زوایای پنهان بحران  در قزاقستان

قزاقستان یکی از جمهوری ‌های استقلال ‌یافته از اتحاد جماهیر شوروی و یکی از بزرگ ترین کشورهای دنیاست. قزاقستان کشوری با اقتصاد کم‌ تنوع و متکی بر فروش نفت است. علاوه بر نفت، قزاقستان به فروش غلات و برخی از محصولات کشاورزی هم شهره است. همچنین، قزاقستان در زمینه منابع معدنی به‌ خصوص مس  جزو تولیدکنندگان معتبر محسوب می‌شود اما بحران کرونا، آسیب جدی بر اقتصاد قزاقستان  وارد کرد که در بین کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز دارای بالاترین تولید ناخالص ملی است. کرونا سبب شد که در سال‌های 2020 و 2021، حجم استخراج نفت این کشور تا حدود یک ‌سوم کاهش یابد و در پی ثبات نسبی قیمت نفت، بر اقتصاد این کشور ضربه سنگینی وارد شود. از سوی دیگر با کاهش اندک قیمت  جهانی مس ، قزاقستان در این زمینه هم با فشار اقتصادی روبه رو بود. ضمنا، قزاقستان که به فروش غلات و برخی دیگر از محصولات کشاورزی معروف بود، با کاهش حجم بازارهای بین‌المللی و مشتریانش ناشی از صدمات کرونا روبه رو شد. جمیع این شرایط سبب شد، قزاقستان در طول سه سال گذشته، شرایط سخت اقتصادی را سپری کند و دولت این کشور در اقدامی انتحاری، قیمت سوخت در این کشور را تا سه برابر افزایش دهد. همین موضوع و همچنین افزایش سطح مالیات در این کشور برای سال2022، سبب اعتراضات مردمی در این کشور شد. اعتراضات مردمی در دو روز اول به صورت مسالمت‌آمیز در جریان بود تا  پای برخی جریانات سیاسی داخلی و البته سرویس‌های جاسوسی غربی در قزاقستان به این تحولات باز شد. معترضان علاوه بر اعتراضات درخصوص افزایش قیمت سوخت، به فساد دولتی و همچنین چمبره خانواده نظربایف بر قدرت در این کشور نیز اعتراض دارند. از سوی دیگر، غربی‌ها به خصوص آمریکا، همواره به دنبال حضور جدی و هم‌پیمانی با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز بوده‌اند. این منطقه از منظر ژئوپلیتیسین‌ها به «هارتلند» یاد می‌شود و معتقدند که هرکس بتواند بر آن تسلط یابد،کنترل جهان  را در دست خواهد داشت. از سوی دیگر، قزاقستان از آن جهت برای واشنگتن مهم است که با پیگیری نظربایف، آن ها فضای مهمی را از آسیای مرکزی از دست دادند. شاید کمتر رسانه‌ای در این روزها به این موضوع می‌پردازد که با مشارکت جدی قزاقستان بود که در سال2005 زمینه اخراج آمریکا از آسیای مرکزی تا حد زیادی فراهم شد. سال2005 زمانی که آمریکا تقاضای عضویت در سازمان همکاری شانگهای را داد، این درخواست با جواب رد اعضا روبه رو شد. در پی این تصمیم اعضای شانگهای، رسانه‌های غربی در یک خط خبری مشخص، اذعان کردند که روسیه و چین با ایجاد سازمان همکاری شانگهای به دنبال ایجاد «ناتوی شرقی» در مقابل ناتو هستند و سعی در حاشیه‌سازی برای آن سازمان داشتند. این سازمان البته یکی از قوی‌ ترین نهادهایی بود که در آن زمان جلوی آمریکای ابرقدرت پسافروپاشی شوروی ایستاد. نمونه آن درخواست رسمی از آمریکا برای خروج از پایگاه نظامی در منطقه «دره فرغانه» در کشور ازبکستان در سال 2005 بود. همچنین در پی رسمی شدن سازمان همکاری شانگهای، قرقیزستان