وظایف دولت بر دوش خانواده‌ها

آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعراء: اهداف خانواده و اقتضای تاسیس آن ایجاب می‌کند که بانیان آن یعنی زن و شوهر، در تحکیم و پایداری این بنا، نهایت سعی خود را بکنند و با همان انگیزه که بر تشکیل آن اقدام کردند، بر دوام آن اصرار ورزند تا وحدت و پویایی این نهاد تا پایان حفظ شود. به نظر می‌رسد در حال حاضر به دلیل شرایط بسیار سخت اقتصادی و فقر شدید، نهاد خانواده کارکرد خود را در جنبه‌های گوناگون از دست داده است. بسیاری از والدین به دلیل ناتوانی اقتصادی خود نمی‌توانند جایگاهی که باید در آن قرار بگیرند را در خانواده خود کسب کنند و به همین منوال نظم نهاد خانواده نیز دستخوش تغییر قرار می‌گیرد و هیچ یک از اعضا در جایگاهی که باید، قرار نمی‌گیرند. شرایط نابسامان اقتصادی و فقر حریم امن خانواده را نیز تحت تاثیر قرار داده و خانواده امروز در جامعه ایران در معرض انواع خطر‌ها قرار گرفته است.
>تولید و تربیت نسل
علیرضا شریفی یزدی روانشناس اجتماعی، جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره به آفتاب یزد گفت: « طی 15 سال اخیر اتفاقاتی برای خانواده ایرانی رخ داده است که سوال شما نیز در آن قرار می‌گیرد. جامعه دارای 5 نهاد اصلی است؛ خانواده، آموزش، اعتقادی، سیاست و اقتصاد. هرکدام از این نهاد‌های اصلی کارکردهای روشن و مشخصی دارند. یعنی اصلی‌ترین کارکرد نهاد اقتصادی تامین حداقل‌های مورد قبول و استاندارد اقتصادی جامعه است که جزء وظایف وزارت اقتصادی و دارایی و مجموعه کارخانه ها، خدمات، کشاورزی و... قرار می‌گیرد. نهاد سیاست کارکرد‌های زیادی دارد اما دو کارکرد اصلی نهاد سیاست نظم و امنیت است. از سوی دیگر اصلی‌ترین کارکرد نهاد آموزش هم آموزش در معنای عمیق آن است یعنی در چهار سطح انتقال دانش، تغییر نگرش، تغییر رفتار فردی و تغییر رفتار جمعی. نهاد اعتقادی هم طبیعتا این کارکرد را دارد که به مسائل اعتقادی و مذهبی رسیدگی کند.اما نهاد خانواده دو کارکرد اصلی و تعداد زیادی کارکرد‌های فرعی دارد. اولین کارکرد اصلی نهاد خانواده، تولید نسل و کارکرد اصلی دوم آن تربیت نسل است. حالا به این موضوع بپردازیم که در 16 سال اخیر(دولت نهم تا دوازدهم ) چه اتفاقی برای این نهاد افتاده است؟»
>دژکارکردی نهاد اقتصاد و آموزش


وی ادامه داد:« نهاد اقتصاد نتوانسته است نیازهای کامل جامعه را برآورده کند و این دژکارکردی نهاد اقتصاد تبدیل به مشکلی بر گرده نهاد خانواده شده است. یعنی نهاد خانواده مجبور شده است که از یک سو از برخی از نیازها و مایحتاج ضروری بزند و به آن‌ها توجه نکند. حتی در حد تامین نیاز‌های اولیه مثل خوراک، پوشاک، مسکن، بهداشت و آموزش که نیازهای اولیه هستند. برای جبران کسری اقتصادی ناشی از فشل بودن نهاد اقتصاد برای مثال مرد خانه مجبور شده است که چند شغله شود و زن خانواده به اجبار به ساعت‌های طولانی کار خارج از خانه روی آورده است.به عبارتی زن و مرد باید ساعات طولانی را خارج از خانه مشغول کار کردن باشند تا بتوانند حداقل‌های یک خانواده مثلا 4 نفره را تامین کنند. به همین نسبت وقتی در درون خانواده نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که نهاد خانواده مجبور است بخشی از درآمد خود را برای مدارس و دانشگاه‌های غیر دولتی و غیر انتفاعی هزینه کند و همچنین بخشی از درآمد این نهاد برای کلاس‌های خصوصی،آمادگی برای کنکور و...صرف می‌شود.این کلاس‌ها و آموزش‌ها در حقیقت وظیفه اصلی نهاد آموزش است.یعنی نهاد آموزش به دلیل اینکه آموزشش دچار خدشه است و به شکل کامل نمی‌تواند بچه‌ها را برای هدف هایشان آماده کند، نهاد خانواده مجبور است ورود کند و بخشی از وظایف نهاد آموزش را به عهده بگیرد. دقیقا مثل آن جایی که خانواده مجبور می‌شود وظایف نهاد اقتصاد را به عهده بگیرد و کم کاری‌های آن را جبران کند. »
