زبان خیابانی؛ ارگو

مجید ابهری‪-‬ از دیرباز تاکنون همواره بین اصناف و اقشار مختلف زبانهای مخصوصی وجود داشته و یا در بین دوستان و افراد مختلف، زبان هایی غیر از زبان رسمی رایج زبان وجود دارد، که فهم آن برای دیگران مشکل یا غیرممکن بوده و فقط بین اشخاصی که به آن مسلط هستند، گویا است. اینگونه زبانها که روش ودستور زبان خاصی ندارند؛ فقط با آشنایی با روش گفتمان و تمرین کافی قابل آموزش میباشد. مثل زبان زرگری، مرغی، مسگری، مطربی و زبان قصابها، بزازها، بوتیک داران و چندین زبان دیگر. نسلهای امروزکمتر با زبانهای فوق آشنایی داشته اما زبانی بین آن‌ها رایج است که به هیچ‌یک از الگوی گفتمانی فوق شباهت نداشته و روش خاصی نیز ندارد. این زبان خیابانی که از نگاه آسیب‌شناسی اجتماعی «ارگو» خوانده می شود از اکثر رشته‌ها و حتی ورزشها، کلماتی وام گرفته و با شمارش اینجانب حدود ۴۷۰۰ کلمه را در این زبان جای داده است. مثلا هنگ کردن، آور شدن، آچمز شدن و... از علوم رایانه؛ سه سوته، عقب‌گرد، سیبل شدن. از خدمت نظام؛ پرم ریخت، کرچ شدم، قد قد کردن. از جهان حیوانات؛ سیم ثانیه، خانم مارپل، مخبر ولگرد. متاسفانه یکی از مشکلات ارتباطی بین والدین و فرزندان‌عدم آشنایی بسیاری از والدین با اینگونه عبارات است. مثلا عبارت قفلی زدن یعنی پیگیر بودن و گیر دادن. امثال اینگونه کلمات که هیچ ربطی به ریشه معنایی آن‌ها ندارد روی هم رفته حدود چهار هزار وهفتصد عبارت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وارد زبان گفتگو شده که قبلا وجود نداشته اند. نکته‌ای که جای تاسف عمیق دارد این است که برخی از این عبارات به علت خوش آهنگ بودن و داشتن بار معنایی سنگین، حتی توسط برخی از رسانه‌ها و مسئولین نیز مورد استفاده قرار گرفته و کم کم جای خود را در ادبیات گفتمانی و حتی نوشتاری باز کرده اند. تخریب زبان وادبیات فارسی اولین نتیجه کاربرد این عبارات و بدآموزی های گفتاری نتیجه بعدی آن‌ها خواهند بود. شایسته است رسانه‌ها از کاربرد این عبارات خودداری نموده و اجازه ندهند در محاورات رسمی و عادی از اینگونه کلمات استفاده گردد.