روحانی رو به جلو حرکت کند

جریان رادیکال از ابتدای انقلاب تاکنون چه مختصات و ویژگی‌هایی داشته است؟
مهم‌ترین ویژگی جریان رادیکال از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون این بوده که قدرت تحمل دیدگاه دیگران را نداشته است. بنده به عنوان نماینده در سه مجلس اول، دوم و سوم شورای اسلامی حضور داشتم و از نزدیک شاهد بودم که جریان رادیکال چگونه خون به دل جریان پیرو خط امام(ره) می‌کند. این وضعیت در دولت نیز وجود داشت و جریان رادیکال از تمام ظرفیت‌های خود استفاده می‌کرد تا نخست‌وزیر مورد تایید حضرت امام(ره) را ناکارآمد جلوه بدهد که این مساله با واکنش حضرت امام(ره) مواجه شد. از سوی دیگر، وضعیت در ابتدای انقلاب به شکلی بود که حضرت امام(ره) ارسال روزنامه رسالت که از یک خط فکری حمایت می‌کرد را به جبهه جنگ ممنوع اعلام کرد و از آن به بعد این روزنامه به جبهه‌ها ارسال نشد. اقدامات جریان رادیکال در ابتدای انقلاب به اندازه‌ای به جامعه آسیب می‌زد که حضرت امام(ره) خطاب به این افراد عنوان کردند: «این تذهبون»؛ به کجا می‌روید؟ این در حالی است که در قرآن مجید این عبارت درباره کسانی به کار می‌رود که با لجبازی در مقابل فرمایشات پیامبر اسلام(ص) مقاومت می‌کردند. رفتار جریان رادیکال از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون دارای شدت و ضعف بوده است، اما هیچ‌گاه از بین نرفته و همواره وجود داشته است. با این‌همه، شاید بتوان دوران ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد را دورانی نام نهاد که این جریان موفق شد پس از سال‌ها به قدرت برسد. در این مقطع زمانی این جریان تمامی جریان‌های دیگر فکری و سیاسی کشور را به حاشیه راند و تمامی شخصیت‌های مرتبط با جریان اصلاحات را خانه‌نشین کرد. از سوی دیگر، همه مدیران غیرهمفکر را درو کردند و صحنه مدیریت کشور را از مدیران جریان‌های دیگر خالی کردند. وضعیت به شکلی بود که آقای احمدی‌نژاد حتی قدرت تحمل اختلاف سلیقه با برادر خود را نیز در نهاد ریاست‌جمهوری نداشت و به محض اینکه برادر ایشان نسبت به حضور برخی افراد در کابینه و برخی سیاست‌های دولت انتقاد کرد وی را نیز برکنار و خانه‌نشین کردند. در دولت اصلاحات رفتارشناسی جریان رادیکال وضعیت دیگری داشت. در این دولت جریان رادیکال در ابتدا تلاش کرد تمام سرمایه‌های خود را در جهت پیروزی کاندیدای خود به کار ببرد. در دوم خرداد76 مردم با خلق یک حماسه ماندگار و با رأی میلیونی از رئیس دولت اصلاحات حمایت کردند و در نهایت ایشان به ریاست‌جمهوری رسیدند. با این‌همه، از فردای پیروزی ایشان در انتخابات ریاست‌جمهوری جریان رادیکال به شکل‌های مختلف تلاش کرد در مسیر حرکت دولت اصلاحات سنگ‌اندازی و کارشکنی کند.