خواستار خروج آمریکایی‌ها از «پایگاه هوایی کی2» شد. حتی در سال2020 وقتی رسانه‌های روسی از «قاسم ژامرت تاکایف» رئیس ‌جمهور قزاقستان درخصوص ایجاد پایگاه آمریکا در این کشور پرسیدند، وی تأکید کرد: ساخت پایگاه نظامی آمریکا در خاک قزاقستان از بحث خارج شده و در دستور کار قرار ندارد. همین موضوعات و البته، تأثیرپذیری مستقیم روسیه و چین از هرگونه تحولات امنیتی و داخلی کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، سبب شده که غربی‌ها به‌خصوص آمریکا  نسبت به تحولات این منطقه حساس شوند و به دنبال ایجاد آشوب در این منطقه باشند. در این شرایط است که اعتراضات چند روز اخیر به شکل مشکوکی گسترش یافته تا جایی که جسد دو نیروی پلیس با سر بریده شده هم پیدا شده است! در همین حال،  برخی زمزمه  ها و گزارش‌ها   از حضور تکفیری‌های آسیای مرکزی که در جنگ سوریه و عراق حضور داشته و پس از سرکوب به خانه بازگشته‌اند، در اغتشاشات قزاقستان شنیده می‌شود. در صورت صحت این موضوع، لزوم مقابله با تکفیری‌ها بسیار ضروری است تا جایی که اگر امروز با آن ها مقابله نشود، فعالیت این تکفیری‌ها قابلیت سرایت به دیگر جمهوری ‌های آسیای مرکزی و قطعا آسیب‌پذیری ایران، روسیه و چین وجود دارد.اما موضوعی که خبرساز شده، حضور نیروهای  روسی  با عنوان صلح بان در قزاقستان است. دولت این کشور با استناد به بند 4 سازمان پیمان امنیت جمعی یعنی مبارزه با تندروی و جدایی‌ خواهی، از اعضای CSTO درخواست کمک کرد که در پی این درخواست و گفت‌وگوی تلفنی پوتین با رهبران کشورهای عضو پیمان امنیت جمعی، کشورهای روسیه، ارمنستان و قزقیزستان از ارسال نیروی صلح‌بان به قزاقستان خبر دادند.اما نکته مهم  تر و سطح حضور روسیه در قزاقستان، از اهمیت راهبردی زیاد تحولات قزاقستان برای مسکو خبر می‌دهد. مسکو با این سطح از حمایت از اعضای پیمانی که خود بنا داشته، در حال ارسال پیامی قوی، اولا به حوزه خارج نزدیک خود(کشورهای استقلال‌یافته از اتحاد جماهیر شوروی در قالب راهبرد اوراسیاگرایی به این نام خوانده می‌شوند) است که روسیه تنها منجی این کشورهاست و از آن جا که اغلب حکومت‌های این کشورها شبه‌دیکتاتوری و غیردموکراتیک هستند، احتمال خیزش‌های ضدحکومتی و حمایت غربی‌ها از این خیزش‌ها وجود دارد و در آن شرایط تنها مسکو می‌تواند حاکمیت آن ها را حفظ کند. نکته بعدی که برای مسکو مهم است، ارسال این پیام به غربی‌هاست که مسکو دیگر در مقابل بازیگری غرب در کشورهای حوزه حیاط خلوت این کشور، بی‌تفاوت عبور نخواهد کرد. روسیه، تجربه تلخ اوکراین و گرجستان را که تحت انقلاب های رنگی و با خدعه غرب و آمریکا، زمینه حذف نفوذش فراهم شد ، فراموش نکرده و به نظر می‌رسد این بار نمی‌خواهد کشور راهبردی و هم‌پیمان قوی چون قزاقستان را از دست بدهد. ضمنا، در شرایط دوران گذار صحنه روابط بین‌الملل و از آن جا که روسیه در غرب جغرافیای خود درگیر موضوع اوکراین است، برخورد قاطع با هرگونه حضور و میدان دادن به عناصر غرب‌گرا در قزاقستان، ضمن حفظ ثبات نسبی در شرق خود، پیام واضحی به ناتو و آمریکا و به ‌خصوص اوکراین می‌دهد.