اخبار ویژه

    اشک تمساح حامیان مدیریت ‌اشرافی برای سفره و باور مردم! دو گروه حامی دولت سابق و متهم در ایجاد فتنه سبز، به جای عذرخواهی از خیانت‌هایی که در حق ملت ایران مرتکب شده‌اند، ژست طلبکاری گرفتند. در بیانیه‌ای که به اسم «مجمع روحانیون مبارز» و «مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم» منتشر شده و گفته می‌شود توسط خاتمی نوشته شده، به بهانه سالگرد پیروزی انقلاب آمده است: «بسیاری از مردمانی که از توطئه‌ها و فشار‌های ظالمانه خارجی و نیز اشتباه‌ها و ناکارآمدی‌های درونی رنج فراوان دیده‌اند، نسبت به اصل انقلاب دچار ‌تردید و احیاناً بدبینی شده و امیدشان به آینده بهتر کمتر شده است و دشمنان ملت و انقلاب این بدبینی و نومیدی را تشدید می‌کنند... با این وجود، بر این باوریم که همه‌ آنان که دل در گرو انقلاب و بزرگی رهبر فرهمند بنیانگذار دارند و همه‌ کسانی که به سرنوشت کشور و عزّت ملّت و برخورداری همگان به‌عنوان شهروندان صاحب حق و حرمت می‌اندیشند باید بکوشند تا جایگاه والای انقلاب و منزلت حضرت امام نگاه داشته شود و دریابند و به دیگران تفهیم کنند که در سایه این باور و دلبستگی است که می‌توان سلامت، آزادی و پیشرفت کشور را تضمین کرد. در عین حال باید بکوشند اگر انحرافی بوده است (که بوده است) باید از آن بازگشت. بازگشتن از انحراف گرچه هزینه دارد، ولی هزینه آن به مراتب کمتر از آن است که نظام و مردم پرداخته و می‌پردازند... امروز جامعه ما با بحران‌های بزرگی در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و بین‌المللی رو‌به‌رو است. برابر آمار رسمی  بخش مهمی از جامعه زیر خط فقر به سر می‌برند؛ در کشوری که بر روی دریای نفت و گاز قرار گرفته و دارای کانسار‌های گوناگون ارزشمند و در ممتازترین نقطه جغرافیای راهبردی و سیاسی عالم و دارای سابقه درخشان تمدنی و فرهنگی است. با تأسف فراوان لحظه به لحظه از حجم طبقه متوسط که نیروی حرکت بخش توسعه و پیشرفت هر کشوری است کاسته و به درون طبقه فقیر رانده می‌شوند و طبقه فقیر که روزبه‌روز بر حجم و عدد آن افزوده بشود همان است که بیشترین فداکاری را برای انقلاب و حفظ نظام انجام داده و بالاترین سختی‌ها را تحمل کرده است. در سوی دیگر شاهد بروز و ظهور طبقه یا افراد یا نهاد‌های بی‌مسئولیتی هستیم که بر امکانات خود به‌ویژه با رانت و سوءاستفاده از تحریم‌های کمرشکن می‌افزایند و کسانی هم که دارای امکانات طبیعی و مشروع بوده‌اند در این وضع و حال به‌جای سرمایه‌گذاری مطمئن در درون ‌ترجیح می‌دهند امکانات خود را به خارج منتقل کنند. مردم از بیکاری و رکود (تورّمی) می‌نالند و فقر توأم با احساس بی‌آیندگی از یکسو و فساد‌های بزرگ و شرم‌آور و هدر رفتن سرمایه‌های طبیعی و انسانی خطر بزرگی است که کشور و ملت را تهدید می‌کند... می‌شد و می‌شود ضد استکبار و ضد استعمار بود، ولی اساس کار را بر ستیزگری با همه‌کس و همه‌جا قرار نداد و زمینه کارآمدی فشار و توطئه‌ها را کمتر کرد. می‌شد و می‌شود اسلامی بود و جمهوریت و همه لوازم آن را پذیرفت و در نظر و عمل رأی آزاد جمهور را مبنای نظم و پایه حکمرانی قرار داد». نوشتن چنین بیانیه‌ای غلط‌اندازی