 دی 88 است؛ روزی که بدون‌شک می‌توان آن را از مهم‌ترین نقاط عطف ایران معاصر و یکی از بی‌بدیل‌ترین صحنه‌های وحدت مردم و مقابله با پیمان‌شکنی جریانی دانست که انتخابات پرشور سال 88 را از فرصتی بی‌نظیر برای تقویت اقتدار ایران در داخل و خارج کشور، تبدیل به تهدیدی علیه انسجام ملی در داخل و تطمیع دشمنان ایران و ایرانی کرد. از همین رو هر قدر شناخت ابعاد و زوایای فتنه 88 ‌می‌تواند به عنوان جعبه سیاه بسیاری از مشکلات امروز کشورمان مفید و راهگشا باشد، پاسداشت حماسه مردمی و یوم‌الله 9 دی نیز شاهدی بر چگونگی به میدان آمدن مردم و تهدیدزدایی از کشورمان است.  ماندگاری 9 دی در حافظه جمعی مردم به عنوان نقطه پایان سریال میدان‌داری فتنه‌گران در سال 88 و خلق صحنه ماندگاری که در آن بار دیگر اعتقادات و ارزش‌های دینی تبدیل به عامل پیوند مردم برای مقاومت در برابر یکی از پیچیده‌ترین سناریوهای دشمنان شد، باعث شده تکریم این روز تبدیل به بخشی از رویه ثابت و تقویمی بسیاری از نهادهای فرهنگی و رسانه‌ای شود. با این حال پرسشی که می‌توان طرح کرد این است: آیا 9 دی تنها یک خاطره جمعی است یا می‌توان آن را به عنوان نمودی عملی و به صورت مانیفستی از اقدام انقلابی مردم ایران به حساب آورد؟ پرسش دیگری که در این زمینه می‌توان طرح کرد اینکه: آیا گذر زمان و کسب تجارب تلخ و شیرین فراوان در سال‌های اخیر 9 دی را برای ایران امروز از موضوعیت انداخته است؟ پاسخ به این سوالات به‌رغم اختلاف نظرات و نگاه‌های متفاوت نسبت به این حادثه پرشکوه یقینا بخشی از معمای امروز کشورمان و چگونگی مواجهه با بحران‌آفرینی‌های دشمنان خارجی و جریانات غربگرای داخلی را حل خواهد کرد. تعبیر عجیب سردار مقاومت -که این روزها در آستانه دومین سالگرد شهادت ایشان نیز هستیم- که ملت ایران را «ملت امام حسین(ع)» تعبیر کرده بودند، نشان از این دارد که 9 دی از جهات مختلفی فراتر از یک اقدام جمعی خاص و یک سالگرد تاریخی مقرر در بخشی از تقویم ایران، به عنوان یک رسم انقلابی و مشی مقاومت در برابر ضدانقلاب و تهدیدهای خارجی واجد اهمیت است. از همین رو پیش از هر چیز باید به بررسی مهم‌ترین ابعاد فتنه 88 و نقشه ترسیم شده در این واقعه پرداخت و پس از آن نسبت 9 دی را با این تهدید مورد ارزیابی قرار داد.  1- ارزش‌زدایی از حرکت انقلاب: بدون تردید مهم‌ترین جلوه فتنه 88 را باید در ارزش‌زدایی از حرکت انقلاب و متمایل ساختن حرکت جمهوری اسلامی ایران از حرکتی رو به جلو و مبتنی بر اندیشه دینی به سمت نظم تحمیل شده از سوی غرب دانست. از همین رو اگر در ساده‌ترین سطح ممکن به شعار و رفتار فتنه‌گران در سال 88 نظری بیندازیم، شاهد نشانه‌گیری ارزش‌های تثبیت‌شده در اندیشه انقلاب اسلامی و سعی برای تضعیف، هجو و تبدیل کردن این ارزش‌ها به ضدارزش‌ها خواهیم بود. ایستادن مقابل جمهوریت نظام، تحقیر مستضعفان، شعار علیه مظلومان جهان و طرفداری از مستکبران، حمله به نقش‌آفرینی اسلام به عنوان مهم‌ترین عنصر هویتی مردم ایران در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و...