رفتار افراطیون در ابتدای انقلاب اسلامی با امروز چه تفاوت‌هایی پیدا کرده است؟
ما در دوران ابتدای انقلاب اسلامی با تندروی مواجه نبودیم. در ابتدای انقلاب اسلامی برخی جریان‌ها ازجمله مجاهدین خلق و لیبرال‌ها با جریان انقلابی و حتی ‌حضرت امام درگیر بودند. از سوی دیگر، برخی روشنفکران در آن مقطع زمانی تحمل دیدگاه‌های امام(ره) را نداشتند و به همین دلیل در مقابل حضرت امام(ره) ایستادگی و مقاومت می‌کردند. با این‌همه، وضعیت این روشنفکران به شکلی بود که امکان گفت‌و‌گو و دیالوگ با آنها وجود داشت، اما فضای انقلابی سال‌های اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت شمسی اجازه چنین کاری را به جریان انقلابی نمی‌داد. بنده با تمام ارادتی که خدمت مرحوم مهندس بازرگان دارم باید عنوان کنم که برخی سیاست‌های ایشان باعث شده بود که جریان انقلابی از ایشان و همفکران ایشان دل‌چرکین شود. چرا باید شرایطی پیش بیاید که مردم که تا چند ماه قبل از استعفای ایشان در شعارهای خود ایشان را بزرگ و محترم می‌شمردند به یکباره در شعارهای خود به ایشان ناسزا بگویند. مساله مهم اینجاست که آقای بازرگان شرایط انقلابی را درک نمی‌کرد و به این نکته پی نبرده بود که وضعیت انقلابی یک جامعه دارای تعریف و مختصات خاص خود است و با شرایط عادی جامعه متفاوت است. با این‌همه، امروز شرایط با دوران انقلاب تفاوت‌های معناداری پیدا کرده است. بعد از دوران انقلابی‌گری، کشور دوران جنگ، دوران سازندگی و دوران اصلاحات را از سر گذرانده و در نتیجه شرایط با گذشته و ابتدای انقلاب متفاوت شده است. در طول این سال‌ها نظام ‌جمهوری اسلامی شکل گرفته و قوام و دوام داشته است. این در حالی است که در اواخر دهه پنجاه شمسی، کشور در وضعیت انقلابی قرار داشت که در ادبیات سیاسی تعریف خاص خود را دارد. در ادبیات سیاسی انقلاب به معنای دگرگون کردن نظام سیاسی و تشکیل یک نظام جدید است. در شرایط کنونی به هیچ‌عنوان چنین ضرورتی در ایران وجود ندارد و نظام سیاسی ‌جمهوری اسلامی تثبیت شده است. با این‌همه، اصلاح‌طلبان معتقدند باید با احترام به قوام و دوام نظام‌ جمهوری اسلامی در برخی روش‌ها و تاکتیک‌ها با توجه به مقتضیات زمان اصلاحات صورت بگیرد. در نتیجه کسی به دنبال انقلاب و دگرگون کردن نظام سیاسی نیست. در سال57 جامعه ایران با یک انقلاب و دگرگونی عظیم اجتماعی و سیاسی مواجه شده بود. به نظر من در شرایط کنونی هرگونه اقدام تندروانه در نهایت به ضرر نظام، مردم و به‌خصوص جریان اصولگرایی خواهد بود و نتیجه اقدامات آنها به خودشان باز خواهد گشت. برای مثال، اقدام افراطیون در روز جهانی قدس و توهین به آقای روحانی و همچنین هتاکی‌های مداح معلوم‌الحال در روز عید سعید فطر علیه رئیس‌جمهور سبب مظلومیت آقای روحانی در بین اقشار مختلف مردم خواهد شد و به محبوبیت ایشان افزوده خواهد شد. از سوی دیگر، اقدامات تند اصولگرایان جایگاه اصلاح‌طلبان و بنیان فکری این جریان سیاسی را در بین اقشار مختلف مردم تقویت خواهد کرد. نکته جالب این است که در شرایط کنونی هیچ‌شخص و نهادی حاضر نیست مسئولیت سخنان مداح احساسی را برعهده بگیرد و تمامی نهادهای مسئول در این زمینه از پاسخگویی به این مساله مهم که این فرد با اجازه چه کسی به رئیس‌جمهور کشور در روز عید فطر توهین کرده است، رویگردانی می‌کنند.


