روزنامه شرق
1400/11/04
خیزش دوباره برلوسکنی از خاکستر
خیزش دوباره برلوسکنی از خاکستر بهاره محبی: «امروز ایتالیا نیازمند اتحاد است و من به روشی دیگر به کشورم خدمت خواهم کرد». این بخشی از بیانیه روز یکشنبه سیلویو برلوسکنی، نخستوزیر سابق ایتالیاست که در آن انصراف خود را از رقابت برای کسب کرسی ریاستجمهوری اعلام کرده است. نمایندگان پارلمان ایتالیا در حالی از امروز رأیگیری برای انتخاب رئیسجمهور بعدی کشورشان را آغاز میکنند که به نظر میرسد محتملترین گزینه برای ریاستجمهوری ماریو دراگی نخستوزیر فعلی ایتالیاست.مقام ریاستجمهوری در ایتالیا گرچه تشریفاتی است؛ اما رئیسجمهوری یکی از تأثیرگذارترین مهرههای سیاسی است که در مواقع بحرانی قدرت انحلال پارلمان و انتصاب نخستوزیر جدید را دارد.
برخی رسانهها پیشتر گزارش داده بودند که برلوسکنی پس از چند ماه کارزار علنی برای جلب حمایت نمایندگان متوجه شده که شانسی برای گرفتن کرسی ریاستجمهوری ندارد و بههمیندلیل رویکردش را تغییر داده تا در مذاکرات پیچیده احزاب برای انتخاب رئیسجمهور بعدی ایتالیا نقش کلیدی داشته باشد. وبسایت فارنپالیسی درباره استفاده برلوسکنی از فرایند اخیر انتخاب رئیسجمهوری بهعنوان سکوی پرش برای بازگشت به مرکز سیاست ایتالیا نوشته است: برلوسکنی از رؤیای تصاحب دوباره کرسی ریاستجمهوری ایتالیا بیدار شد. طرح او این بود که با کسب حمایت نمایندگان پارلمان ایتالیا جانشین سرجیو ماتارلا رئیسجمهوری ایتالیا شود که دوره هفتساله ریاستش بهزودی تمام میشود. طرح برلوسکنی پس از ماهها مذاکرات نفسگیر و گمانهزنیهای بدبینانه درباره آینده سیاسی این سیاستمدار 85ساله که به خاطر برگزاری مجالس غیراخلاقی موسوم به «بونگا بونگا» و رسواییهای مالی شناخته شده است، بسته شد.
نمایندگان ایتالیایی امروز قرار است که رئیس بعدی دولت را انتخاب کنند؛ آن هم در شرایطی که قدرت احزاب مخالف دستراستی روزبهروز افزایش یافته است. در چند دوره اخیر، رؤسای جمهور کابینهها را منحل کرده و نخستوزیران مدنظر خود را منصوب کردهاند؛ ازجمله ماتارلا که اواخر فوریه ماریو دراگی را به نخستوزیری منصوب کرد تا دولت را برای مدیریت بحران کرونا و انجام برخی اصلاحات رهبری کند. در گذشته رقابت برای کسب کرسی ریاستجمهوری میدان جنگ سیاسی تمامعیار ـ البته پشت درهای بسته ـ بود. رئیسجمهوری از سوی سناتورها، نمایندگان پارلمان و برخی از نمایندگان محلی از طریق رأیگیری مخفی انتخاب میشد. کاندیداها نیز به طور سنتی نه با مبارزه سیاسی علنی برای این پست، بلکه از طریق مذاکرات با احزاب سیاسی چراغ خاموش حرکت میکردند. بهاینترتیب کاندیداهای احتمالی که حمایت کمتری داشتند، معمولا از صحنه کنار رفته و از اظهارنظر علنی درباره جاهطلبیهای سیاسی خود اجتناب میکردند.
این بار برلوسکنی تمام این قواعد نانوشته را زیر پا گذاشت و از طریق مشاورانش در حزب راست میانه «فوروزا ایتالیا» هدفش برای کسب کرسی ریاستجمهوری را آشکار کرد. مشاوران او با بیشتر نمایندگان مستقل پارلمان مذاکره کردند تا آنان را به حمایت از برلوسکنی ترغیب کنند.