، همگی گواهی بر این است که فتنه 88 بر اساس پروژه مهار جمهوری اسلامی و توقف از درون و به بازیگری نیروهایی طراحی شده بود که در ظاهر امر شعارهای انقلابی و دینی نیز سر می‌دادند.  2- شکاف‌آفرینی میان مردم و از بین بردن وحدت ملی: فتنه 88 برآمده از یک شکاف اجتماعی ایجادشده در بستر دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری بود و پس از آن نیز تمام اهتمام خود را بر تعمیق این شکاف و دوپاره کردن جامعه ایران گذاشت. دشمنان که بخوبی از تاثیر وحدت ملی ایرانیان به عنوان ابزاری اجتماعی در مواجهه با تهدیدهای خارجی آگاهی داشتند، سال 88 سرمایه‌گذاری کلانی برای از بین بردن این وحدت و ایجاد و تعمیق شکاف اجتماعی با نیت از بین بردن انرژی مردم ایران به کار گرفتند. تاسیس زنجیره‌ای رسانه‌های فارسی‌زبان خارج‌نشین از چند ماه قبل از دهمین دوره انتخابات ریاست‌‌جمهوری تاکنون نشان از این واقعیت دارد که دشمنان به مهار ایران از طریق ایجاد چنین شکاف‌هایی نظر ویژه دارند. در همین فضا، انتخابات که همواره یکی از جلوه‌های تبدیل سلایق و تقسیم‌بندی‌های سیاسی به مظهری از وحدت ملی و تسامح عمومی در برابر اختلافات بود، از نخستین ساعات برگزاری انتخابات 22 خرداد 88 تبدیل به مجرایی برای شکاف‌آفرینی طیف شکست‌خورده‌ای شد که سعی داشت با برابر هم قرار دادن طرفداران 2 کاندیدای اصلی حاضر در انتخابات، اقدام به شکاف‌آفرینی کند. برای نمونه تضاد آشکار میان نسبت آرای کاندیداها در مرکز و حاشیه شهرها و... نشان‌دهنده تراکم آرای ثابت در طبقات و اقشار مختلف بود. در چنین موقعیتی ادعای تقلب انتخاباتی به عنوان اسم رمزی برای یک آشوب خیابانی و به بن‌بست کشاندن نظام اسلامی، قدرت آن را داشت که بخشی از جامعه را به طور کامل در برابر بخش دیگر قرار دهد (امری که در نماز جمعه 29 خرداد 88 توسط رهبر حکیم انقلاب نیز مورد تذکر قرار گرفت). دگری‌سازی یک جامعه از سلایق مخالف خود در بلندمدت می‌توانست به شکاف جبران‌ناپذیر اجتماعی تبدیل شود که فرصت نزاع‌آفرینی‌های اجتماعی را دارا باشد.  3- تردید‌آفرینی در جامعه و بی‌اعتباری حاکمیت در اذهان عمومی: یکی دیگر از جلوه‌های موثر فتنه 88 که از ماه‌ها پیش از انتخابات نیز پیگیری شده بود، مساله تردیدآفرینی در جامعه به بهانه‌های مختلف بود. هر چند تردیدآفرینی و بی‌اعتبارسازی یکی از شگردهای قدیمی فعالیت‌های تبلیغاتی و عملیات‌های روانی به حساب می‌آید اما آنچه در فتنه 88 شاهد آن بودیم فراتر از یک عملیات رسانه‌ای و تردیدآفرینی نسبت به نتایج اعلام‌شده انتخاباتی با نیت باطل کردن دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری بود. شکل دادن به جامعه‌ای مردد و بی‌اعتبار کردن تمام ساختارها در کنار اعتبارزدایی از مفاهیم و ارزش‌هایی