فقرآموزشي دختران ما را قرباني كرد

آرمان ملی- وحید استرون: «ناموس پرستی» و «غیرت» مردانه، این روزها بیش از هر زمان دیگری زیر سایه انتقادات قرار گرفته، چون همان‌طور که خسرو سینایی 23 سال پیش با فیلم «عروس‌آتش» به ‌نمایش گذاشت، برخی فرق میان «ناموس پرستی قهرمانانه» را با توحش‌ متوجه نمی‌شوند. پس از آن سال‌ها، زمانی‌که «سجاد» سر بریده مونا حیدری را به نمایش می‌گذاشت و می‌خندید، بدون تردید می‌خواست به همه ثابت کند که «غیرت» را به خوبی می‌فهمد، اما غافل و بی‌توجه به این موضوع که این اقدام نه انسانی است و نه او معنای ناموس پرستی را می‌شناسد، به غیر از فقر فرهنگی و اجتماعی، او به این اصل اعتقاد داشت که جامعه‌ای که او در آن زندگی می‌کند، این عملش را قهرمانانه و سایه حمایت قانون نیز بر سرش وجود دارد! سال‌هاست که حتی نمایندگان مجلس به خود زحمت تصویب قانون حمایت از زنان را نداده‌اند و این قانون بیش از 10 سال است که در راهروهای مجلس خاک می‌خورد، در حالی‌که فعالان حقوق زنان، باور دارند که این زنگ خطر بزرگی است و پس از قتل شوک‌آور رومینا اشرفی و ریحانه عامری، حالا سر بریده شده مونا حیدری، می‌تواند راه را برای اتفاقات آینده به مُهر تقلبی ناموس پرستــی و غیرمردانه باز کند. این‌گونــه رفتارها نــه در فهم می‌گنجــد نه مقبول جامعه متمدن كنونــی اسـت. چنیـــن رفتارهایی بـــاز برپا كردن روح و شیرازه فرهنگ جاهلیت اســت و قربانی ساختن احساس امنیت زنان و دختران از رهگذر ادراك پیامدهای آشكار چنین اقدامی در جامعه است. آیا كانون خانواده می‌تواند جولانگاه خشونت عریان و حداكثری باشد؟ جامعه‌ای كه قـــدر زن را نداند و به حقوق زنان حساس نباشد، از كاركردهای نهاد خانواده به عنوان پایه‌ای‌ترین نهاد اجتماعی بهره لازم را نخواهد برد و در پیشبرد كاركردهای اجتماعی و تربیتی خود با شكست روبه‌رو خواهد شد. برای بررسی بیشتر این موضوع، «آرمان ملـــی» در گفت‌وگو با فرزانه ترکان، فعال حقوق زنان، به بررسی و آسیب شناسی این پدیده می‌پردازد.    یکی از موضوعاتی که در رابطه با جنایت اهواز مطرح می‌شود، بحث کودک همسری است، در شرایطــی که تا به امروز ما شاهد بسیاری از این نوع ازدواج‌ها و حتـی ترویج آن بوده‌ایم، اما این امر بـا خود آسیب‌های زیادی به همـراه خواهد داشت. نظر شمــا در رابطه با ارتباط جنایت اهواز و پــدیده کودک همســری چیست؟‌  ما در شرایطی جشن‌های چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را برپا می‌داریم که این انقلاب هدف ترویج و تحقق اسلامی واقعی و یک نظام اخلاقمدار اسلامی به‌وقوع پیوست. همیشه اسلام را یک دین مترقی می‌دانیم و تمام توجه این دین به ترویج اخلاق اسلامی و با رافت و رحمت است. ما تابع پیامبری هستیم که کتاب قرآن آن، با «بسم‌ا... الرحمن الرحیم» آغاز می‌شود و تاکید بر رحمانیت و رحمت خالق دارد. اما در شرایط امروز «فقه‌پویا»، باید پاسخگوی خیلی از سوالات و نیازها در جامعه باشد و این امر که مورد تاکید بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز بوده، نیاز امروز مردم است. مراکز موثر کشور باید به موضوع جنایت اهواز یا شمال کشور پرداخته که اینگونه اقدامات از دیدگاه اسلام پسندیده یا مردود است و در مورد آن صحبت کنند. تفاوت ما با افرادی که زیر پرچم داعش به وحشیگیری می‌پردازند، چیست؟