خودم با فراز تعزیتی «سربازنامه» بیشتر ارتباط می‌گیرم

منظومه «سربازنامه» اثری حماسی و اسطوره‌ای از افشین علا است که در آن سعی کرده ارتباط نزدیکی میان اساطیر کهن ایرانی و شهید قاسم‌سلیمانی برقرار کند. این منظومه ۲۰۰‌بیتی از شرح ایثارگری آرش کمانگیر شروع می‌شود و به تشییع پیکر باشکوه حاج‌قاسم می‌رسد. علا در گفتگو با «جوان» از چگونگی شروع کار و عشق و علاقه‌اش به شهید سلیمانی می‌گوید. چه شد تصمیم گرفتید منظومه «سربازنامه» را برای شهید سلیمانی بسرایید؟
حماسه حاج‌قاسم عظمت زیادی داشت و من احساس کردم که باید کار فاخر و ماندگاری انجام شود و همه باید سعی کنند کار ماندگاری انجام دهند. بنابراین تصمیم گرفتم در قالب حماسی یک‌منظومه بلندی را در خصوص شخصیت ایشان بسرایم که این کار با سفری به کرمان و رفتن بر‌مزار حاج‌قاسم آغاز شد. بعد از چندین هفته این منظومه آماده شد که حاوی ۲۰۰‌بیت است. «سرباز نامه» از اساطیر باستانی ایران شروع و به شهید سلیمانی ختم می‌شود. چه شاخصه‌هایی از حاج‌قاسم مدنظرتان بود که در منظومه محور قرار دادید؟
دغدغه من این بود که واقعیت زندگی این شهید‌بزرگوار را روایت کنم. معمولاً این اشخاص در فرهنگ‌ها و تاریخ ملت‌ها فقط در اسطوره‌ها و افسانه‌ها پیدا می‌شوند، اما ایشان واقعیت داشت و در بین مردم زندگی می‌کرد و حماسه‌ای هم که آفرید واقعیت داشت و به افسانه و اسطوره پهلو می‌زد. بنابراین موظف شدم در روزگار خود او، این حماسه را به نظم بکشم تا برای نسل‌های آینده ماندگار و اثرگذار باشد. به نوعی شهید سلیمانی را در امتداد اسطوره‌های بزرگ کشورمان قرار دادید؟
معمولاً ملت‌ها آرزو‌ها و آمال خودشان را در قالب اسطوره‌ها و افسانه‌ها در ادبیات‌شان رقم می‌زنند تا فرهنگ درخشانی از خودشان ثبت کنند. در حالی‌که انقلاب اسلامی مسبب ایجاد حماسه‌هایی شد که هیچ‌کدام تخیل نیست و واقعیت دارد و مشابه آن را فقط در اسطوره‌ها می‌توانیم پیدا کنیم. این یکی از اعجاز‌ها و ویژگی‌های انقلاب اسلامی است که توانست در عصر حاضر چنین پدیده‌هایی را به تاریخ تحویل دهید. خودتان نقطه اوج منظومه را چه بخشی می‌دانید؟


من با همه بخش‌ها ارتباط عاطفی خاصی پیدا کردم. منظومه ابتدا از آرش کمانگیر شروع می‌شود و بعد به شهید سلیمانی می‌رسد. آرش از اسطوره‌هایی است که با جان خودش مرز‌های ایران را گسترش داد و شهید سلیمانی هم با شهادت و ایثارگری‌اش توانست حوزه اقتدار ایران را تا مدیترانه افزایش دهد. منظومه بعد به تاریخ انقلاب و دفاع مقدس می‌پردازد و بعد به حماسه دفاع از حرم و فداکاری‌های شهید اختصاص دارد. خودم از نظر عاطفی بیشتر با فراز تعزیتی اثر ارتباط می‌گیرم. من با بخش‌های مربوط به تشییع پیکر باشکوه و نمازی که بر پیکر ایشان خوانده شد و حالاتی که مردم ایران و سایر کشور‌ها در عزای شهید داشتند ارتباط گرفتم و گریستم.
