گزینه‌های انتقام سخت

در طول دو سال گذشته و به‌ویژه در ایام سالگشت شهادت سلیمانی، کابوس انتقام سخت، وجود امریکایی‌ها را فراگرفته، به‌ویژه اینکه در ماه‌های اخیر به دلیل روند فرار امریکایی‌ها از منطقه و تثبیت موقعیت نیرو‌های مقاومت امکان تحقق این انتقام برای آن‌ها قطعی‌تر شده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیاناتشان در دیدار با خانواده و ستاد سالگرد شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در روز یازدهم دی‌ماه با اشاره به وحشت مستکبران از نام شهید سلیمانی که حتی در فضای مجازی نیز تحمل آن را ندارند، با دادن وعده تقاص دنیوی عاملان شهادت سردار یادآور می‌شوند: «شهید سلیمانی ماندنی است، تا ابد زنده است؛ آن‌هایی که او را شهید کردند - ترامپ و امثال او - جایشان زباله‌دان تاریخ است و جزو فراموش‌شدگان تاریخ خواهند بود در زباله‌دان، امّا او تا ابد زنده است؛ شهید این‌جوری است و دشمنان او گم‌وگور خواهند شد. البتّه ان‌شاءالله بعدازآنکه تقاص دنیوی‌شان را بدهند، گم‌وگور خواهند شد.»
شکست‌های گردانندگان نظام سلطه و به‌ویژه حاکمان کاخ سفید از نیرو‌های مقاومت در دو دهه گذشته، عامل اصلی برنامه‌ریزی و اقدام آن‌ها برای به شهادت رسانیدن سردار سلیمانی بود. آن‌ها با این توهم که با شهادت سردار سلیمانی قادرند موقعیت ازدست‌رفته خود در منطقه را بازسازی و شکست‌های متحمل شده از نیرو‌های مقاومت و خنثی شدن تلاش‌هایشان برای مدیریت تحولات منطقه از طریق ایجاد تفرقه میان مسلمانان با بهره‌گیری از ابزار جریان تکفیری را جبران کنند، دست به این جنایت زدند با این تصور که در نبود سردار سلیمانی قادرند شرایط را به گذشته برگردانند. از سوی دیگر نمی‌توان سلطه صهیونیست‌ها بر کاخ سفید به‌عنوان محرکان اصلی امریکایی‌ها در اجرای این عملیات را نادیده انگاشت. صهیونیست‌ها بیش از امریکایی‌ها از گسترش نیرو‌های مقاومت ضربه خورده و علاوه بر مختومه شدن آرمان نیل تا فرات بنیان‌گذاران صهیونیزم جهانی، تحکیم موقعیت نیرو‌های مقاومت فلسطین که سردار سلیمانی در تحقق آن نقشی اساسی داشت، سبب شده است که آن‌ها حتی در پشت سیم‌های خاردار و دیواره‌های بتنی نیز از قدرت نیرو‌های مقاومت در امان نمانند.
اما با شهادت سردار سلیمانی فصل جدیدی درروند تحولات منطقه رقم خورد، چراکه قدرت نیرو‌های مقاومت بیشتر و الهام بخشی خون شهید سبب شده است که عرصه بر متجاوزان و صهیونیست‌ها تنگ‌تر شود. رهبر معظم انقلاب در توصیف این وضعیت در سخنانشان در دیدار با خانواده و ستاد سالگرد شهید سلیمانی یادآور شدند: «یک نفری گفته بود که شهید سلیمانی برای دشمنانش خطرناک‌تر از سردار سلیمانی است؛ درست فهمیده بود؛ واقعاً همین‌جور است. آن‌هایی که دو سال پیش شهید سلیمانی را و شهید ابومهدی عزیز را و دیگر همراهانشان را به شهادت رساندند، فکر می‌کردند کار تمام شد؛ فکر می‌کردند که زدیم این‌ها را و تمام شد، خلاص شد. امروز وضع آن‌ها را نگاه کنید ببینید در چه وضع و وضعیتی‌اند. وضع امریکا را ببینید! از افغانستان آن‌جور فرار می‌کند و در عراق ناچار است که تظاهر به خروج کند -البتّه باید برادران عراقی هوشیارانه مسئله را دنبال کنند- مجبور است که بگوید که من‌بعد از این نقش مستشاری ایفا خواهم کرد؛ یعنی اقرار کند به اینکه آنجا حضور نظامی نمی‌خواهد داشته باشد و نمی‌تواند داشته باشد. مسئله یمن را ملاحظه کنید، مسئله لبنان را نگاه کنید. جریان ضد استکباری در منطقه، جریان مقاومت در منطقه، امروز از دو سال پیش، پررونق‌تر و شاداب‌تر و امیدوارتر دارد حرکت می‌کند و کار می‌کند. در سوریه هم این‌ها زمین‌گیر شدند، در سوریه هم هیچ امیدی برای آینده‌شان نیست؛ این‌ها برکات این خون عزیز و خون مظلومانه است.».