از سوی خاتمی و هم‌طیفانش و ریختن ‌اشک تمساح برای مردم، در حالی است که وی و دو گروه مذکور، نقش اصلی را در تحریک برخی سران فتنه به آتش‌افروزی در سال 88 داشتند و متهمند که مستقیم و غیرمستقیم، در تشویق آمریکا به اعمال تحریم‌های گسترده نقش داشته‌اند. نشریات بسیاری مثل لس‌آنجلس‌تایمز و نیویورک‌تایمز مکررا تصریح کرده‌اند که دولت آمریکا پس از وقوع فتنه و با‌ اشاره برخی سران جنبش سبز، تصمیم به تشدید تحریم‌ها علیه ایران گرفتند. از طرف دیگر، همین طیف حامی دولت غربگرایی بودند که در مدت هشت سال اخیر، به اتلاف فرصت‌ها و تشدید مشکلات اقتصادی پرداخت. تعطیلی تولید، تحمیل رکود به اقتصاد، هشت برابر کردن نقدینگی و تورم افسارگسیخته حاصل از آن در کنار تحمیل کسری بودجه 450 هزار میلیاردی، افزایش شکاف طبقاتی، ‌ترویج ‌اشرافیگری و غنیمت‌طلبی در شرکت‌های دولتی، اخذ رانت‌های گسترده و حقوق‌ها نجومی و... جزو یادگاری‌های دولتی است که با حمایت خاتمی و مجمع روحانیون و گروهک مجمع محققین و مدرسین بر سر کار آمد. چند برابر شدن تحریم‌ها به موازات تعطیلی برنامه هسته‌ای، از دیگر خسارت‌های تحمیلی این مدیریت فشل و غربگرا بوده است. استفاده از ادبیات گروهکی و ادعای ‌تردید و بدبینی مردم نسبت به انقلاب، در حالی است که ملت رشید ایران، دو ماه پس از فتنه‌انگیزی دولت غربگرا در ماجرای بنزین و موج‌سواری گروهک‌ها، در ماجرای تشییع پیکر سردار شهید سلیمانی، آن حماسه دشمن‌شکن را پدید آورد و بر دهان همه یاوه‌گویان زد. مردم هر قدر از خیانت‌های مدیریت اشرافی فشل و غربگرا منزجر هستند، به همان میزان پای آرمان‌های انقلاب هستند. همچنین همین مردم بودند که در سال 88 مقابل فتنه‌انگیزی نیابتی امثال خاتمی و برخی منافقین مدعی اصلاح‌طلبی ایستادند و در برابر شورش ‌اشرافیت مفسد در برابر اسلامیت و جمهوریت نظام سینه سپرکردند. یادآور می‌شود افراطیون مدعی اصلاحات آخرین بار در انتخابات ریاست جمهوری اخیر و شورای شهر تهران، با بی‌محلی مطلق مردم مواجه شدند.   ‌اعتراف دیرهنگام شرق به بیهوده بودن برجام با وجود «اینارا» روزنامه بزک کننده برجام و امضای بی‌اعتبار وزیر خارجه آمریکا، در اعترافی دیرهنگام تصریح کرد قانون کنگره آمریکا (موسوم به اینارا) اعتبار و تضمینی برای برجام باقی نمی‌گذارد. شرق در تحلیلی با عنوان «قانون اینارا چه بر سر برجام می‌آورد»، نوشت: «با حساس‌ترشدن شرایط در مذاکرات وین فارغ از اینکه به توافقی موقت یا توافقی قابل‌اتکا و پایدار برسیم، باید به‌طور واقع‌بینانه درک روشنی از موانع مهمی که می‌تواند موقعیت هر نوع توافقی را با شکست مواجه کند، داشته باشیم. قانون بازبینی توافق هسته‌ای «اینارا» مهم‌ترین و اصلی‌ترین مانع دولت بایدن برای هر نوع توافق مرتبط با برنامه هسته‌ای ایران صرف‌نظر از قالب آن است. این قانون در سال 2015 قبل از انعقاد برجام بعد از کشمکش‌های فراوان میان نمایندگان کنگره و باراک اوباما با 400 رأی موافق در برابر 25 رأی مخالف در کنگره و با 98 رأی موافق و دو رأی مخالف در سنای آمریکا تصویب شد، باراک اوباما عملا تهدید کرده بود این طرح را وتو می‌کند، اما با توجه به اینکه آرای موافق بسیار بیشتر