دولت رئیسی از احمدی‌نژاد متعادل‌تر است

عکس: آرمان‌ملی / حجت ‌ سپهوند‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌/ آرمان ملی- علیرضا پورحسین: در حساس‌ترین برهه زمانی مذاکرات وین در یک سال اخیر، بار دیگر به نظر می‌رسد برخی اختلاف‌نظرها در داخل ایران و در داخل آمریکا در خصوص توافق کار را سخت کرده است. مشخص‌ترین قسمت این مساله در داخل ایران انتشار خبر نامه وزیرخارجه به مقامات عالی رتبه بود که به شکلی غیرمعمول تکذیب شد. از سوی دیگر نیز شاهد بود که بیش از 30 نماینده مجلس سنای آمریکا در نامه‌ای به جو بایدن برای او خط و نشان کشیدند. هرچند شاید این کارشکنی‌ها منجر به توقف مذاکرات در وین نشود و در هفته‌های آینده شاهد حصول توافق باشیم اما آنچه مشخص است، این فشارها بر سیاست خارجی هر کشوری تاثیر می‌گذارد و تبعات جانبی خود را دارد که بعضا در گذشته، حال و آینده اثرات آن مشخص می‌شود. در راستای بررسی این مسائل «آرمان ملی» گفت‌وگویی با احمد شیرزاد، تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی داشته است که در ادامه می‌خوانید.  آیا وزارت خارجه در ماه‌های اخیر گرفتار کارشکنی‌های داخلی شده است و اساسا عملکرد این وزارتخانه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ باید توجه داشت که در ماه‌های اخیر، وزیرخارجه و دستگاه دیپلماسی دولت سیزدهم تقریبا همان مسیری را طی کرده است که وزارت خارجه دولت دوازدهم می‌پیمود اما در برخی موارد تاکیدات بیشتری دارند اما به صورت کلی و کمابیش همچون وزارت خارجه دولت قبل عمل می‌کنند. مثلا شاهد هستیم امروز بر روابط با چین و روسیه و یا همسایگان تاکید بیشتری می‌شود و تلاش می‌شود تا رابطه با این کشورها مستحکم شود و اراده ترمیم روابط وجود دارد هرچند برخی کشورها از خود تمایل لازم را نشان نداده‌اند. از سوی دیگر به‌رغم اینکه رئیس‌جمهوری عنوان کرده بود که تغییر زیادی در عرصه مدیران ایجاد نمی‌کند، اما تغییر و تحولات در ماه‌های اخیر بسیار زیاد بوده است و از آنچه تصور می‌شد، بیشتر رقم خورد. با این وجود در مسیر اجرایی تغییرات به اندازه دوران احمدی نژاد نبود و تقریبا یک سیاست یکنواخت در ادامه سیاست‌های دولت دوازدهم را طی کرده است به‌گونه‌ای که رویکردهای سیاسی کشور خیلی تغییر نکرده است.   با این وجــود می‌توان گفت که در عرصه سیاست خارجی در ماه‌های اخیر موفقیتی حاصل شده است؟ باید توجه داشــت که توفیق یا عدم توفیق در سیاست خارجی یک مساله دوطرفه است و همان گونه که پیش بینی می‌شد همه چیز در اختیار ما نیست. امروز می‌توان اراده کرد که با کشورهای عربی رابطــه خوب برقرار کرد اما مشخص نیست این مسالــه از طرف دیگر نیز مطرح باشد یا خیر. به همین علت اراده یک طرف به تنهایی کافی نیست. زمانی شاهد بودیم که در دولت احمدی نژاد تصمیمی گرفته شد حتی اگر اشتباه بود به آب و آتــش خود را می‌زدند تا آن تصمیــم را عمـلی کننــد و نگاه منطقی و علمی به مسائل وجود نداشت. به همین علت دستگاه سیاست خارجی دولت سیزدهم و عملکرد دولــت سیزدهم را باید منطقی‌تر از عملکرد دولت احمدی نژاد دانست. با این وجود فاصله عملــکرد دولت سیزدهم خیلی با عملکرد دولت دوازدهم زیاد نیست.   پس تغییر وزیر خارجه در این میان چگونه اثرگذار است؟ تاثیر دارد به این شکل که شاهـــد بودیم دکتر ظریف از دیپلماسی عمومی بسیار قوی برخوردار و با فعــالیت جانبی که داشت، بیش از هر شخص دیگــری از حیثیت نظام دفاع می‌کرد و عملکرد قـــدرتمندانه‌ای در تمامی عرصه‌ها داشت در حالــی که وزرای خارجه قبلی و بعدی چنین توانایی نداشتند. این یک توانمندی منحصربه‌فردی بود که در دکتر ظریف وجود داشت و نمی‌توان انتظار داشت تا دیگران نیز چنین توانایی داشته باشند. با این وجود باید امیرعبداللهیان را یک وزیر خارجه خوب و متعارف در میان چهره‌های اصولگرا دانست. مشخصا وزیر خارجه بهتری که گرایش اصولگرایی داشته باشد و بهتر از آقای امیرعبداللهیان باشد برای دولت سیزدهم وجود نداشت. اینکه امروز به وزیرخارجه فشار وارد می‌شود مشخصا یک اشتباه است اما باید توجه داشت که وزرای خارجه اصولگرا همواره نگران تیتر برخی رسانه‌های خاص هستند که آن رسانه‌ها نگران منافع ملی نیستند و تعهدی در خصوص حفظ منافع ملی ندارد و این نگرانی سبب می‌شود تا عملکرد وزرای خارجه اصولگرا تحت تاثیر قرار گیرد. بعضا مشاهده شده است که برخی وزرای خارجه نگران تیتر رسانه‌ها بوده‌اند اما نگران موضع گیری طرف‌های مقابل در هر رایزنی نبوده‌اند. نگرانی از مسائل داخل ایران امروز در میان دیپلمات‌ها زیاد است و این امر کار را سخت می‌کند و تصمیم گیری‌ها را زمان بر خواهد کرد.   رویه موجود در دستگاه دیپلماسی می‌تواند نتایج مثبتی در پی داشته باشد؟ امروز باید تصمیم گیری کرد به این شکل که از برخی خواسته‌های خود بگذریم و به تفاهم در وین برسیم تا وضعیت تغییر کند یا به دنبال مسیر دیگری برویم. توافق به معنای این است که از برخی خواسته‌های خود بگذریم. در بهترین توافق‌ها نیز باز هم باید یک چیزی داد و در مقابل آن امتیازی گرفت. امروز غربی‌ها در یک جنگ نظامی مغلوب ایران نشده‌اند که هرچه بخواهیم به آنها تحمیل کنیم. این یک بده بستان است و باید برای اینکه امتیاز دریافت کنیم، امتیاز هم بدهیم. اصول توافق این است. ایران در یک برهه زمانی 4 ساله در مقابل فشار حداکثری غربی‌ها یک مقاومت بسیار خوب داشت و باید توجه داشت که دولت روحانی در بحث مقاومت در مقابل فشار حداکثری بسیار خوب عمل کرده است و سبب شد تا کشور با مشکل جدی مواجه نشود و این عملکرد خوب باید گفته شود. متاسفانه بی‌انصافی می‌شود و از مقاومت خوب دولت روحانی حرفی زده نمی‌شود. امروز آقایان از همان مقاومت خوب دولت دوازدهم خوشه چینی می‌کنند و نتایج عملکرد خوب دولت روحانی را به نام خود می‌زنند در حالی که اسمی از دولت قبل به میان نمی‌آید. امروز با فراموشی این موارد صرفا نقاط ضعف دولت روحانی گفته می‌شود که این بی‌انصافی است.   در توافق احتمالی وین به چه مواردی باید توجه کرد؟ مساله مهم این است که اینگونه نیست که تمامی خواسته‌های ما قید شود و مورد توافق قرار گیرد. مطمئن باشید حتی اگر بهترین توافق حاصل شود باز هم فردای آن رسانه‌های تندرو اصولگرا می‌توانند یک بهانه‌ای پیدا کنند و علیه توافق هجمه صورت می‌گیرد. پس بنابراین باید در وهله اول واقع بین بود. بعضا گفته می‌شود توافق خوب آن سندی است که مورد تایید اکثریت کنگره آمریکا قرار گیرد. مشخصا چنین اتفاقی امروز ممکن نیست. یا بعضا شنیده می‌شود باید توافقی میان ایران و آمریکا شکل گیرد که هر دو حزب متعهد به انجام آن باشند که مشخصا این هم غیرقابل اجراست. اینها شعارهای غیرعملی است که عملا کار را برای تیم مذاکره کننده از درون سخت می‌کند و باید چنین مواردی متوقف شد. به نظر می‌رسد که اگر ایران به یک توافق نسبتا خوب با طرف‌های برجام برسد باید آن را به فال نیک گرفت. قطعا توافق ایده‌آل قابل حصول نیست اما می‌توان با یک مدیریت خوب از یک توافق نسبتا خوب نتایج ایده‌آل به‌دست آورد زیرا مشخصا گشایش‌های اقتصادی رقم می‌خورد که می‌توان با اتکا به آنها چرخ اقتصاد کشور را به چرخش درآورد. باید گام‌های بعد از فردای توافق برای تعمیق روابط برداشته شود. شاید اگر در سال 2015 قدم‌های جدی‌تر برداشته می‌شد و برای مثال سه توافق اقتصادی گران قیمت با آمریکا به امضا می‌رساندیم به شکلی که اقتصاد آنها درگیر شود، احتمالا دیگر ترامپ جرات نمی‌کرد تا به این راحتی توافق را از بین ببرد و لطمات اقتصادی به ایران تحمیل کند. ترامپ و دولت آمریکا در شرایطی قرار داشتند که احساس می‌کردند