تیم برلوسکنی فعالیت خود را از ماهها پیش آغاز کرد. آنان با اغلب نمایندگان تماس گرفته و بروشورهای انتخاباتی را برای آنان ارسال میکردند، حتی برای نمایندگان حزب رقیب. اسم رمز این عملیات عنوان خندهداری داشت: «عملیات سنجاب». یک روزنامه ایتالیایی
(Il Fatto Quotidiano) مینویسد: «اعضای کمپین برلوسکنی حتی سراغ یک نماینده رفته و به او پیشنهاد کردهاند که در ازای تغییر رأیش پول بگیرد که البته با توجه به سابقه برلوسکنی در پرداخت رشوه به شاهدان یکی از پروندههایش، عجیب نیست».
همان روزنامه کارزاری را با عنوان «ضامن فحشا» بر وزن «ضامن قانون اساسی» (که یکی از عناوین رئیسجمهوری است) برای جمعآوری امضا علیه کاندیداتوری برلوسکنی به راه انداخت. با وجود حجم گستردهای از مخالفتها، داستان فانتزی ریاستجمهوری دوباره برلوسکنی برای مدت کوتاهی نظر برخی از نمایندگان را جلب کرد؛ اما به گفته یکی از مشاورانش، این سیاستمدار جنجالی موفق نشد آرای لازم را به دست آورد.
گرچه اقدام برلوسکنی برای بهدستگرفتن سکان ریاستجمهوری از همان ابتدا خیالی محال به نظر میرسید؛ اما واقعیت این است که امیدهای نابجای او از واقعیتهای سیاسی امروز ایتالیا نشئت میگیرند. ایده بازگشت سیاسی برلوسکنی در اوایل دهه 2010 تقریبا نزدیک به محال بود. حضور 20ساله او در عرصه قدرت که با گزارشهای متعددی از رسواییهای اخلاقی و سوءاستفاده از قدرت همراه بود، این غول رسانهای را به نماد تمام اشتباهات سیاسی ایتالیا تبدیل کرده بود. در سال 2011 و در جریان سیاهترین روزهای مالی اروپا، برلوسکنی به دلیل فشار بانک مرکزی اروپا مجبور شد از نخستوزیری ایتالیا استعفا داده و جای خود را به ماریو مونته بدهد، کسی که دولت تکنوکراتش وظیفه داشت اصلاحات ساختاری را اجرا کند که دولتهای قبلی در 15 سال قادر به انجامش نبودند. برلوسکنی با سرشکستگی از قدرت کنار رفت. بسیاری در آن زمان این احساس را داشتند که ایتالیا سرانجام از شر یکی از بدترین رهبران خود پس از دیکتاتوری بنیتو موسولینی خلاص شده است.
او تا سال 2013 همچنان نماینده پارلمان بود تا اینکه سرانجام به دلیل تقلب مالیاتی اخراج شد. برلوسکنی گرچه همچنان رهبر حزب فوروزا ایتالیا بود؛ اما منتقدانش در آن زمان هلهله پایان سیاسیاش را سر دادند. با این حال جای برلوسکنی را در سیاست ایتالیا جریان تندرویی گرفت که جهان در یک دهه گذشته ضربات سنگینی را از آنان متحمل شده بود؛ جریانی که ظهور ملیگرایان راست افراطی بخشی از آن بود. در واقع، جنبش ضدتشکیلاتی پنج ستاره ایتالیا در ابتدا واکنشی بود به سیاستهای سیاستمدارانی امثال برلوسکنی. این حزب که توسط پپ گریلو کمدین، پایهگذاری شد، تمرکزش در ابتدا مبارزه با فساد در نظام سیاسی ایتالیا بود و در این راه از شعارهای پوپولیستی چپگرایان از جمله «درآمد پایه جهانی» استفاده میکرد؛ اما با ورود انبوهی از کاندیداهای غیرحرفهای این حزب به پارلمان که مثلا وعده داده بودند «پارلمان را مانند کنسرو تن ماهی باز خواهند کرد» مشخص شد که این سیاستمداران نابلد همان مشکلاتی را دارند که داعیه برطرفکردنشان را دارند. در همین حال، ملیگرایانی مانند متئو سالوینی، معاون سابق نخستوزیر و جورجیا ملونی، رهبر حزب راستگرای «برادران ایتالیا»، ظهور کردند. کسانی که حالا دست بالا را در جبهه محافظهکاران ایتالیا دارند.