از دوسوم لازم بود، عملا راه وتو بر اوباما بسته شد و او نتوانست تهدید خود را عملی کند و مجبور شد آن‌ را امضا کند. در قانون اینارا آمده است که هر توافقی که به برنامه هسته‌ای ایران مرتبط باشد و آمریکا در آن شرکت داشته و متعهد به انجام اقدامی شود، صرف‌نظر از هر شکلی که این توافق داشته باشد، باید برای بررسی و بازبینی به کنگره ارسال شود، فرصت کنگره برای بررسی هرگونه توافق 30 روز است که در این مدت دولت اجازه کاهش تحریم‌ها را ندارد و در صورت تأیید کنگره، رئیس‌جمهور موظف می‌شود هر 90 روز یک ‌بار گزارشی درباره پایبندی ایران به توافق ارائه و تأیید کند که ایران به‌گونه‌ای شفاف و قابل راستی‌آزمایی و به‌طورکامل، مشغول اجرای توافق است. با ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ او یک‌جانبه از برجام خارج شد و دیگر نیازی نبود هر 90 روز پایبندی ایران را تأیید کند، او با راه‌اندازی فشار حداکثری، تحریم‌های زیادی علیه ایران اعمال کرد و ایران هم در واکنش به آنها طبق برجام تعهدات خود را کاهش داد. اما بایدن که با شعار انتخاباتی احیای برجام وارد کاخ سفید شده بود، با دو مانع بزرگ برای بازگشت به برجام روبه‌رو بود. اولین مانع این بود که ایران تعهدات هسته‌ای خود را گام به گام کاهش داده و در ‌نهایت هیچ‌کدام از تعهدات کاهش‌دهنده برنامه هسته‌ای مطابق برجام، پابرجا نیست. ازهمین‌رو باید ایران را وادار به پایبندی به برجام می‌کرد و مانع مهم‌تر قانون بازبینی توافق هسته‌ای بود. این نکته حائز اهمیت است که شاید بتوانیم برای تنبیه آمریکا امتیازاتی را از واشنگتن بگیریم ولی یادمان باشد اگر به دنبال توافق پایدار هستیم، باید درمورد قدرت رئیس‌جمهور آمریکا شناخت کافی داشته باشیم و بدانیم که کنگره می‌تواند با اجماع، دستورات رئیس‌جمهور را بی‌اثر کند؛ این یعنی مرگ هر توافقی قبل از اجرای آن». مفهوم دیگر «قانون اینارا»، ممانعت از امکان تجارت پایدار کشورها و شرکت‌ها با ایران و سرمایه‌گذاری در ایران است و عجیب این است که دولت روحانی با علم به این که قانون مذکور عملاً تعهدات آمریکا برای برداشتن تحریم‌ها را تبدیل به حباب توخالی می‌کند، دیکته‌های برجامی آمریکا را پذیرفت و بدتر این که قبول کرد همه امتیازات را یکجا و نقد، ظرف 2 ماه واگذار کند. مدیر مسئول روزنامه شرق که تیتر درشت زده بود «امضای کری تضمین است» و «صبح بدون تحریم» و...، بعدها اعتراف کرد که برای جا انداختن برجام مجبور به اغراق و دروغ گفتن درباره برجام شده‌اند(!) مفهوم دیگر تحلیل اخیر شرق این است که رئیس‌جمهور آمریکا فاقد قدرت مؤثر در برداشتن تحریم‌ها بوده و غربگرایان با علم به این واقعیت، برجام را نزد مردم و برخی تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان بزک کرده‌اند. نکته دیگر اذعان دیرهنگام شرق به این واقعیت است که دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در مجلس نمایندگان و سنای آمریکا (برخلاف تحریف‌گری غربگرایان) درباره خصومت با ایران متفق‌القول هستند و تصمیم‌های اجماعی می‌گیرند چنان که درباره قانون اینارا با افزایش تحریم‌ها در پسا برجام (کاتسا، سیسادا و آیسا و...) انجام دادند.