رستوران تهرانی، غذا لبنانی، قیمت دلاری

مجید ابهری‪-‬ درشرایطی که خیلی از افراد توان خرید یک وعده غذای معمولی را ندارند در بعضی از رستورانها و فست فودی‌ها قیمت‌ها در لیست اقلام قابل عرضه، به دلار اعلام می‌گردد. البته برای کسی که غذای ویژه برای سگ وگربه‌اش میخرد بیست و پنج دلار برای پک شاتوبریان چندان گران نیست. البته برای خیلی از ماها فهمیدن نام و ماهیت غذا نیاز به فرهنگ لغات دارد که از برکت تلفن همراه هوشمند، فهم مشخصات غذا چندان
دشوار نیست. بیچاره کسی که برای
عقب نماندن از قافله، غذایی انتخاب می‌کند که
حتی از ترکیبش مطلع نیست. مثل «وایت رابیت دیش» معنی لغوی آن غذای خرگوش سفید میشود. خوردن اجباری همانا و عوارض بعدی همانا. با یک حساب سرانگشتی غذا برای چهار نفر با دسر میشود۱۶۰دلار که فرد درعوالم واحد پولی کشورمان، هنوز در خیال۱۶۰هزار تومان است. ناگهان صدای باریک گارسون بلند میشود که جناب قابلی ندارد چرتمان را پاره میکند. زنده ماندنم در آن شب شوم مدیون صدقه‌ای است که در چهارراه قبلی به دختر کوچکی داده بودم. به هرحال کاش یکی از طنزپردازان ما این شام کذایی را با قلم طنز به رشته تحریر درآورد. آشنایی با نوع تغذیه مردم در جوامع دیگر یکی از مراحل تعامل در سبکهای زندگی ملل دیگر است. در شرایطی که بخش قابل توجهی از جوانان وطن ما غذاهای ملی خودمان را نمی شناسند، چگونه از (افوبامکلود) غذایی که برخلاف اسم بسیار پیچیده‌اش از چهار قلم (گوشت گوساله، اسفناج، سیر، پیاز، روغن فلفل و زردچوبه) تشکیل


می شود، سر در بیاورند؟
قبلا سازمان یا نهادی وجود داشت که در مورد بهره‌گیری از اسامی و القاب نامانوس و غیرایرانی بسیار هم سخت گیر بود؛ اما ظاهرا دیگر خبری از این نهاد نیست. ظاهرا هرچه اسم نامانوس‌تر و گنگ‌تر باشد؛ مورد پذیرش‌تر و پرطرفدار خواهد شد. البته گاهی اسامی پارسی منتخب نامانوس‌تر و غیر معمول‌تر می‌شود.
مثلا نامی که برای پیتزا و یا کراوات و یا اقلام دیگر تعیین شده اصولا قابل کاربری نمی‌باشد. آهنگ اسم و سهولت در بیان و زیبایی سمعی در جا افتادن و ماندگاری یک نام بسیار موثر
می‌باشند.