‌ آیا فقه پویای ما پاسخی برای این سوالات دارد و چرا در قبال این جنایت سکوت کرده‌اند. ما شیعه‌ امامی هستیم که نسبت به خلخال پای یک زن یهودی فریاد بر‌می‌دارد، اما چطور ممکن است که این بی‌رحمی و جلادی که امروز با آن مواجه شده‌ایم در قبال آن سکوت شود. ما همیشه خواسته‌ایم که بر اساس فقه پویا، بگویند که چرا مشکل ازدواج در سن پایین برطرف نمی‌شود. در تمام جوامع، سن بلوغ دختربچه‌ها، به نژاد، فرهنگ و حتی رشد عقلی بستگــی دارد و در دوره پیامبــر اسلام‌(ص) یک دختر بچه 9 ساله عرب، یک دختر بالــغ بــوده که اسلام به آنها اجازه ازدواج می‌داده، ولی ما در نــژاد ایرانی، دختران تا 13 - 14 سالگی نرسد علائم بلوغ پدیدار نمی‌شود.    یکی از موضوعـات فقر فرهنگی است که به مـــا از دوران کودکی نه معنای عشق را آموزش می‌دهند نه مفهوم غیرت را می‌دانیم و نه جنایـت و همیــن تابو گفت‌وگــو در مدارس و در میان خانواده‌ها، به جنایاتی از این دست منجر می‌شود. آیــا با این صحبت موافق هستید؟‌  بله، همان‌طور که اشاره کردید، از دید من نیز ریشه‌یابی این موضوع به دو موضوع فقر فرهنگی و فقر آموزشی باز می‌گردد، کما اینکه نمی‌توان از موضوع فقر اقتصادی در این رابطه به راحتی عبور کرد. در سال 57 مردم انقلاب کردند، ولی تاثیر این انقلاب در فرهنگ مردم به‌درستی رخ نداده و کامل درک نشده است. فرهنگی که ادعای پیروزی و غیرت یک جوان اهوازی را می‌پذیرد، فرهنگی که عدم حمایت قانون از مقتول چون به دست صاحب‌دم کشته می‌شود، قبول می‌کند و فرهنگی که قانون آن اجازه کودک همسری و مادر همسری را به کودکان می‌دهد، نیاز به ارزیابی و انقلاب جدی فرهنگی دارد. دختر بچه‌ای که کودکی نکرده و آرزوهای کودکی‌اش برآورده نشده و اسباب بازی را از دست او می‌گیریم و به خانه همسر می‌فرستیم، مطمئنا نه دارای بلوغ عقلی و نه احساسی است برای اداره زندگی با مشکل روبه‌رو می‌شود. او با مشکلات به فرار از خانه همسر می‌پردازد و در دام قاچاقچیان انسان می‌افتد. کدام قانون و فرهنگی اجازه می‌دهد که ما یک بچه زیر 18 سال که حق رای ندارد، ولی به او حق مادری و همسری می‌دهیم و اداره زندگی و یک واحد کوچک اجتماعی (خانواده) را در اختیارش می‌گذاریم؟! موضوع بعدی فقر آموزشی است، واقعا در کجا به دختــر بچه‌هایمان آموزش دادیم که تفاوت میان عشق و هوس را متوجه شوند. حق انتخاب با عقل داشته باشند و عشق را بشناسند؟ حتی به آن پسر جوانی که به‌نوعی آسیب دیده این فقر آموزشی است، کجا به او آموزش داده شده که فرق غیرت و توحش را بداند؟ در کدام مدرسه مهارت زندگی و مهارت عشق‌ورزی داده‌ایم؟‌ که آن پسر با افتخار سر بریده همسرش را در دست نگیرد و در خیابان‌ها جولان ندهد. شاید برخی بگویند که این اتفاقات در برخی دیگر از جوامع نیز رخ می‌دهد، آدم‌هایی با مشکل روانی وجود دارند که جنایت می‌کنند، بله، اما کسی در آن جوامع با افتخار و به‌نام ناموس و غیرت این کار را نمی‌کند!. از همه مهمتر ما باید مشکلات و نواقص قانونی را برطرف کنیم. وقتی قانون از حق زنان در جامعه به‌عنوان حقوق برابر انسانــی، حمایــت نمی‌کند به‌نظرم این اتفاقات رخ می‌دهد. هیچ‌وقت از زنی کــه در کــودکی حقش در اختیار پــدر و در بزرگسالی در اختیار شوهر است، پرسیده شده که انتخاب شما چیست و آیا حق انتخابی برای وی در زمان ازدواج وجود داشته؟‌   23سال پیش خســـرو سینایی در فیلم عروس آتش و در محله‌های اهواز این موضوع را به نمایش گذاشت، چرا از آن زمان به این امر پرداخته نشد که طی این سال‌ها از ایـن قبیل جنایات که به قول شمـا ریشه در فقر فرهنگی و آمــوزشی دارد، جلوگیری شود؟