اکنون با توجه به اینکه حزب برلوسکنی بهعنوان عضو بلوک راست میانه ـ متشکل از فوروزا و دو حزب راستگرای، لیگ و برادران ایتالیاـ حدود هفت درصد آرا را در نظرسنجیهای اخیر به دست آورده، تلاش میکند همپیمانان سیاسی خود را از جبهه ضداروپایی جدا کند. احتمالا به همین دلیل است که برخی از منتقدان سابق رویکرد خود را تغییر داده و برلوسکنی را در قامت یک نیروی تعدیلکننده میبینند. حتی ماریو دراگی (نخستوزیر فعلی هم) تا حدی برای تعدیل متحدان راست افراطی خود گوشه چشمی به برلوسکنی دارد و این مسئله باعث مشروعیتبخشیدن به جایگاه برلوسکنی بهعنوان یک شریک سیاسی قابل اعتماد شده است.
بیل ایموت، نویسنده انگلیسی، میگوید: «میتوانم درک کنم که چرا سیاستمداران ایتالیایی برلوسکنی را شخصی میدانند که میتوان با او کار کرد؛ اما اینکه او را یک میانهرو بدانیم واقعا مسخره است. درست است که او در مقایسه با رهبران راست افراطی، میانهرو است، اما لایه درونیتر واقعیت این است که امثال برلوسکنی مسئول مستقیم ظهور سیاستمدارانی مانند سالوینی و ملونی هستند».
گذشته از انتقادها، مسئله این است که برلوسکنی بار دیگر بهعنوان یک مهره سیاسی تأثیرگذار در صحنه سیاسی مطرح شده است. هر بار که مرگ سیاسی این سیاستمدار کهنهکار اعلام شده، او بار دیگر از خاکستر برخاسته است.
چندین دهه است که رئیس دولت ایتالیا از سوی چهرههای چپ میانه انتخاب شده است. اگر در این دوره نیز پارلمان فردی را انتخاب کند که مورد تأیید برلوسکنی باشد، این میتواند یک پیروزی معنادار برای رهبری سیاسی باشد که روزگاری بدنام بوده است. بهاینترتیب برلوسکنی میتواند بار دیگر خود را در مرکز صحنه سیاسی ایتالیا ببیند.
پربازدیدترینهای روزنامه ها
پس از انتشار تصاویر ماهواره ای از میزان خسارت ها به پایگاه نواتیم، دیروز نیز تصاویر ماهوارهای پایگاه رامون ارتش صهیونیستی منتشر شد که نشان می دهد علاوه بر آشیانه ها، مراکز تجهیزات نظامی نیز توسط موشک های بالستیک ایران هدف قرار گرفته است (خراسان) امیر واحدی: اینبار با بمبافکن su ۲۴ پاسخ ویرانگر میدهیم / سردار حاجیزاده: صد در صد میزنیم (جوان) جنگ رسانهای در فضای موشکی (کيهان) پیام صریح ایران به جنگطلبان صهیونیست (تجارت)
سایر اخبار این روزنامه
باهنر به دنبال چیست؟
خروج استیضاح از دستور کار
بازرگان در آینه پشت سر
بحران آب در کشور و راههای خروج از آن
نقش خود را در مقابل جنگ رسانهای علیه ملت بیابید
دارالعلوم «حقانیه» هاروارد افراطگرایان
خیزش دوباره برلوسکنی از خاکستر
مسافران ویژه خیابانهای پایتخت
باز پرداخت قطرهچکانی بدهی کره
دختران ایرانی و تلویزیون تاجیکستان
واکنش دانشگاه شهید بهشتی به گزارش یک تسویه حساب سیاسی است
قانون اساسی و قرارداد ۲۵ساله ایران و چین
مهمترین ایراد به لایحه رتبهبندی معلمان
شورش اجتنابناپذیر در قزاقستان پس از سالها فساد
تراژدی بهای اکسیژن