قطب‌نمایی نوین برای ایران و روسیه

با سفر رئیس جمهور کشورمان به روسیه، هر دو کشور نیاز دارند تا به روابط خود در قالب برسازی مفهوم «قطب نمای نوین همکاری‌های راهبردی»، فارغ از نوع دولت‌های حاکم بر هر دو کشور در بلند مدت به علت اقتضائات ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک که فضای جهانی، ایجاب می کند؛ نگاه جدیدی بیندازند. در این  مجال؛ ابتدا موانع، سپس زمینه‌های همکاری و در پایان، چرایی و چگونگی رسیدن به «قطب نمای نوین همکاری‌ها»، بررسی می شود.  الف. موانع ۱-فرهنگ راهبردی: فرهنگ راهبردی از دل شرایط عینی، جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی و در روندهای مشخص تاریخی و نقش آفرینی‌های ملی، منطقه‌ای و جهانی، ایجاد می شود و در اثر غلبه‌‌ آن بر وضعیت کنونی، به استیلای نوعی نوستالژی تاریخی و سنگینی سایه‌ کهن الگوهای ژئوپلیتیکی می انجامد. به عنوان مثال؛ هر کدام از جنگ‌های ایران و روس در دوران صفویه و قاجاریه و در چهار دوره و پس از آن رخدادهای جنگ های اول و دوم جهانی، هژمونی عصر شوروی و وقایع جنگ سرد تا زمان جنگ ایران و عراق و پس از آن وضعیت فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه‌ ۹۰ میلادی به عنوان پارادیم‌های کلی خارجی به نوعی در فرهنگ شیعی و حماسی ایرانیان و بر تضاد فرهنگ اسلاو_ارتدوکس با فرهنگ لیبرال برخی نیروهای داخلی روسیه، بازتاب‌های خود را داشته است. ۲- نگاه تاکتیکی: روس ها و ایرانی ها در اثر شرایط و اجبارهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک هر کدام در طول دوره‌های همکاری نگاه تاکتیکی به یکدیگر داشته اند که این نوع نگاه؛ پاسخگوی هیچ کدام از طرفین در شرایط جدید جهانی نیست. ۳- نقش منفی رژیم صهیونیستی، بریتانیا و ایالات متحده:برای بررسی مانع سوم باید دو مسئله‌ مهم را در نظر داشت که عبارتند از: شیطنت برخی بازیگران برای جلوگیری از نزدیکی روابط ایران و روسیه، تاثیر گذاری بر نخبگان سیاسی دو کشور برای ایجاد زمینه‌ بی اعتمادی و طراحی هایی که مانع ارتقای سطح روابط دو کشور از سطحی معمولی به سطحی بالاتر شود و ارضای نیازهای فوری ژئوپلیتیکی و دیگری ژئواکونومیکی روسیه یا ایران به صورت مقطعی. ۴-روابط دوجانبه‌ با دیگر کشورها و سیاست‌های منطقه‌ای: این مانع بیشتر به وسواس ژئوپلیتیک روسیه در کشورهای حوزه‌ خزر و مسائل مربوط به خزر، منطقه قفقاز و نقش جدید اقتصادی خاورمیانه و خلیج فارس در انگاره‌های استراتژیک روسیه بر می گردد. ۵-اقتصاد و انرژی: هر دو کشور در زمینه‌ اقتصادی در اثر سیاست قدرت های جهانی با مشکل مواجه هستند و این تحلیل وجود دارد که به دلیل اتکای روسیه به صنعت نفت و گاز و اهمیت انتقال آن به اروپا، روسیه، ایران را که دارای ذخایر عظیم انرژی است به چشم یک رقیب ببیند. ۶- پرونده‌ انرژی صلح آمیز هسته‌ای ایران و مسائل مربوط به خرید سلاح از روسیه: غرب سعی می کند روسیه را از کمک تمام عیار به ایران در این موضوعات با روش های گوناگون سلبی و ایجابی منصرف کند و گاهی هم ممکن است که روسیه برای کسب اهداف سیاست خارجی اش؛ در اوکراین و سایر مناطق، از این ابزار استفاده کند. ب. زمینه های همکاری اگر استراتژیست های هر دو کشور نگاهی معنادار و ژرف نگر به اکنون و آینده‌ روندهای جاری بر وقایع و سناریوهای جهانی داشته باشند، به خوبی درخواهند یافت که گم گشته‌ بیشینه سازی قدرت و توان ملی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی، منطقه‌ای و جهانی هر دو بازیگر در ایفای نقش مکمل متقابل در نقشه‌ رسیدن به «سند قطب نمای همکاری‌های استراتژیک جدید» است. کافی است هر دو کشور متوجه تهدیدات دامنه دار و تمام ناشدنی باشند که از طرف قدرت‌های غربی برای منطقه‌ اوراسیا و غرب آسیا تدارک دیده شده است و دو هدف عمده را دنبال می کند:  ۱-مهار و عقب راندن روسیه. ۲-مهار و ضعف ایران که به روشنی در اسناد امنیت ملی قدرت های غربی وجود دارد. بدیهی است که مشغول شدن ایالات متحده به چین، هرگز مانع توجه به این دو موضوع نمی شود و قطعا در زمان مناسب همچنان که اکنون نیز مشغول تخریب روابط ترکیه، هند، اندونزی و مصر با روسیه است و از سویی دیگر درصدد افزودن دو کشور حوزه‌ اسکاندیناوی به ناتوست و احتمالا، با نگرانی های روسیه در شرق اروپا به شکل مصلحت آنی برخورد کند نه یک همکاری اصولی، برای دسترسی به منابع سیبری، اوراسیا و آسیای میانه، موجب خواهد شد تا دشنه اش را فرود بیاورد.روسیه و ایران هر دو جزو مناطق تاریخی و تمدنی بزرگ و مستقل هستند و نیازی به غربی شدن ندارند و کلید انتفاع هر دوی آن ها از بازار اروپا؛ تنها در سایه‌ همکاری نوین، میسر خواهد بود نه گفت و گو یا چالش مجزای صرف یک به یک با غرب.اگر طراحی سیاست‌های روسیه از مسیر مواجهه با منافع یا تهدیدات آنی؛ به مسیر طراحی استراتژی‌های منعطف افق نگر و آینده شناسانه تغییر ریل بدهد و ادراکات مشترک استراتژیک دو سویه در میان هر دو بازیگر به تشکیل سامانه و منظومه‌ معنایی استراتژیک جدیدی بینجامد؛ ایران و روسیه به قلب و مغز میان شرق و غرب در اوراسیا و غرب آسیا، تبدیل می شوند که از یک سو؛ به مدد کریدورهای تجاری و انرژی از یک ظرف مشترک همکاری بُرد-بُرد سیراب می‌شوند(علاوه بر حوزه‌ وسیعی از دسترسی‌های دریایی که از مدیترانه تا خلیج فارس را در بر می گیرد) و از سویی دیگر به لحاظ امنیتی، در مقابله با تروریسم، تهدیدات ژئوپلیتیکی غرب و شرکایش و همچنین فرسایش جمعیتی و سرزمینی، در میانه‌ جنگ های شناختی و ترکیبی غرب علیه روسیه و ایران به پیروزی می‌رسند و در یک پروسه‌ مشخص می توانند در زمینه‌ توسعه‌ پایدار و متوازن، جوابگوی نیازهای حال و آینده‌ مردم خود باشند. روسیه تنها با اتکا به این امر که اتحادیه‌های غربی در آستانه‌ فروپاشی هستند در قالب ایده‌ خوداتکایی و خودبسندگی ملی و بدون در نظر گرفتن توازن بخشی های بریتانیا و ایالات متحده در پارادایم‌های کلی، نمی تواند به شکلی مجرد به بازیگری بپردازد و شرکای جدی تری را باید به شرکای  استراتژیک خود اضافه کند و ایران در سپهر موضع برابر، احترام و ترفیع جایگاه علایق دو جانبه می تواند، شریک و میانجی مهمی برای افزایش  اعتبار و قدرت بازیگری روسیه در جهان باشد و این دو کشور چون دو نیرو، دو تکیه گاه و دو اهرم متقابل می‌توانند توده‌های مشکلات بزرگ را با همکاری هم جا به جا کنند. ج. چگونگی رسیدن به قطب نمای نوین همکاری های راهبردی  برای رسیدن به هر هدف بزرگی باید از مجموعه‌ای از اهداف کوچک با توجه به توانمندی‌های کنونی، شروع کرد. به عنوان مثال؛ همکاری برای صلح و ثبات افغانستان، ایجاد ساز و کارها و ابتکارات جدید پولی و مالی، همکاری برای درک متقابل و منافع مشترک در قفقاز، همکاری در توسعه‌ کریدور شمال -جنوب و حتی شرق به غرب، همکاری بیشتر در پرونده‌ هسته‌ای صلح آمیز ایران، درک حساسیت های ایران در خزر، توجه به فرصت طلبی‌های رژیم صهیونیستی، همکاری‌های تسلیحاتی میان ایران و روسیه، توسعه‌ همکاری در زمینه‌ صادرات انرژی، توسعه‌ مناسبات گردشگری، تکنولوژیک، علمی، فضایی، بهداشتی، کشاورزی، محیط زیستی و تجاری دوجانبه به همراه گفت و گوهایی در سطوح مختلف، تشکیل «اندیشکده‌های ایران و روسیه» در تهران و مسکو و سازمان دهی حوزه‌ رسانه‌ای مشترک در قالب نزدیک کردن جوامع روس و ایرانی به مدد رویدادهای مختلف می‌تواند؛ زیربنایی مناسب برای تشکیل جلسات و دیدارهای مقامات عالی دو کشور به صورت مداوم و منظم شده و از طریق دو فرایند دولتی و پارلمانی پایه و مدنی و مردم پایه، در طول مدت زمان معقولی؛ هر دو کشور به اهداف مهم ملی، منطقه‌ای و جهانی خود با ایجاد نظامات، نهادها، سازمان‌ها و اتحادهایه‌های جدید، دست یابند. دیدار دکتر رئیسی با پوتین، می تواند نقطه‌‌ عزیمت به سمت «قطب نمای نوین همکاری‌های استراتژیک ایران و روسیه» و توسعه‌ این مفهوم در آینده باشد و این سنگ بنا ظرفیت تحکیم و تعمیق مناسبات فارغ از نوع دولت های مستقر در هر دو کشور در حوزه‌ ثبات استراتژیک را دارد و می‌ تواند کرانه های خود را به تدریج، پیدا کند. البته نباید انتظارات نخبگان ایرانی و روسی از این دیدار مهم، انتظاراتی تمام عیار و غیر واقعی باشد، بلکه با توجه به مقتضیات جدید در جهان و چالش‌های مشترک پیش روی هر دو دولت و ملت؛ این دیدار می تواند با احیای اسناد همکاری های پیشین که فاز پایین و کف همکاری های دو کشور است، نقشی تسهیل‌گر در آینده نویسی سرنوشتی مشترک و پُر اهمیت برای پیشرفت و اثرگذاری بر پارادایم‌های غربی و معرفی مدل عینی همکاری های شالوده‌ای و توازن‌های مورد علاقه‌ طرفین را در لایه‌های متنی و فرامتنی خود، داشته باشد.