حلول نازیسم در رسانه‌های غرب

مهمان بی‌بی‌سی روی آنتن زنده علیه جنگ روسیه و اوکراین صحبت می‌کند، اما جملات او خود جنگی علیه انسانیت است «برای من خیلی دردناک است، چون می‌بینم که مردم اروپایی با مو‌های بلوند و چشم‌های آبی دارند کشته می‌شوند.» مجری بی‌بی‌سی هم می‌گوید: «و البته من احساس شما را می‌فهمم و به آن احترام می‌گذارم.» حزب نازی آلمان و هیتلر سال‌هاست مرده و از بین رفته‌اند، اما به نظر می‌رسد روح نژادپرستی فاشیستی در تن اروپا حلول کرده و خروجی آن صراحت بر تفاوت مرگ یک چشم آبی اروپایی با مرگ سایر نژاد‌ها دارد.
شبکه خبری سی‌ان‌ان امریکا خبر مبسوطی را در مورد کشته شدن یک کودک شش ساله اوکراینی در جریان رد و بدل شدن آتش میان روسیه و اوکراین کار کرده است. این خبر که در بی‌بی‌سی فارسی هم منعکس شده می‌گوید که این پسر بچه شش ساله «جوان‌ترین قربانی» جنگ روسیه و اوکراین است. این کودک بی گناه که قربانی قدرت‌طلبی اهل سیاست شده، این شانس را داشته در اوکراین به دنیا بیاید و احتمالاً بلوند و چشم رنگی باشد تا خبر کشته شدنش روی خروجی رسانه‌های شبکه رسانه‌ای غرب قرار بگیرد. همین او، اگر در یمن به دنیا آمده بود، یکی از ۴ هزار کودکی می‌شد که از ابتدای تجاوز ائتلاف سعودی-امریکایی به یمن در مارس ۲۰۱۵ تاکنون کشته شده‌اند و هیچ تیتری در بی‌بی‌سی و سی‌ان‌ان را به خود اختصاص نداده‌اند. تازه اگر هم در جریان پنج سال تجاوز عربستان و متحدانش به یمن کشته نمی‌شد، شاید یکی از ۴ هزار و ۵۰۰ کودکی بود که مجروح شده‌اند، یا یکی از ۳ میلیون کودکی که در یمن دچار سوءتغذیه هستند.
«بیش از ۳ هزار کودک دچار ناهنجاری‌های مادرزادی شده‌اند و بیش از ۳ هزار کودک نیز نیازمند عمل جراحی باز قلب در خارج یمن هستند. اقدام عربستان و امریکا در تعطیل نگاه داشتن فرودگاه بین‌المللی صنعا باعث شده بیش از ۳۰ هزار کودک که به بیماری‌های مزمن دچارند از سفر به خارج باز بمانند. ۲ میلیون کودک از تحصیل در مدارس بازمانده‌اند و نیم میلیون نیز به صورت کلی تحصیل را در نتیجه جنگ سعودی-امریکایی ر‌ها کرده‌اند.»
آن‌ها البته تیتر هیچ خبری در رسانه‌های شبکه رسانه‌ای غرب نمی‌شوند. آن‌ها چشم رنگی و مو بلوند و اروپایی نیستند. حال به گزاره طرح شده در تیتر برگردیم: «حلول نازیسم در رسانه‌های غرب»؛ گزاره بی‌راهی نیست؛ نازیسم هیتلری بر چه مبنایی بود؟ مبنایی جز تئوری «نژاد برتر» بودن آلمانی‌ها داشت؟!


هر قتل ناحق طبق آیات قرآن، به منزله کشته شدن کل انسان‌هاست. این اعتقاد ماست و قابل بحث هم نیست. ملیت آدم‌ها، نژاد آنها، دین آن‌ها و رنگ چشم و موی آن‌ها تأثیری در این اعتقاد ندارد. اما آن سوی دنیا کسانی مشق «حقوق بشر» و «تمدن» می‌کنند که برای محکومیت تجاوز، قتل، ظلم، اشغالگری و مرگ کودکان در جنگ، اول سود و ضرر سیاسی را می‌سنجند. وگرنه باید به ازای هر کودک یمنی کشته شده در جنگ، یک خبر ویژه در سی‌ان‌ان می‌داشتیم؛ ۵ هزار خبر اختصاصی! استاندارد‌های دوگانه
یمن تنها میدانی نیست که دوگانگی غرب را به رخ می‌کشد. از کم سن‌ترین کشته حمله روسیه به اوکراین می‌گویند، کسی آمار کم سن‌ترین کودکی را که اسرائیل کشته، منتشر کرده است؛ شش سال، پنج سال، هیچ سال؟ در لبنان، افغانستان، عراق و یمن چند نوزاد به دست متجاوزان غربی کشته شدند؟ نمی‌شود یکجا قاتل باشی و جای دیگر برای کودک کشته شده، اشک تمساح بریزی! البته در دنیای کنونی می‌شود!
موضوع ساده ا‌ست؛ آن‌ها حامی قربانیان جنگ نیستند، حامی قربانیانی از جنگ هستند که در سوی امریکا و غرب ایستاده باشند. دیگر انکار هم نمی‌کنند و صریحاً از معیار رنگ مو و چشم برای دردناکی کشته شدن در جنگ می‌گویند و چنین معیاری را «قابل احترام» می‌دانند!