خودتان از نزدیک حاج‌قاسم را دیده بودید؟
بله، یک بار در یکی از شب‌های عزاداری امام حسین (ع) در ماه محرم در حضور مقام معظم رهبری ایشان را دیدم. بعد از مراسم، سفره شام گسترده شد و من کنار سردار سلیمانی بودم و برای اولین بار حاج‌قاسم را دیدم. آنجا به ایشان عرض کردم من انسان‌هایی را که دوست دارم، در دوران حیات‌شان برایشان شعر می‌گویم و من برای شما شعر گفته‌ام و خیلی شما را دوست دارم. ایشان با نجابت و شرمندگی خاصی سرشان را پایین انداختند، لبخند زدند، تشکر کردند و دست من را به گرمی فشردند. آن خاطره برایم ماندگار شد و احساس می‌کنم گرمای دست ایشان را همچنان در دستانم احساس می‌کنم. هنگام سرایش منظومه به کشف خاصی رسیدید؟
مدت‌ها بود می‌خواستم این کار را انجام دهم. برای حاج‌قاسم در زمان حیاتشان شعر گفته‌بودم و بعد از شهادت‌شان هم غزل سرودم که منتشر شد، اما این‌ها من را راضی نمی‌کرد و دوست داشتم کاری ماندگار، حماسی، ملی و اثرگذار خلق کنم. به خاطر همین تا مدت‌ها تأمل کردم و بعد گفتم برای اینکه چنین اثری متفاوت و اثرگذار باشد، شاید بهترین راه این است که از روح بلند خود شهید مدد بخواهم. به همین خاطر سفری به کرمان رفتم و بر مزار ایشان حاضر شدم و شبی را آنجا ماندم. از شهید سلیمانی خواستم اگر در من این قابلیت است، کمکم کند تا بتوانم این اثر را بگویم. خوشبختانه از فردای آن روز این کار شکل گرفت و من هفته‌ها شب و روز درگیر آن بودم. وقتی ابیات را می‌سرودم احساس می‌کردم مددی از طرف شهید بوده نه اینکه کار خودم باشد. سعی‌ام این بود اثر فاخر باشد و ویژگی‌ها و آرایه‌های معنوی، کلامی و لفظی و معیار‌هایی که در یک کار حماسی لازم است مراعات شود. امیدوارم اثر اینطور شده‌باشد. جان کلام منظومه را چه می‌دانید؟ شما به دنبال ارائه چه تصویری به خواننده شعرتان بودید؟
ما در جهانی زندگی می‌کنیم و در روزگاری به سر می‌بریم که چنین قهرمانی و شهید حماسه‌آفرینی تمام عمرش را نه فقط در خدمت ملت ایران بلکه در خدمت محرومان، زنان و کودکان سایر کشور‌ها بوده و توانسته پدیده وحشتناک و مخوفی مثل داعش را شکست دهد و نابود کند. قاعدتاً باید همه جای دنیا تصویر ایشان را در قاب بگیرند. ولی ما در جهانی به سر می‌بریم که دولت‌های متخاصم و غربی ایشان را نماد تروریسم معرفی می‌کنند. حتی در فضای مجازی می‌بینیم اگر در اینستاگرام اسمی از شهید آورده شود مطلب حذف می‌شود. ما وظیفه داریم مخاطبی که ناآگاه است و شاید به هر دلیلی حاج‌قاسم را نمی‌شناسد با واقعیت وجودی ایشان آشنا کنیم. اگر همه چنین چیزی را در جهان بدانند، آن وقت به این نتیجه می‌رسند که جهان غرب باید نوبل صلح را به شهید سلیمانی می‌داد نه اینکه ناجوانمردانه او را ترور کند. بنابراین من فکر می‌کنم جان کلام همین بوده و آن فراز‌های عاطفی و آن واقعیت‌هایی که هرگز اغراق نیست و عین واقعیت است و در مورد شخصیت ایشان در این اثر گفته شده در راستای همین هدف است که مخاطب چهره واقعی شهید سلیمانی را بشناسد، نه آن چیزی را که جهان غرب و استکبار تبلیغ می‌کند. پس از انتشار «سرباز نامه» با واکنش خاصی از سوی جریانات سیاسی مواجه شدید؟
مسیر وفاداری به آرمان‌های انقلاب و سرودن اشعار درباره اوج و فرود‌های تاریخ معاصر مثل یک میدان مین است. فقط این منظومه نیست و خیلی از اشعار به خاطر همسویی با آرمان‌های انقلاب که در بزنگاه‌های خاصی سروده شده با آماج تهمت‌ها و دشنام‌ها مواجه شده است. البته خوشبختانه همیشه این طیف در اقلیت بوده‌اند و به فضل خدا مخاطب عام با هر گرایش و سلیقه‌ای صحت و سقم مدعای شاعر را احساس می‌کند. یعنی شامه مخاطب ما خیلی تیز است. من همیشه به خاطر سرودن اشعاری در راستای اهداف انقلاب و ارزش‌های انقلاب منتظر حمله‌ها هستم که این حملات بیشتر از خارج کشور است. تا حدودی در داخل کشور هم برخی وفاداری به انقلاب‌۵۷ و نهضت اسلامی را برنمی‌تابند، ولی من تکلیف خودم را می‌دانم. همانطوری که هرجا کجی و نابرازندگی ببینم، بی‌تفاوت نمی‌مانم، همچنان برعهدی که در سال‌۵۷ بستیم، استوار هستم و فکر می‌کنم در مقطعی بسیار تاریخی قرار گرفته‌ایم که بعد‌ها آیندگان قضاوت خواهند کرد چه کسانی در قبال این عظمت‌ها و حماسه‌ها سکوت کردند و چه کسانی به‌رغم تلخکامی و دشواری‌ها همراهی کردند و ایستادند و ناروایی مانع از آن نشد که عهدشان را بشکنند.