از توافق با ایران منفعتی کسب نکرده‌اند و اساسا حفظ آن فایده‌ای ندارد. هیچ‌کس معتقد نیست که ایران باید به طرف غربی باج بدهد بلکه بر این باور هستیم که باید یک همکاری اقتصادی شکل گیرد تا طرفین منتفع شوند. به هر حال باید با کسانی که وارد توافق می‌شویم بده بستان داشته باشیم تا مسیر بازگشت وجود نداشته باشد. امروز ما باید از طریق نتیجه توافق برای خودمان تضمین ایجاد کنیم. بخشی از ضمانت حفظ توافق به دست خودمان است و باید بر روی آن تمرکز کنیم و با برداشتن گام‌های هوشمندانه آن را عملیاتی کنیم. مشخصا اگر خوی غیرمنطقی ترامپ در قالب خودش یا شخص دیگری در آمریکا ظهور کند و بخواهد از طریق ایجاد تنش با ایران، مشکلات داخلی خود را سامان دهد مشخصا بار دیگر به مشکل خواهیم خورد.   در راستای تعمیــق روابط از سوی ایران چــه اقداماتی باید در دستـور کار قرار گیرد؟ باید به این سمت حرکت کنیم تا کشورها از قطع رابطه با ایران و یا از برهم زدن توافق‌ها ضرر جدی کنند. واقعیت این است که خرده روابط ایران در منطقه و در فرامنطقه با مذاکرات وین گره خورده است و اگر تفاهم در وین حاصل شود، انگیزه و اراده نیز در سایر کشورها ایجاد می‌شود تا روابط خود را با ایران بیشتر کنند. چه بخواهیم چه نخواهیم این اتفاق افتاده است و نمی‌توان برای آن کاری کرد زیرا نمی‌توان برای مثال به سمت کشوری همچون کویت رفت و به مقامات آن گفت که بیایید روابط گرم و صمیمی اقتصادی و سیاسی داشته باشیم اما در عین حال تحریم‌ها مانع باشد. قطعا زمانی که تخاصم ایران با آمریکا و اروپا بیشتر شود کشورهای عربی به سمت تعمیق روابط با ایران نخواهند آمد و خود را به خطر نمی‌اندازند. همه کشورها در قبال رابطه با ایران احتیاط خرج می‌کنند که مشخصا با رسیدن به توافق در وین این مسائل کنار می‌رود و راحت‌تر می‌توان با سایر کشورها رابطه برقرار کرد. در داخل ایران گفته می‌شود که همه چیز نباید معطل برجام باشد و خب بله نباید اقتصاد خود را معطل نگه داریم اما در برخی حوزه‌ها چه بخواهیم و چه نخواهیم موضوعات به مذاکره گره خورده است که از جمله آنها سیاست خارجی و روابط تجاری بین‌المللی است. نمی‌توان این موارد را از مذاکرات جدا دانست. این مساله برای کشورهای دوست و همسایه نیز صدق می‌کند چه برسد به آمریکا و اروپا. امروز به علت اینکه در محدودیت قرار گرفته‌ایم حتی نمی‌توانیم روابط تجاری خوبی با روسیه و چین داشته باشیم. اگر توافق در وین شکل گیرد قطعا با این دو کشور هم می‌توانیم روابط بیشتری داشته باشیم. باید توجه داشت که چین همواره جانب احتیاط را حفظ می‌کند و به همین علت خود را به‌خاطر ایران به خطر نمی‌اندازد. چین آن قدری خود را دخیل نمی‌کند که اگر تنش سیاسی و اقتصادی ایران و غرب به اوج رسید، خود نیز گرفتار شود. امروز دولتمردان فعلی متوجه شده‌اند بدون حل مسائل بین‌الملل نمی‌توان مشکلات داخلی را حل کرد. تا تحریم وجود دارد مشکلات اقتصادی در درون کشـــور قابل حل نیست. در صحبــــت‌های رئیس‌جمهوری نیز اشاره به اینکه مشکلات مربوط به دولت گذشتــــه است پسندیده نیست. نمی‌توان انتظار داشت با آن حجم از تخریب علیه دولت قبل تمام مسائل در آن دوران حل شود و کشور بدون مشکل تقدیم دولت بعد گـــردد. طبیعی است که مشکلات از دولت قبل وجود دارد اما دولت سیزدهم آمده است که شرایط جدید به‌وجود بیاورد. در صورت وجـــود شرایط جدید مشــــکلات فعلی را می‌توان حــل کرد. این رویکردهای جدید در نوع حکمرانی در سیاست داخلی و خارجی باید صورت گیرد. امروز زمان تصمیم گیری است و باید با اتخاذ تصمیم سیاسی به سمتی حرکت کنیم که کشور در داخل و عرصه بین‌الملل متحول شود. مشخصا رفع تحریم‌ها می‌تواند منجر به این موضوع شود که توسعه در کشور سرعت گیرد و اگر چنین اتفاقی رخ ندهد کارمان سخت‌تر خواهد شد.