که به حرکت جمعی مردم جهت می‌بخشید، در تمام کنش‌های فتنه‌گران محسوس بود.  4- تضعیف اقتدار خارجی ایران با بحران‌آفرینی در داخل: در نهایت یکی از مهم‌ترین هزینه‌هایی که فتنه‌گران در سال 88 به کشور تحمیل کردند و کمتر از موارد دیگر مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته تضعیف اقتدار خارجی ایران و سیگنالی بود که از خیابان‌های تهران به پایتخت‌های دشمنان ایران ارسال شد. استمدادطلبی فتنه‌گران از رئیس‌جمهور وقت آمریکا با شعار «اوباما اوباما یا با اونا یا با ما» که یادآور سیگنال‌های کودتاگران همسو با آمریکا در برهه‌های مختلفی از تاریخ بود در کنار گام جدی فتنه‌گران به سمت تضعیف قدرت خارجی کشور از طریق بحران‌آفرینی‌های داخلی باعث شد فتنه 88 تبدیل به مبدأ و نقطه آغازین تحریم‌های جدید خارجی علیه کشورمان شود. دشمنانی که تا آن زمان تجربه 3 دهه مقاومت ایرانیان و همصدایی مردم کشورمان در برابر توطئه‌های خارجی را به چشم دیده بودند، به یکباره با مشاهده آنچه فتنه‌گران به کشور تحمیل کردند، نسبت به امکان توقف و حتی ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی وسوسه شدند، تا جایی که تنها چند ماه پس از آشوب خیابانی فتنه‌گران در تهران، پرونده تحریم‌های اقتصادی ایران با نیت افزایش نارضایتی‌های داخلی و در نهایت درگیری میان مردم و نظام افزایش یافت. هر چند اصلاح‌طلبان بعدها با بهره‌جویی از همین تحریم‌ها فرصت یافتند تا به مدت 8 سال مهم‌ترین قوه کشور را با وعده رفع تحریم تسخیر کنند اما کماکان نیاز به این جنایت اقتصادی بخش جدایی‌ناپذیری از مواضع آنها را شامل می‌شود، تا جایی که سال گذشته فائزه هاشمی که فراتر از نسبت فرزندی با مرحوم هاشمی‌رفسنجانی یکی از مهم‌ترین محرکان جریان فتنه سال 88 بود، دی‌ماه سال گذشته با اعلام نارضایتی از شکست ترامپ در انتخابات آمریکا، علت این ناخشنودی را احتمال رفع یا تضعیف تحریم‌ها و فشار روی مردم ایران خوانده بود. حرکت فتنه‌گران و تطمیع غرب برای تحمیل نظام تحریمی مستحکم با نیت حرکت دادن کشور به سمت تجدیدنظر در مواضع اقتدارآفرینش از بزرگ‌ترین گناه‌هایی بود که جریان اصلاح‌طلب سال 88 پیگیری کرد. در همین زمینه اندیشکده سابان اشاره می‌کند تا پیش از سال 88 به واکنش‌های مردم ایران نسبت به افزایش تحریم‌های اقتصادی توجه نمی‌شد اما پس از انتخابات سال 88 و ادعای تقلب در انتخابات و تداوم تظاهرات خیابانی و نافرمانی‌های مدنی و نیز تلاش برای هدف قرار دادن اعتبار نظام، پیش‌زمینه‌های سیاست‌گذاران ایالات متحده عمیقا تغییر کرد و افکار عمومی ایران یا دست‌کم بخشی از افکار عمومی مستقیما به محاسبات آمریکا افزوده شد. به همین دلیل پس از انتخابات سال 88، آمریکا با افزایش فشار اقتصادی، این ‌بار مستقیما و به شکل محسوسی وضعیت اقتصادی مردم ایران را هدف قرار داد تا محاسبات مردم درباره مسائل مختلف از جمله مسأله هسته‌ای را تحت