>بدکارکردی نهاد دولت
این جامعه شناس افزود:« سومین نهاد اصلی جامعه نهاد سیاست بود که پیشتر به وظایف اساسی او اشاره کردیم.وقتی صحبت از نظم می‌کنیم یعنی قاعده ارتباطات بین مردم و دولت و بخش‌های مختلف دولتی باهم هماهنگی بین حوزه‌های مختلف سیاست، اقتصاد، فرهنگ و آموزش باید یک نظمی داشته باشد که این نظم را علی القاعده دولت باید تامین کند. همچنین نظم در اقتصاد یکی از وظایف اساسی دولت است و کارکرد بعدی نهاد سیاسی ایجاد امنیت در جامعه است.منظور ما از امنیت صرفا امنیت فیزیکی پلیسی نیست که آن هم در جای خودش بسیار ارزشمند است.اما منظور ما از امنیت، امنیت شغلی هم هست.به این معنا که برای هرکسی که فارغ التحصیل می‌شود و تخصصی می‌گیرد شغلی در نظر گرفته شده باشد. امنیت اقتصادی هم مطرح است یعنی افراد بتوانند حداقل‌های اقتصادی خود را تامین کنند. همچنین امنیت بهداشتی هم مطرح است که دولت وظیفه دارد این امنیت بهداشت را تامین کند. مثل کاری که دولت سیزدهم در ارتباط با واکسیناسیون عمومی انجام داد که در جای خودش بسیار ارزشمند است.تامین این امنیت‌ها کار نهاد سیاسی است اما می‌بینیم که خانواده وقتی می‌بیند نهاد سیاسی یعنی دولت توانمندی ایجاد امنیت کافی را ندارد مجبور است خودش ورود کند. یعنی مجبور می‌شود برای مثال برای رفت و آمد فرزند خود سرویس مدرسه خصوصی بگیرد زیرا زیرساخت‌ها درست و کافی نیست و خانواده از لحاظ ذهنی این احساس ناامنی را دارد که نکنه فرزندش در رفت و آمد دچار مشکل شود پس مجبور می‌شود که هزینه اضافه کند. پس در اینجا هم بدکارکردی نهاد دولت بر روی دوش خانواده قرار گرفته است.»
>دولت نیمه مدرن
این استاد دانشگاه در آخر تصریح کرد:«نتیجه این شده است که نهاد خانواده باید دژکارکردی سایر نهاد‌ها را جبران کند.یعنی خود نهاد خانواده مجبور است برای فرزندش سرمایه‌گذاری کند، اشتغال ایجاد کند، تامین امنیت کند و.... دقیقا مانند قرون گذشته که دولت مدرن وجود نداشته است و از آن طرف دولت نیمه مدرنی که نمی‌تواند برای مردم کار ایجاد کند، تورم را کنترل کند ولی از ابزار‌های مدرن برای کنترل استفاده می‌کند. یعنی برای مردم توضیح می‌دهد این‌ها جزو حقوق من است و این تکالیف را نیز باید رعایت کنید.نتیجه این کار این شده است که نهاد خانواده تلاش کرده دژکارکردی نهاد‌های دیگر را جبران کند و از کارکردهای اصلی خودش وامانده است. یعنی کارکرد‌های اصلی خانواده که عبارت باشد از تولید نسل و تربیت نسل با مشکل رو به رو شده است. خانواده آنقدر درگیر مشکلات ریز و درشت نهاد‌های دیگر اجتماعی است که رغبتی به فرزند‌آوری ندارد. از سوی در زمینه تربیت نسل آنقدر پدر و مادر از محیط خانه دور هستند برای تامین نیازهای اقتصادی که از تربیت فرزندان وامانده اند. پس مشکلی که امروز خانواده ایرانی با آن روبرو است این است که دارد کارکرد نهاد‌های اصلی دیگر جامعه را به عهده گرفته است و از کارکرد اصلی خود باز مانده. این روند باعث آسیب‌های درون خانواده می‌شود و از جمله آن‌ها خانواده‌های آشفته، گسسته، خشونت درون خانواده، ابتلای به اعتیاد، روابط موازی و... است که بسیاری از آن‌ها نتیجه فشار سنگینی است که خانواده از سوی نهاد‌های اصلی خانواده تحمل می‌کند. راهکار در دل خود قضیه است. یعنی نهاد‌های اصلی اگر هرکدام کارکردهای اصلی خودشان انجام دهند این بار از دوش خانواده برداشته می‌شود و خانواده می‌تواند نفس بکشد و به کارکرد‌های اصلی خود بپردازد.»
