آسمان سیاه امریکا در خاورمیانه

گروه سیاسی/ بازدارندگی امریکا در هم شکسته و واشنگتن دیگر نمی‌تواند در مواجهه با حمله به پایگاه‌هایش در عراق و سوریه خط قرمز تعیین کند. این کمترین تاوانی است که دولتمردان امریکایی پس از به شهادت رساندن فرمانده نیروی قدس ایران در خاورمیانه پر آشوب در ماه‌ها و هفته‌های پس از این اقدام تروریستی از سر گذرانده‌اند. در روزهای اخیر و همزمان با فرارسیدن دومین سالروز شهادت سردار قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس معاون نیرو‌های حشدالشعبی، خواب از سر نظامیان امریکایی در عراق و سوریه پریده است. آسمان پایگاه‌های نظامیان امریکایی در این دو کشور با پرواز پهپادها و راکت‌های جریان مقاومت سیاه شده و سبب شده امریکایی‌ها برای مقابله با تهدیدات نظامی شبانه روزی به حالت آماده‌باش درآیند.
نخست سیزدهم دی ماه بود که پایگاه نظامی «ویکتوری» در بغداد هدف حمله دو پهپاد انتحاری قرار گرفت. یک روز پس از آن در حالی که خبرها از هدف قرار گرفتن پایگاه «عین الاسد» توسط دو پهپاد انتحاری حکایت می‌‌کرد، کاروان لجستیکی ائتلاف امریکایی در جنوب بغداد نیز هدف انفجار بمب کنار جاده‌ای قرار گرفت. حمله راکتی به پایگاه امریکا در میدان نفتی «العمر» در شرق سوریه یک روز پس از حمله موشکی به پایگاه این کشور در شرق «دیرالزور» چندین نمونه از حملات متعددی بود که در روزهای اخیر مواضع نظامیان امریکایی را هدف قرار داده است. حملاتی که شدت گرفتن آن در سالروز شهادت سردار بزرگ ایران، نشان از آن دارد که خواسته جریان مقاومت برای اقدام تلافی‌جویانه و به دوش کشیدن هرگونه پیامد احتمالی ناشی از واکنش امریکا اگر بیشتر از ایران نباشد، کمتر از آن هم نیست.
نگاهی به روز واقعه
قابل انتظار بود که تصمیم تروریستی واشنگتن در به شهادت رساندن سردار سلیمانی و سردار «ابومهدی المهندس» و به تصویب رسیدن خروج نیروهای امریکایی از عراق آغازگر موج دامنه‌دار حملات علیه پایگاه‌های نظامی امریکا در عراق و سوریه باشد. پایگاه‌ها، کاروان‌های لجستیکی و تجهیزات نظامی نیروهای امریکایی در همه مدت زمان پس از اشتباه محاسباتی بزرگ این کشور از تهدیدات و حملات موشکی جریان مقاومت در امان نبوده است. اتفاقی که شاید رئیس وقت رژیم امریکا هنگام صدور فرمان تروریستی‌اش هرگز پیش‌بینی آن را نمی‌کرد. ترامپ پس از به شهادت رسیدن فرمانده سپاه ایران مدعی شده بود در صورتی‌ که تهران به جنایت ترور شهید سلیمانی پاسخ دهد، ضربه‌ای قوی‌تر از قبل به ایران وارد می‌کند. بنا به ادعای او، ایالات متحده 52 هدف در ایران را تعیین کرده بود تا در صورت حمله پاسخ تلافی‌جویانه ایران با سرعت و قدرت بیشتر به آنها حمله کند. اما فقط 3 روز از این تهدید توخالی گذشته بود که مهم‌ترین پایگاه امریکا در عراق، هدف حمله موشک‌های ایرانی قرار گرفت و سبب‌ساز ویرانی‌های بزرگی برای امریکا در عراق شد.


آنچه پس از این رویداد و در حملات بی امان گروه مقاومت به مراکز نظامی امریکا در منطقه از جمله در عراق و سوریه رخ نمود، نشان دهنده این واقعیت بود که امریکا خیلی وقت است دیگر در منطقه امان ندارد و ایران و مقاومت برخلاف برآورد آنها، ابزار کافی برای در تنگنا قرار دادن امریکا را در منطقه دارند. از این رو ضربه به «عین‌الاسد» همه ماجرا نبود و تصور اینکه انتقام خون فرمانده ارشد نظامی ایران در همین جا متوقف شده یک پیش‌بینی اشتباه بود. بروز حملات بعدی به کانون‌های نظامی امریکا در عراق و سوریه نشان داد که تا چه اندازه مسیرهای باز لجستیک زمینی و هوایی برای امریکا در نقاط متعدد منطقه، در تیررس توانمندی‌های نظامی گروه مقاومت قرار دارد و اگر بخواهد که آنها را به کار اندازد، این چنین هویدا می‌شود.
 درس «عین‌الاسد»
برخلاف ادعای امریکا مبنی بر احیای بازدارندگی امریکا با ترور سردار سلیمانی و باور تحلیلگران مبنی بر پایان یافتن اقدامات تلافی‌جویانه ایران با حمله به «عین الاسد»، بازدارندگی واشنگتن در منطقه درهم شکسته است. رویدادی که روشن است جریان مقاومت هدایت آن را در دست دارد و عراق و سوریه هم مانعی برای آن نخواهند تراشید.  تردیدی وجود ندارد که امریکا باید مطابق خواست عراق از این کشور و در ادامه از کل منطقه خاورمیانه خارج شود. به نظر می‌‌رسد که امریکا درس خود را از «عین‌الاسد» گرفته باشد؛ محاصره نیروهای تروریستی امریکا در منطقه و قرار گرفتن در معرض حملات تقریباً روزانه شاهدی گویاست که این حملات تا زمان خروج آخرین سرباز امریکایی از عراق و منطقه متوقف نخواهد شد.