تاثیر فشارهای اقتصادی تغییر دهد. در نخستین گام، آمریکا تیرماه سال 1389 «قانون جامع تحریم‌های ایران(CISADA2010)» را که شروع تحریم‌های ثانویه بانکی علیه ایران بود برای فراگیر کردن فشار علیه ایران تصویب کرد. در این قانون، حوادث پس از انتخابات سال 88 به عنوان یکی از علل تصویب قانون ذکر و اینچنین بیان شد: «دولت ایران همچنان به نقض جدی، منظم و مداوم حقوق بشر از جمله سرکوب آزادی بیان و آزادی مذهبی، بازداشت غیرقانونی طولانی‌مدت، شکنجه و اعدام‌ها ادامه می‌دهد. چنین موارد نقضی پس از انتخابات ریاست‌جمهوری جعلی در ایران در 12 ژوئن 2009 (22 خرداد 1388) افزایش یافته است». از نظر اقتصادی، بخش 104 این قانون تمام موسسات مالی دنیا را از انجام معامله با بانک‌های ایرانی که در لیست تحریم آمریکا بودند منع می‌کرد. بر همین اساس، تحمیل نظام تحریمی که به «تحریم‌های فلج‌کننده» مشهور شد را می‌توان بزرگ‌ترین هزینه فتنه 88 برای مردم ایران دانست.    * میراث 9 دی و آینده ایران  با تمام این اوصاف، اکنون در دوازدهمین سالگرد قیام پرشور مردم انقلابی کشورمان در 9 دی 88 می‌توان این یوم‌الله را میراثی تاریخی برای آینده کشور دانست. اگر 9 دی در زمان وقوع حرکتی در صیانت از ارزش‌های دینی مردم در مواجهه با «ارزش‌زدایی از حرکت انقلاب»، وحدت‌آفرینی در مقابل «شکاف‌آفرینی میان مردم»، ثبات قدم در برابر «تردید‌آفرینی در جامعه» و اقتدارآفرینی در برابر «تضعیف اقتدار خارجی ایران» بود، امروز نیز کشور در مواجهه با انواع کاستی‌های داخلی و توطئه‌های خارجی نیازمند یک بسیج عمومی برای تقویت تفکر و عمل انقلابی به عنوان مهم‌ترین پادزهر مشکلات جاری است.  میراث 9 دی به عنوان تبلوری از آگاهی، بصیرت و وحدت ملی مردم ایران می‌تواند تبدیل به مانیفستی برای قیام جمعی مردم در ادوار مختلف علیه تمام مخاطرات و تهدیدهایی باشد که سرنوشت جمعی ما را تهدید می‌کند. عنصر مذهب و باور به امتداد قیام خونین عاشورا در طول تاریخ مهم‌ترین محرک مردم در آن روز بود که رد آن را زمان خروش و جوشش شعارهای دینی 9 دی می‌توان یافت. باور به اینکه ملت ایران «ملت امام حسین(ع)» است و نهایتا خود را وامدار و متعهد به حرکت تاریخی آن حضرت در مقابله با ظلم و انحراف می‌داند باعث شده در تمام 12سال گذشته دشمنان انقلاب توان خود را بر فاصله انداختن میان مردم و ارزش‌های حسینی بگذارند. از همین رو باور عاشورایی مردم و هدایت حسینی کشور نشان از اتمام‌ناپذیری مسیر رهایی‌بخشی دارد که نقش محوری را در پیروزی انقلاب اسلامی، 8 سال دفاع‌مقدس و ایستادگی مردم در برابر تمام تهدیدات داشته است. تشییع باشکوه پیکر سردار مقاومت شهید حاج‌قاسم سلیمانی در دی‌ماه سال 98؛ 10 سال پس از یوم‌الله 9 دی را می‌توان یادآور همین امتداد تاریخی مسیر عاشورا و همراهی مردم با فرزندان اصیل این مکتب دانست. 9 دی هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد.