دانش در شعر آیینی

حنیف طاهری
شاعر و مداح
شعر آیینی امروز دو وجه دارد؛ یکی وجه رایج جامعه است که شعر آیینی را از اشعار هیأت جدا می‌دانند و من به‌شدت با آن مخالفم. از نظر من این دو یکی هستند اگر برخی اشعار آیینی در هیأت‌ها خوانده نمی‌شود، بنا به سلیقه مستمع یا حتی سلیقه مداح در انتخاب شعر است که برای راحتی کار تفکیکی بین شعر آیینی و شعر هیأت قائل می‌شویم و این اشتباه است. شعر آیینی در هر حالت شعر آیینی است و آن دسته اشعار که درهیأت‌های مذهبی هم خوانده می‌شود در زمره اشعار آیینی قرار می‌گیرد. شعر آیینی امروز از جهاتی بسیار خوب است، رویش‌های خوبی در آن ایجاد شده که متأسفانه از آنها برای خوانش در جلسات استفاده نمی‌شود. نه اینکه اصلاً از این اشعار خوب استفاده نشود اما به قدر کافی نیست. اسم نمی‌برم و مثال نمی‌زنم اما هستند جوانانی که اشعار بسیار پرمغز و فاخر ارائه می‌دهند و ادب را در ساحت اهل بیت رعایت می‌کنند ولی از جانب مداحان به اشعارشان اقبالی صورت نمی‌گیرد.
ما امروز در شعر آیینی، از یک جهت رویشی داریم که بسیار خوب است و اکثریت کسانی که شعرهای آیینی فاخر می‌گویند به اشعار قدما احاطه دارند. آنها را مطالعه و مرور کرده‌اند و شعرهای خودشان بسیار پرمغز است. اولین قید شعر آیینی این است که ساحت معصوم رعایت شود و متأسفانه برخی اشعار از همین پله اول به‌درستی عبور نمی‌کنند و اشعاری در روضه‌ها و مرثیه‌ها شنیده می‌شود که  کاملاً زمینی با مرثیه برخورد کرده است، در حالی که چنین اجازه‌ای نداریم. اگر در شعر قدما یا شاعران آیینی امروز دقت کنیم، متوجه می‌شویم که راجع به سیدالشهدا، قتلگاه، مراثی مقدرات حرم هر چیزی را به زبان نمی‌آورند. در لفافه سخن می‌گویند ولی در بین برخی شعرای امروز طرح زمینی برخی موضوع ها بسیار عادی شده است. بنابراین در این باره هم رویش داشته‌ایم و هم ریزش. ریزش معرفتی و مفهومی بوده است. قرار نیست هر آنچه اسم شاعری بزرگ پای آن دیده می‌شود، در روضه‌ها و مرثیه‌ها خوانده شود و برخی بزرگان شعر آیینی هم هستند که اشعار سخیف سروده‌اند. باید دقت کرد که در شعر آیینی چه گفته شده نه اینکه چه کسی آن را گفته است. به‌نظرم وضعیت شعر آیینی امروز چنین است ولی کمی خطرناک و بدحال است و باید به آن رسیدگی شود.


متأسفانه مداحان عزیز از ظرفیتی که در شعر آیینی ایجاد شده، خوب استفاده نمی‌کنند. بیشتر در قبال ظرفیت احساسی مردم از آن استفاده می‌کنند نه در بحث معارف یا مبنای اعتقادی شیعه. اصلاً از این عنوان‌ها استفاده نمی‌کنند. بیشتر از جنبه احساسی و اشعار روزمره بهره می‌گیرند وگرنه از باب معرفت باشد، می‌توانند جلساتی برگزار کنند و از شاعران بخواهند که بیشتر به جنبه‌های معارفی و حماسی و اعتقادی بپردازند.
در این صورت خیلی بهره‌ها می‌توان برد چون استعدادهای خوبی در این زمینه‌ها وجود دارد اما متأسفانه از این استعداد برای گرفتن اشک استفاده می‌شود که البته گریه در مجلس ائمه نعمتی است که خداوند به هر کسی نمی‌دهد.
در شعر نمی‌توانیم فقط به اشک فکر کنیم. در شعر امروز فقط قافیه و ردیف کنار هم قرار گرفته و از هنر و کشفیات شعری خالی است. به همین دلیل مداحان عزیز بخصوص آنها که بزرگتر این کار هستند از ظرفیت شعر امروز بهره نمی‌گیرند و به قول معروف نقشی در ارتقای شعر آیینی امروز ایفا نمی‌کنند و اصولاً تا جایی که من خبر دارم، شعرایی که فاخر می‌گویند، سنجیده شعر می‌گویند، خیلی با صلابت شعر می‌گویند، خیلی با مداحان ارتباطی ندارند و از آن سو مداحان هم شعرای خودشان را دارند که بنا بر سلیقه مداح و جلسه مذکور شعر می‌گویند. در حالی که شاعر آیینی باید شعرش را بگوید، مداح معرفت‌آموزی کند و آن را به مستمع انتقال بدهد.
نکته دیگر آنکه در دانش ادبیات وقتی به پیشکسوتان نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که آنها از حداقل دانشی در ادبیات برخوردار بودند. مسمط، مخمس، مسمس، مسدس، مستزاد، رباعی، دوبیتی، ترجیع‌بند و ترکیب‌بند را می‌دانند و به مقدمات اولیه شعر آشنا هستند و ادبیات را خوب می‌شناسند و با دوره‌های ادبی آشنا هستند. این دیگر تعارف بردار نیست و نمی‌شود با تعارف برخورد کرد. از شعری که مداح در جلسه‌اش استفاده می‌کند، مشخص است که چقدر به ادبیات واقف است.
همه می‌دانند اگر کسی اسم سعدی و حافظ و بیدل و مولوی و صائب را بیاورد، ادبیات شناس است. مطالعه شعری، باعث شناخت ادبیات می‌شود. باید با کلمات، عبارات و مفاهیم و جان مطلب ارتباط داشته باشد. باید قافیه و ردیف و قالب‌های مختلف شعری را بشناسد حتی اگر تمام اوزان، صنایع ادبی، آرایه ها و بحرها را به‌صورت دقیق و کامل نشناسد که اگر بداند فبها‌المراد، ولی متأسفانه برخی مداحان ما با سطح ابتدایی ادبیات هم بیگانه هستند.
وقتی درمورد هر فن یا حرفه‌ای حرف می‌زنیم، به گذشتگان و پیشکسوتان آن حرفه توجه داریم و میزان دانشی که درباره آنها وجود دارد. یعنی بدون شناخت پیشینه یک حرفه نمی‌توان داعیه‌دار بود و خبره شد اما در مداحی امروز بعضاً دیگر چنین نیست شاید چون بزرگ‌تر نداریم و به اصطلاح این صنف استادکار ندارد که اگر داشت از مداحان می‌خواست که بروند مطالعه کنند، ادبیات را بشناسند و متعهد به پاسخگویی می‌شدیم اما این روزها خیلی راحت هر کسی در صفحات مجازی و بدون هیچ پیشینه‌ای مداح می‌شود بدون اینکه سر رشته‌ای درباره مباحث مداحی داشته باشد. مهم‌ترین بحث مداحی هم همان‌طور که حضرت آقا فرموده‌اند « شعر است». مداحی یعنی شعر. شعر فهمیدن، شعر خواندن و به شعر مسلط بودن که متأسفانه یکی از بزرگ‌ترین آفت‌هایی که وجود دارد این است که برخی از مداحان ما از ادبیات تهی هستند.