>بحران‌های دائمی اجتماعی
سعید معدنی جامعه شناس و استاد دانشگاه در این باره به آفتاب یزد گفت:«از دو جهت خانواده تحت تاثیر قرار گرفته است؛ یکی از جهت روند مدرن شدن جامعه ایران در یکصد سال اخیر است که تقریبا از دوره مشروطه شروع شده است و می‌رسد به اصلاحات ارضی که خیلی تاثیرگذار بوده است و باز می‌رسیم به انقلاب اسلامی که تاثیرگذار بودند در تحول جامعه و خانواده. خانواده از شکل گسترده با گسترش شهرنشینی به خانواده هسته‌ای و خانواده زن و شوهری تبدیل می‌شود. این تحولات شکل گرفته و در همه جای دنیا همین روند طی شده است.یعنی با ظهور مدرنیته جامعه و خانواده تحت تاثیر قرار گرفته است. وجه دومی که در جامعه ایران خانواده تحت تاثیر قرار گرفته است بحث تحولات چند دهه اخیر است.یعنی بعد از اینکه بحث انقلاب اسلامی که شکل گرفت ما دائما در حال تجربه کردن بحران‌های سیاسی اجتماعی عمیق هستیم که خانواده را شدید تحت تاثیر قرار می‌دهد مانند جنگ و تحریم ها.ما هیچ وقت جامعه با ثبات نداشته‌ایم که بتوانیم برای آینده دور برنامه ریزی کنیم. به همین خاطر خانواده هم از خلال همین مسائل تحت تاثیر قرار گرفته است. ما در جامعه پس از انقلاب با این موضوع مواجه هستیم که در عین حالی که جامعه تحول پیدا می‌کند دائم با بحران مواجه است. در جامعه‌ای که بحران وجود دارد نمی‌شود برنامه ریزی کرد و آینده نگری داشت. به همین خاطر خانواده‌ها هم مستاصل هستند که آینده فرزندانشان به کجا ختم خواهد شد. به این صورت جامعه تحت تاثیر قرار می‌گیرد و والدینی که به سن پیری می‌رسند اما نمی‌توانند یک مسکن برای
خود داشته باشند.یک نگاهی که حکومت به جامعه دارد تفکر
پیشا مدرن است. یعنی حکومت مدرن فکر نمی‌کند.برای مثال خانواده‌ها را به فرزندآوری تشویق می‌کنند در حالی که به خانواده‌های دارای فرزند کمک نمی‌کنند. این نشان می‌دهد که حکومت بحث جامعه جدید را درک نمی‌کند و هنوز برخی از مسئولین ما فکر می‌کنند خودشان باید در شهر زندگی کنند و مردم در شهرهای کوچک هم می‌توانند زندگی کنند. همه انسان‌ها دوست دارند در مکان مورد علاقه خود زندگی کنند. به این ترتیب بحران‌های دائمی جامعه خانواده را تحت تاثیر قرار داده است. از سوی دیگر اقتصاد کشور ما ثبات ندارد و این هم معضلی است که خانواده‌ها را در معرض خطر قرار داده است. امروزه در جوامع مدرن جامعه را آزاد گذاشته‌اند و افراد با توجه به استعداد و توانمندی خودشان راه آینده خود را پیدا می‌کنند. حکومت‌ها زمینه‌ها را فراهم می‌کنند تا افراد با توجه به استعداد هایشان دنبال علایق خود بروند اما در جامعه ما برای این مورد هم محدودیت‌های فراوانی
وجود دارد. »