چرا جریان اصولگرا همواره برای مقابله با جریان اصلاحات از روش‌های تند مانند برهم‌زدن مراسم سخنرانی، توهین و تهدید شخصیت‌های برجسته سیاسی و همچنین بی نظمی استفاده کرده است؟
هنگامی که یک جریان سیاسی فاقد منطق و استدلال کافی برای رسیدن به اهداف خود باشد مجبور می‌شود به روش‌های تند دست بزند. هنگامی که یک فرد یا جریان سیاسی فاقد منطق باشد به صورت طبیعی دست به چماق می‌برد و تلاش می‌کند با چنین روش‌هایی حرف خود را به کرسی بنشاند. از سوی دیگر، جریان رادیکال فاقد کارنامه قابل دفاع برای مردم است. در دولت احمدی‌نژاد فروش نفت از همه دوران‌های دیگر بیشتر بود. با این‌همه، این ثروت افسانه‌ای دقیق روشن نشد در چه راهی خرج شد. نکته جالب اینکه دولت احمدی‌نژاد کشور را با خزانه خالی و با میزان زیادی بدهی به دولت آقای روحانی تحویل داد. در نتیجه این جریان هیچ ‌استدلال محکمه‌پسندی برای ارائه گفتمان خود ندارد و به همین دلیل در طول تاریخ انقلاب اسلامی مجبور شده با توهین، تهدید، افترا و برهم‌زدن سخنرانی به اهداف خود دست پیدا کند. این در حالی است که مردم ایران مدت‌هاست چنین رفتارهایی را محکوم و مذموم کرده‌اند. به همین دلیل نیز در انتخابات اخیر و با توجه به رفتارها در دولت احمدی‌نژاد همواره از جریان اعتدال حمایت کرده‌ و اجازه نداده‌اند آنها دوباره قدرت را در ایران به دست بگیرند.
رفتار این جریان در دوران ریاست‌جمهوری آقای روحانی چه تفاوت‌ها و شباهت‌هایی با گذشته و به‌خصوص با دوران اصلاحات دارد؟
در دوران اصلاحات خط‌کشی‌ها مانند امروز شفاف و روشن نبود. این در حالی است که امروز خط‌کشی‌های سیاسی صراحت پیدا کرده و واضح است. آقای روحانی دارای خاستگاه اصلاح‌طلبی نیست و هیچ‌گاه نیز به صورت رسمی عنوان نکرده که یک اصلاح‌طلب است. با این‌همه، ایشان به عنوان لیدر جریان اعتدالگرای کشور امروز با تمام وجود از تفکر و گفتمان اصلاح‌طلبی حمایت می‌کند و در مسیر اصلاح‌طلبی گام بر‌می‌دارد. در دوران اصلاحات اگر کسی جلسات اصلاح‌طلبان را برهم می‌زد، ماهیت و اهدافش برای همه مشخص بود. این در حالی است که در شرایط کنونی همه طیف‌های رادیکال برای برهم‌زدن بساط اصلاح‌طلبان متحد شده‌اند. البته از این نکته نیز نباید غافل شد که در شرایط کنونی برخلاف دوران اصلاحات که برخی نهادهای نظامی نیز به رادیکال‌ها کمک می‌کردند این وضعیت وجود ندارد و برخی نهادهای قدرت نیز به این نتیجه رسیده‌اند که اقدامات افراطی در نهایت به ضرر نظام و کشور است و به همین دلیل با این گروه‌ها مقابله می‌کنند.
چرا برخلاف اینکه تصور می‌شد پس از پیروزی آقای روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری فضا برای ادامه مسیر ایشان بازتر شود طیف مقابل فشارهای خود را افزایش داده است؟
بنده مطلبی را به عنوان شوخی عنوان می‌کنم، اما شما آن را جدی بگیرید که جریان اصولگرا فاقد شخصیت رأی‌آور در انتخابات ریاست‌جمهوری سال92 و 96 بوده است و به همین دلیل دست این جریان برای پیروزی در انتخابات خالی بوده است. در سال‌های گذشته جریان اصولگرا نتوانسته چهره‌های کارآمد و موثری را به مدیریت کشور عرضه کند. به همین دلیل نیز دست به دامان افرادی مانند آقای قالیباف، حدادعادل یا محسن رضایی شده‌اند که این افراد نیز هیچ‌گاه نتوانسته‌اند در بین مردم به جایگاه قابل توجهی دست پیدا کنند. جریان اصولگرا که به این ضعف خود واقف شده بود، تلاش کرد در انتخابات ریاست‌جمهوری سال96 با سازوکار جمنا این نقطه‌ضعف را