ادراک و سوء ادراک در روابط همسایگی

سید محمد حسینی‪-‬ همسایگی فرایندی نظام‌مند و با مشارکت هدفمند کنشگران متعدد در یک نقشه راهِ مهندسی شده است. از منظر تئوریک، نقش مولفه‌های هنجاری در تحقق همسایگی، بیش از مولفه‌های مادی است. از مفروضات کلیدی نظریه همسایگی، نقش بازیگران غیر دولتی در تحقق روابط همسایگی است. در واقع دولت تمهید‌کننده و بازیگران غیردولتی کارگزاران اصلی روابط همسایگی هستند. در این میان ادراک و یا سوء ادراکِ میانگین جامعه نسبت به همسایگان، نقش بسیار اساسی دارد. به کلامی دیگر، تحقق سیاست همسایگی به شدت وابسته به دیدگاه میانگین جامعه نسبت به همسایگان است چه آنکه ادراک مثبت جامعه به همسایگان، سیاست همسایگی دولت را تسهیل و سوء ادراک جامعه نسبت به همسایگان همسایگی را دچار تاخیر میکند.
ادراک میانگین جامعه ایرانی نسبت به همسایگان چیست؟
واقعیت آن است ادراک میانگین جامعه ایرانی نسبت به همسایگان بر پایه سوء ادراک هاست. سوءادراک میانگین جامعه ایرانی به افغان ها، اعراب و روس‌ها مانعی مهم در تحقق سیاست همسایگی است.
ریشه‌های سوء ادراک و راهکارهای برون رفت از آن چیست؟


۱- معضله قطبی نگری در روابط خارجی، قصه پرغصه روابط خارجی ایران طی دو قرن اخیر است و به روندی ادامه دار تبدیل شده است. این روند پرمخاطره در قالبی دیگر طی دهه‌های گذشته ادامه پیدا کرده است. اصرار بخشی از نخبگان سیاسی به توسعه روابط با غرب و بخش دیگری به توسعه روابط با شرق به جامعه نیز تسری پیدا کرده است و روسیه و چین را به رنگ روسیه تزاری و انگلیس دوران قاجار ترسیم کرده است؛ در حالی که روسیه و به خصوص چین فاقد رویکرد و سیاست‌های هژمونی نسبت به منطقه هستند.
۲- وقتی در میان نخبگان سیاسی، منافع ملی در سیاست خارجی مشخص و منقح نباشد، آنگاه جامعه نیز به تبع حاکمیت دچار گیجی در تعیین منافع ملی میشود. در این شرایط جایگاه کشورها نیز در اذهان عمومی تعریف نمی‌شود. قطبی نگری در سیاست خارجی نیز محصول فقدان منافع ملی به اجماع رسیده در سطح نخبگی و جامعه است. اجماع نخبگی در هر پدیده‌ای به جامعه نیز تسری پیدا میکند. در نقطه مقابل نقار و شکاف حاکمیتی به جامعه منتقل میشود.
۳- جامعه ایرانی، جامعه‌ای بین‌المللی نیست. اگر مردم روزانه با شهروندان خارجی که به ایران می‌آیند، برخورد داشته باشند، به تدریج ادراک آن‌ها نسبت به کشورهای همسایه اصلاح میشود. توسعه گردشگری، روشنگری رسانه‌ها و دیپلماسی خط دو در قالب رفت و آمد هیئت‌های علمی، دانشگاهی، فرهنگی، ورزشی و... می‌تواند در اصلاح ادراک میانگین جامعه ایرانی کمک کند.
۴- فعال شدن انجمن‌های دوستی ایران و کشورهای همسایه، تسهیل روابط بازرگانان، روابط فرهنگی فیمابین، روابط سیاسی و... نقش مهمی در اصلاح ادراکی و شناختی نسبت به همسایگان دارد.
۵- هم افزایی نهادهای حاکمیتی و غیردولتی در قالب اسناد بالادستی می‌تواند مجموعه فعالیت‌های این حوزه را به یکدیگر متصل کند. مجموعه تلاش‌های انجمن‌های دوستی، اندیشکده ها، نهادهای دولتی و رسانه‌ها باید شکل منسجمی به خود بگیرد. لازم است هر بخش نسبت به فعالیت بخش دیگر آگاه و متوازن و فزاینده باشد. تدوین اسناد بالادستی در این زمینه می‌تواند مجموعه جزایر متفرق را متحد نماید.
۶- تدوین سند راهبردی ادراک‌سازی جامعه ایرانی نسبت به همسایگان و تعیین نقش کنشگران دولتی و غیردولتی در این زمینه ضروری است. توصیه میشود این سند با همفکری وزارت امور خارجه و نهادهای حاکمیتی با اندیشکده‌ها و دانشگاه‌ها و مراکز غیر دولتی مرتبط تدوین شود.