اما فراتر از شکست‌ها کابوس انتقام، آرامش را از آن‌ها گرفته و روزبه‌روز به‌رغم گذشت زمان گزینه‌های پیش روی مقاومت برای انتقام سخت بیشتر می‌شود. ضربات سهمگین موشک‌های ایران بر پایگاه امریکایی در عین الاسد آن‌چنان برای امریکایی‌ها سخت بود که طی دو سال گذشته هرگاه ژنرال مکنزی فرمانده تروریست‌های امریکایی در منطقه مصاحبه می‌کند به‌ناچار به شکست امریکایی‌ها در برابر موشک‌های سپاه پاسداران که اولین گام در انتقام بود، اعتراف می‌کند. هفته گذشته نشریه امریکایی نیویورکر، به نقل از وی گفت: «در الاسد، آن‌ها تقریباً هر نقطه‌ای را که می‌خواستند هدف قراردادند. مکنزی سپس ادعا کرد اکنون آن‌ها می‌توانند به‌طور مؤثر در بخش وسیع و عمق خاورمیانه ضربه بزنند. ایران می‌تواند با دقت و با تعداد زیاد ضربه بزند؛ و اگر هشدار قبلی ایران در این عملیات به دولت عراق نبود، شاید امریکایی‌ها ناچار می‌شدند بزرگ‌ترین تلفات تاریخ ارتش امریکا در یک عملیات را متحمل شوند.» نکته‌ای که مکنزی به آن اذعان و یادآور می‌شود‌: «در صورت تخلیه نشدن این پایگاه، ممکن بود ۲۰ تا ۳۰ هواپیما و ۱۵۰ نیروی امریکایی را در آن حمله از دست دهیم.» اخراج امریکایی از منطقه دومین انتقامی است که امریکایی‌ها متحمل آن شده‌اند؛ فرار از افغانستان، آغاز روند اخراج از عراق با ادعای تبدیل مأموریت از نظامی به مستشاری در عین تحمل کابوس موشک‌ها و پهپاد‌های مقاومت که این روز‌ها آرامش را از آن‌ها گرفته، چاره‌ای جز فرار از عراق همچون افغانستان برای آن‌ها باقی نگذاشته است، اخراجی که در آینده نزدیک از سوریه تکرار خواهد شد و پس‌ازآن امریکایی‌ها ناچار خواهند شد که از تمامی پایگاه‌های مستقر در کشور‌های منطقه فرار کنند، چراکه مقاومت برای انتقام حدومرز نمی‌شناسد.
اما تأکید این روز‌های فرماندهان مقاومت بر انتقام از عاملان مستقیم جنایت، یعنی ترامپ، پمپئو و نتانیاهو آرامش را از آنان سلب کرده است، اگرچه سخنگوی کاخ سفید مدعی شده که این سخنان «مخاطبان خاص» خودش را دارد، اما التماس پمپئو به دولتمردان امریکا مبنی بر اینکه «از من و ترامپ محافظت کنید» نشان‌دهنده وحشت پمپئو از انتقام وتوان مقاومت در تحقق آن است، چراکه می‌داند قدرت امریکا رو به افول است و انتقام حتی ممکن است داخل خاک امریکا باشد.
سردار قاآنی فرمانده نیروی قدس در مراسم بزرگداشت سردار خاطرنشان کرد: «خروج امریکا از منطقه یکی از اهداف بود که البته بالاتر از خروج، اخراج شدند. مردم عراق و منطقه امریکا را تحمل نخواهند کرد. انتقام اساسی ما از شما گرفته خواهد شد البته ما سبک خودمان راداریم. ما سبک جنایتکاران را نداریم، ولی سبک خود راداریم. مسیر مقاومت ادامه می‌یابد و شمشیر مقاومت، دشمنان را از سر راه برمی‌دارد.»