پوشش بدهد و با اتحاد و اتفاق‌نظر بین طیف‌های مختلف اصولگرایی در انتخابات حضور پیدا کند. با این‌همه، سازوکار جمنا و آقای رئیسی که برآمده از آرای جمنا بود نیز موفق نشد در انتخابات توفیق چندانی به دست بیاورد و در نهایت از آقای روحانی شکست خوردند. این در حالی است که اصولگرایان در طول مبارزات انتخابات ریاست‌جمهوری به هر حربه و وسیله‌ای برای تخریب آقای روحانی و ایجاد پایگاه رأی برای خود در بین اقشار مختلف مردم متوسل شدند. برای مثال، در مناظرات انتخابات ریاست‌جمهوری بی‌اخلاقی‌های زیادی علیه آقای روحانی صورت گرفت و مسائلی در انظار عمومی مطرح شد که به هیچ‌عنوان به مصلحت نظام و کشور نبود. از سوی دیگر، کاندیدای مورد نظر اصولگرایان به عناوین مختلف تلاش می‌کرد دغدغه‌های اقتصادی و معیشتی مردم را دستاویزی برای پیروزی خود در انتخابات قرار بدهد. به همین دلیل نیز تیم‌های مختلفی از سوی آنها در شهرستان‌های مختلف حضور پیدا می‌کردند و با شعارهای پوپولیستی تلاش می‌کردند برای خود رأی جذب کنند. این در حالی است که مردم با توجه به مشکلات اقتصادی که داشتند در نهایت به شعارها و اقدامات پوپولیستی «نه» گفتند و از رویکرد اعتدال و عقلانیت در مدیریت کشور حمایت کردند. مردم با رأی خود در انتخابات ریاست‌جمهوری سال96 نشان دادند از فردی حمایت می‌کنند که به دنبال آزادی، امنیت و عزت مردم ایران است و از پذیرفتن صدقه اکراه دارند. جریان اصولگرا از بی‌کسی مجبور شد از آقای رئیسی حمایت کند.
نهادهای مسئول در زمینه حفظ امنیت و اجرای قانون در مقابل توهین‌کنندگان به رئیس‌جمهور چه وظیفه‌ای برعهده دارند؟
شورای سیاستگذاری نماز جمعه عنوان کرده که از ماهیت اشعار مداح عید فطر اطلاع نداشته است. به نظر من این مساله درست نیست و نمی‌شود مسئولان مربوطه از این مساله بی‌اطلاع باشند. اگر چنین اتفاقی رخ داده است، پس چرا برای مثال هیچ‌گاه این موضوع برای آقای علی مطهری، فرزند شهید مطهری، اتفاق نمی‌افتد تا ایشان در نماز جمعه سخنرانی کند. در شرایط کنونی نیز سوال من این است که چرا مسئولان نماز جمعه همیشه به یک طرف غش می‌کنند و به طرف دیگر فرصت اظهارنظر یا پاسخگویی نمی‌دهند. در روزهای پس از انتخابات ریاست‌جمهوری، امام‌جمعه موقت تهران در خطبه‌های نماز جمعه آرای برخی را حرام و آرای برخی دیگر را حلال اعلام کرد. سوال من از ایشان و دوستان ایشان این است که رأی بنده که پدرم برای پیروزی انقلاب اسلامی و زیر شکنجه‌های ساواک شهید شده است و خودم بدترین نوع شکنجه‌ها را در راه پیروزی انقلاب اسلامی متحمل شده‌ام حرام است و رأی یک خواننده زیرزمینی که تمام بدنش را خالکوبی کرده حلال است؟ آیا واقعا این تقسیم‌بندی صحیح است؟ بنده به این دوستان توصیه می‌کنم راه خود را از راه مردم جدا نکنند و همواره در مسیر اعتدال حرکت کنند.
آیا فشار‌ها و توهین‌ها به آقای روحانی و حامیان ایشان در 4سال آینده نیز ادامه خواهد داشت؟
بدون شک فشارها به آقای روحانی در چهار سال آینده افزاش خواهد یافت. این در حالی است که آقای روحانی نباید از چارچوب‌های اصولی و منطقی خود عدول کند و اجازه ندهد بهانه دست آنها بیفتد. بدون شک هرگونه تفکر و خط‌مشی، موافق و مخالف خاص خود را خواهد داشت. با این‌همه، به نظر می‌رسد برای آقای روحانی برنامه دارند و تلاش می‌کنند برای ایشان فتنه‌ ایجاد کنند. این در حالی است که جریان اصلاحات و اعتدالگرای کشور با تمام وجود و توانایی از آقای روحانی همچون چهار سال گذشته حمایت خواهد کرد.