آن‌ها علیه جنگی هستند که منافع آن‌ها را به خطر انداخته باشد. وگرنه جنگی که بتواند منافع آن‌ها را تأمین کند یا حداقل خطری برای آن‌ها نداشته باشد، نمی‌تواند محکوم باشد. فرقی نمی‌کند حمله امریکا به افغانستان و عراق باشد یا حمله عربستان به یمن یا حتی حمله عراق به ایران. مگر برای کودکان کشته شده در تجاوز صدام به ایران، خبر و آماری منتشر کردند؟
جنگ برای خاورمیانه یک روال است، اما برای اروپا دردناک و غیر قابل تصور. نژادپرست‌های اروپایی در اقتدا به خوی هیتلری غرب، نقاب حقوق بشری را از چهره برمی‌دارند. تحلیل‌گر تلویزیون بی‌اف‌ام فرانسه می‌گوید: «ما در قرن بیست و یکم هستیم. در یک شهر اروپایی هستیم و انگار که در عراق یا افغانستان باشیم. موشک‌های کروز شلیک می‌شود، می‌توانید تصور کنید؟!».
اما جنگ و توحش در اروپا قدمت بیشتری ندارد؟ باید از مردم الجزایر پرسید چه شکنجه‌هایی را فرانسوی‌های متمدن بر آن‌ها تحمیل کردند... مردم آفریقا قصه‌های تلخی از توحش استعمارگران فرانسوی و انگلیسی و پرتغالی و بلژیکی برایمان خواهند گفت. قصه‌های مردم ویتنام از توحش امریکایی‌ها هم کم از آن نیست. ایران، عراق، افغانستان، ویتنام، یمن، سوریه و فلسطین همیشه همزمان قربانی بوده‌اند و متهم؛ چون شبکه رسانه‌ای غرب جای جلاد و شهید را هم عوض می‌کند! توجیه‌گران ایرانی نازیسم غرب
شبکه رسانه‌ای غرب برای ریختن اشک تمساح برای کشته‌های اوکراینی، هم پیمانانی نانوشته هم در ایران دارد که خواسته یا ناخواسته، منویات امریکا را اجرایی می‌کنند. فرقی نمی‌کند چه اتفاقی افتاده، آن‌ها همیشه سمتی می‌ایستند که امریکا ایستاده باشد.
برای یمن، پس از شش سال، شمعی روشن نمی‌کنند، نگران خط افتادن روی دیوار سفارت کشور متجاوز هم هستند، اما تا اولین موشک روسی به منافع امریکا می‌خورد، توئیت می‌زنند با طعنه و کنایه که «جناب آقای ‎وحیدی، وزیر محترم کشور، سلام. خواستم بپرسم اگر عده‌ای از هموطنان برای اعتراض به ‎حمله نظامی روسیه به ‎اوکراین، قصد تجمع در برابر ‎سفارت روسیه را داشته باشند، با آن موافقت می‌کنید یا خلاف منافع ملی است؟ ضمناً اگر موافقت فرمودید، تضمینی هست که عشاق ‎پوتین به آن حمله نکنند؟»
آن دیگری طبق معمول هر اتفاقی که می‌افتد، با «مدافعان حرم» جمله‌سازی می‌کند و حضور نظامی ایران در سوریه و نبرد با تروریست‌ها را به سخره می‌گیرد که اگر در این جنگ هم حرمی بود...
یکی دیگر – همان استاد علوم سیاسی سیاست نابلد- طعنه می‌زند که ایران منفعت خود را در تجاوز به اوکراین دیده و حتی از مردم اوکراین به خاطر آنچه «حمایت حکومت کشورم» از تهاجم روسیه می‌خواند، عذرخواهی می‌کند.
هیچ بعید نیست در همین روز‌ها حکم به آغازگر جنگ بودن ایران در جنگ روسیه و اوکراین بدهند! یکی دیگر حتی اخبار صداوسیما را همچون اخبار یکی از «مستعمرات روسیه» خواند.
وضعیت این جمع از آن اهالی شبکه رسانه‌ای غرب تأسف‌برانگیزتر است، آنان اگر ترسیده‌اند یا حافظ منافع خود شده‌اند یا منبع درآمدشان اجازه نمی‌دهد طور دیگری فکر کنند، این جماعت ایرانی، اما به خود تحقیری مزمن دچار هستند و فی سبیل‌الله مشغول دنباله روی از غرب هستند. آن‌ها اگر خود را «نژاد برتر» می‌دانند، اینها، اما غرب را نژاد برتر می‌دانند و امید دارند با آویزان شدن از هواپیمای غرب، در خاک امریکا فرود بیایند و غربی شوند تا در دنیایی که قدرت در دست غرب است، آن‌ها هم با تکیه بر غرب، قوی دیده شوند؛ همچون اشرف غنی و همین زلنسکی رئیس‌جمهور اوکراین که بر غرب تکیه کردند و حس کذایی قدرت گرفتند و در خانه خودشان امنیت ندارند!