‌ متاسفانـــه فرهنگ ما ذبــح انسانیت را به مردم اجازه می‌دهد با مهر تقلبی «ناموس پرستی»، ما باید در ابتــدا این مُهر تقلبــی را بــرداریــم و فرهنگـــی کـه به پـدر اجـــازه می‌دهــد که سر دختـــــرش را با داس بــبــرد و از قبل تحقیق کرده و فهمیـده که چون صاحب دم است، قصاص نمی‌شـــــود، برداریم. این امر به حمایت قانونی و اصلاح فرهنگی نیاز دارد. فرهنگ‌ ما یک فرهنگ مرد‌سالارانه است و حالا لباس آن عوض شده است. یک مرد جوان با مُهر ناموس پرستی یک شهر را به تماشای توحش و جنایتش دعوت می‌کند و مهمانی خون ناموسش را در خیابان به تماشا می‌گذارد، این فقر فرهنگی را نشان می‌دهد و قانونی که با چتر امن خود، قاتل را تبدیل به قهرمان می‌کند و چون از سر تعصب و مردسالارانه است. همان‌طور که ما شاهد بودیم که در ماجرای اخیر، قاضی پرونده مصاحبه کرده و گفته که «این خانم عکس‌هایی را برای شوهرش فرستاده و باعث جریحه‌دار شدن احساسات این آقا شده است!» یعنی هنوز دادگاهی تشکیل نشده و فرد محاکمه نشده، کلام حول توجیه می‌چرخد. پدر مونا حیدری نیز همین سخن را گفته بود و ما در این فرهنگ، مُهر داغ ناموس پرستی به پیشانی دختر می‌زنیم که اول شما ناموس پدر (مانند رومینا اشرفی) و سپس ناموس شوهر (مانند مونا حیدری) هستید، همین عدم حق دادن به وی، باعث عصیان و فرار می‌شود و بعد در چنگ مردی می‌افتد که بدتر از شوهرش است و او را اسیر می‌کند، چون هیچ قانونی در برابر ازدواج و حق طلاق از وی حمایت لازم نکرده است.    به خلأ قانونی در این رابطه اشاره‌ای داشتید و سال‌هاست که قانون حمایت از زنان در برابر خشونت در مجلس تصویب نمی‌شود. دلیل این اتفاق چه می‌تواند باشد؟‌  هنوز نمی‌دام مدعیان چرا سکوت کرده‌اند؟‌ نماینده‌های زن مجلس ما کجا هستند؟ آیا اینها نماینده زنان مومن و متعصب هستند یا نماینده تمام زنان بی‌پناه جامعه‌؟‌ چند سال است که لایحه عدم خشونت در مجلس مانده و تصویب نشده و چطور مجلس هر زمآنکه می‌خواهد تبصره‌های اضطراری، لایحه‌های سریع را مطرح و تصویب می‌کند و در قبال چنین فاجعه انسانی، سکوت کرده‌ است. معاونت زنان رئیس‌جمهور و اعضای زن مجلس چرا سکوت کرده‌اند؟ روشنفکران جامعه ما باید حرف بزنند و میزگردهای متعددی تشکیل شود و جامعه شناسان باید این جنایت را ریشه‌یابی کنند. سازمان‌های حمایتی مانند بهزیستی باید در قبال مونا حیدری‌ها مسئول باشد. اگر آن انقلابی فرهنگی که قبل به آن اشاره کردم، رخ بدهد ظلم پذیری نامش نجابت نمی‌شود و توحش در مردان نامش غیرت و ناموس پرستی نیست. باید این سکوت شکسته شود و در مورد آن حرف بزنـند. باید مجلـــــس دنبــال لوایحی باشد کــه مانع از کودک همسری و کودک مادری شود. افرادی که با تعهد به این مردم روی صندلی‌های مجلس و اجـرایی کشور نشسته‌اند بایـــــد در این رابطـــه پاسخگو و مانــع اینگونه اتفاقات باشند. اما نمایندگان ما، چون نمایندگان جمعیت حداقلی هستند، درک دقیقی از مشکلات اجتماعی و آسیب‌های جامعه ندارند، درست است که با حداقل آرا وارد مجلس شده‌اید، حداقل 10 درصد دغدغه‌تان را به مسائل و مشکلات جامعه بدهید که در انتخابات بعدی مجلس به پای صندوق‌های رای بیایند.    نباید از این موضوع غافل شد که بیش از هر چیزی، با رسانه‌ای که فیلم این جنایت را پخش کرد، برخورد شد.  با رسانه‌ای که این خبر و فیلـم را منتشر کرده برخورد می‌کنیم و این ظاهرا پاک کردن صــورت مساله است. سنگ بر روی ننــگ می‌گذاریم و در حالـــی‌که این موضوع حل نخواهد شد. ما ذره‌ای اگر همان کارها و فیلم‌هایی که در مرگ آن جوان سیاه پوست آمریکایی انجام می‌دادیم، به این موضوع می‌پرداختیم، حالا این اتفاقات تکرار نمی‌شد. اینقدر صدا وسیمای ما به تبلیغ و تفسیر این اتفاق در آمریکا پرداخت، ولی این جنایت هیچ بازخوردی در صدا و سیما نداشت. نمی‌خواهید مقداری فرهنگ‌سازی کنید؟‌ چرا وقتی آن جنایت در آمریکا رخ داد رگ غیرت همه بیرون زد، اما در ایران نهادهای ذیربط سکوت کرده‌اید!