ورزش و دیپلماسی

احسان حضرتی‪-‬ در عرصه بین‌الملل،روش‌های مختلف دیپلماتیکی برای برقراری روابط سیاسی و ارتقا و گسترش آن وجود دارد.از زمانی که دولت-ملت‌ها در نقاط مختلف جهان شکل گرفته اند،
تلاش دولت‌ها و شخصیت‌های سیاسی به دنبال راهی برای برقراری روابطی بوده‌اند که در آن، طرفین بتوانند به دنبال دوستی و مودت باشند.
یکی از مهمترین این روش‌ها امری است به نام «دیپلماسی ورزشی».
امری مغفول که در طول سالیان گذشته، کمتر به آن پرداخته شده است. البته مقصود از پرداختن به عنوان یک امر انجام شده است، وگرنه در عرصه نظری و دانشگاهی به قدر کفایت درباره آن نوشته و تحلیل وجود دارد. اما متاسفانه در عرصه عمل و اقدام از سوی دولت‌های قبلی تا همین دولت امروزی، نمره‌ای قابل دفاع وجود نداشته و ندارد.


شاید یکی از اصلی‌ترین دلایل عدم وجود چنین امری، سهل انگاری مجلس و نمایندگان آن است که نه از رئیس جمهور‌های وقت - زمانی که مقام معاونت رئیس‌جمهور و رئیس سازمان تربیت‌بدنی وجود داشت- نه از وزیر مربوطه- زمانی که مقام وزارت برای ورزش تعریف شد - برنامه مدون و مشخصی برای اینکار خواسته نشده است.
توجه به ورزش در نخستین نگاه در میان عموم طبقات جامعه و در دیگر سو در حوزه سیاست و توجه سیاستمداران به مقوله ورزش، از جمله مباحثی است که در بسیاری از کشورها، دیرزمانی است که از جمله ابزارهای ارتباطی، جاذب و فراگیر برای ارتباط با بدنه اجتماع و دیگر کشورها به کار رفته و می‌رود.
موضوع دیپلماسی ورزش بین حکومتها، شاید یکی از سابقه دارترین مباحث مطرح دیپلماسی کشورها باشد و موید این گفتار، صدای توپ پینگ پنگ دهه ۱۹۷۰ بین کشورهای چین و آمریکا بود که ایجاد روابط حسنه بین دو کشور را نوید داد که از آن به عنوان دیپلماسی
پینگ پنگی در تاریخ یاد می‌شود.
همچنین در ۱۹۵۰ از سوی میلتون آیزنهاور رئیس دانشگاه دولتی پنسیلوانیای آمریکا، دعوت نامه‌ای به دست فدراسیون فوتبال ایران رسید که طی آن از ایران خواسته شد که تیم برتر دانشگاهش را برای یک بازی دوستانه به ایران اعزام کند. در آن روزها تیم آمریکایی، با دسته‌های گل مورد استقبال مردم ایران قرار گرفت!کارشناسان در این باره بر این باورند که تماس‌های ورزشی، زمانی می‌تواند مفید فایده شود که از تصمیم دو کشور برای تجدیدنظر در روابط آنها به کار برده شود. این تماس‌ها در بعد ورزش توانسته است، یخ روابط را باز کند. اما روابط ورزشی به تنهایی نمی‌تواند به حسن روابط منتهی شود. تجربه جهان در دو جنگ بین‌الملل و هزینه‌های انسانی و مادی و معنوی آن باعث شد کشورها به دنبال راهی باشند که در آن با کمترین هزینه و بیشترین بازخورد مثبت به سمت همگرایی و برقراری روابط حرکت کنند.
برای ایران و شرایطی که امروزه در جهان بین‌الملل دارد، بهترین راه برای نشان دادن چهره واقعی کشور در میان این حجم از اخبار منفی، جو رسانه‌ای کاذب و بسیاری از اقدامات دیگر، اقدام به دیپلماسی ورزشی به صورت‌های مختلف است.
«حضور ایران در جوامع ورزشی بین‌المللی می‌تواند از ابزارهای کلیدی در ارتباط با ملل دیگر و ایجاد اعتماد میان آنها باشد. از نظر محققان، نقش ورزش در میزان تحقق کارکردها و اهداف دیپلماسی کشور به لحاظ فرهنگی، شامل: جذب مخاطبان، فرهنگ‌سازی، عرضه فرهنگ، انتقال ارزش‌ها و آداب و رسوم و سنت‌ها از طریق ارتباط با مردم دنیا، و به لحاظ ملی و فراملی، شامل: تقویت و توسعه دیپلماسی عمومی، صلح بین‎المللی، کسب کرسی‌های بین‌المللی در میادین ورزشی، بهبود مناسبات بین‌المللی و ایجاد روابط سازنده بین کشورها و ارتباط دولت‌ها، توسعه، وحدت و اقتدار ملی بوده است. ورزش می‌تواند به عنوان پلی میان ملت‌ها
قرار گیرد و دولت‌ها می‌توانند با تکیه بر جاذبه‌های ذاتی این پدیده و جذابیت‌های آن برای اقشار و ملل مختلف، از این بستر برای انتقال پیام و همسو کردن واحدهای سیاسی و تعالی بخشیدن به محتوای روابط فراملی بهره گیرند. علاوه‌براین، همگانی بودن ورزش، استفاده از فراکسیون ورزش در مجلس، استفاده از افراد مطلع و آگاه و آموزش و آگاهی دادن به افراد صاحب کرسی نیز در تحقق این اهداف موثر
هستند»گرچه بایسته‌های مذکور در بند قبل وظیفه دولت‌ها و نهادهای نمایندگی ملی در این زمینه را سنگین می‌کند و فضای عمومی را به سمت و سوی تحقق آن اهداف سوق می‌بایست بدهد اما در عمل این امر محقق نشده است.
نبودن افراد متخصص، سهل انگاری مقامات دولتی، پیگیر نبودن مجلس و ورزشکاران و اصحاب رسانه و.... همه این موارد باعث شده است تا این بخش از ورزش کشور عملا نادیده گرفته شود و نتوانیم از ظرفیت‌های پیدا و پنهان آن به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم. بخش مهم و تاثیر‌گذار با برنامه ریزی دقیق میتوان به صورت‌های کوتاه مدت الی بلند مدت از آن به بهترین شکل ممکن نتیجه مطلوب را به دست آورد.