حکیم خاضع و مرجع مصلح

مروری بر زندگی‌ آیت‌الله‌ شمس‌الدین محمد مجتهدی‌نجفی حکیم خاضع و مرجع مصلح امیررضا محمدی:  در عصر معاصر معدودند چهره‌هایی که از نوادر گذشته و بزرگان مؤثر در حوزه‌های علمی و فرهنگی اثر دیده باشند و بتوانند مانند آنان و پیرو اندیشه ناب آنها سبب رشد و تعالی جامعه شوند تا نسل‌های آینده جامعه را به مسلمان عینی و واقعی بدل کنند. یکی از آنان مرجع عالی‌قدر و حکیم وارسته، آیت‌الله‌العظمی حاج شیخ‌شمس‌الدین محمد مجتهدی‌نجفی است که به‌جرئت می‌توان او را تنها بازمانده از شاگردان مستقیم و بقیه‌السلف زعیم بزرگ حوزه نجف آیت‌الله‌العظمی سیدابوالحسن اصفهانی و همچنین امام مصلح، علامه شیخ محمدحسین کاشف‌الغظا نامید که مروری بر زندگی و فعالیت‌های او مانند چراغی روشن ما را هدایت‌کننده خواهد بود.
ولادت، تربیت و تحصیل
در 27 فروردین 1302 مطابق با اول رمضان‌الکریم 1341 قمری در تهران و در خاندانی اهل علم و فقاهت پا به عرصه وجود نهاد. پدرش شیخ نجم‌الدین مجتهدی به همراه چندین پشت از پدران، اخوان، عموها و عموزاده‌هایش مانند شیخ جمال‌الدین و شیخ کمال‌الدین مجتهدی از اوتاد و زعمای عصر خویش بودند. جدشان شیخ ابوالقاسم مجتهدی از شاگردان بزرگانی مانند آیات غروی‌اصفهانی، میرزای‌نائینی و میرزای‌شیرازی، آقا ضیاء عراقی، فاضل شربیانی و شیخ عبدالله و شیخ محمدحسن مامقانی بوده و از آنان اجازات اجتهاد و تفسیر داشته است. همچنین مادر وی از سادات فاضله و فهیمه حسینی‌زنجانی بوده و برادر آیت‌الله سیدسیف‌الدین حسینی‌رنجانی، از فقها و مراجع عصر خویش به‌شمار می‌رفته است. شمس‌الدین تحصیل را از دامان مادر و سپس پدر با فراگیری دروسی مانند قرآن، گلستان و بوستان سعدی، تجوید، نصاب‌الصبیان، الفیه، مطول، مقدمات و مغنی شروع کرد و سپس در حوزه مقامات حریری، شرح جامی، شمسیه، قوانین، منطق منظومه، شرح‌الاشراق و شوارق‌الابهام را نزد آیات یحیی مدرسی، دین‌محمدی‌زنجانی، سیدمجتبی انگورانی و عبدالکریم خوئینی خوشه‌چینی کرد.
هجرت؛ آغاز رشد و تعالی


شمس‌الدین در همان نوجوانی هم‌زمان با حوزه به یادگیری دروس هندسه، ریاضیات و نجوم همت گماشت و اشعاری در قالب‌های کلاسیک قدیم و جدید به شکل معناگرا و حرفه‌ای می‌سرود که حتی در تعدادی از نشریات و جراید آن زمان منتشر شد. هم‌زمان با آغاز دهه 20 و فعالیت گسترده حزب کمونیست در ایران و سپس شکل‌گیری فرقه دموکرات آذربایجان، افکاری انحرافی در میان جامعه مسلمان به‌ویژه روحانیون رخنه کرد که شمس‌الدین سخت برآشفت و سویه اشعار خود را سیاسی اجتماعی و به انتقاد از وضع موجود برد، به‌طوری‌که موجبات تهدید و ارعاب به ترور و قتل را متحمل او و خانواده‌اش کرد؛ بنابراین همگی در سال 1323 به نجف اشرف مهاجرت کردند که توانست طی دو سال از محضر حضرات آیات آقا سیدابوالحسن اصفهانی، سیدمحسن حکیم، سیدمحمود شاهرودی و سید‌عبدالهادی شیرازی بهره‌ها ببرد. همچنین از آیت‌الله شیخ محمدکاظم شیرازی در مسجد شیخ انصاری، از آیت‌الله سیدابوالقاسم خوئی در مسجد خضراء و از آیت‌الله سید محمدعلی کاظمینی‌بروجردی در مسجد هندی نجف توشه طریق برداشت. اما با رحلت آیت‌الله اصفهانی و همین‌طور کسالت مادر به ایران برگشت و به قم رفت تا همگام با هم‌درسش آیت‌الله جعفر سبحانی‌تبریزی از حضور حضرات آیات بروجردی، امام خمینی (ره)، علامه طباطبائی، حجت کوه‌کمره‌ای و سیدعلی یثربی‌کاشانی بهره‌ها ببرد.
سیر و سفر علمی؛ ادامه راه نیمه تمام
شمس‌الدین هم‌زمان با فراگیری زبان‌های فرانسه و انگلیسی در تهران و قم، سفرهای علمی، آموزشی و پژوهشی را به شهرهای اصفهان، اراک، تبریز، مشهد، قزوین، مرند و زنجان آغاز می‌کند و به مجالست و شاگردی بزرگانی چون آیات حاج‌آقا رحیم ارباب، میرزا مهدی آشتیانی، شیخ محمدعلی شاه‌آبادی، شیخ محمدتقی آملی، شیخ علی‌اکبر مرندی، سید‌حسین خادمی، میرزا مهدی الهی‌قمشه‌ای، علامه سیدابوالحسن رفیعی‌قزوینی، علامه ابوالحسن‌شعرانی، علامه سیدجلال‌الدین همایی و بانو مجتهده امین پرداخت. او پس از مدتی مجددا به نجف بازگشت تا سرانجام اهداف خود را در سرچشمه‌های روحانی آن دیار مقدس پیدا کند. در نجف در مدارس آخوند خراسانی و آیت‌الله سیدمحمدکاظم یزدی بیتوته کرد و از محضر حضرات آیات سیدجمال گلپایگانی، علامه شیخ محمدحسین و شیخ احمد کاشف‌الغظاء، شیخ حسین حلی، فاضل قائنی، شیخ صدرا بادکوبه‌ای، شیخ عبدالکریم زنجانی، میرزاآقا اصطهباناتی، سیدحسین حمامی، میرزا باقر زنجانی، شیخ مرتضی طالقانی، فیض‌گنابادی، سیدحسن موسوی‌بجنوردی، سیدعبدالله شیرازی و سیدعبدالاعلی سبزواری فیض برد و از بسیاری از آنان اجازه اجتهاد گرفت. او به حله، بصره، بغداد و سامرا هم رفت و از استادان و ادیبان و شاعران آن شهرها استفاده کرد و در کربلا هم مدتی در مکتب حضرات آیات سیدهادی حسینی‌میلانی و سیدحسین قمی زانوی تلمذ زد.
تحقیق و تألیف؛ فصل برداشت تلاش‌ها
شوق شمس‌الدین به یادگیری زبان‌های مختلف خارجی موجب شد با پیگیری مجدانه با افکار و اندیشه‌های متفکران، فیلسوفان و صاحب‌نظران بزرگ علوم از غرب و شرق عالم آشنا شود و از این باب شاگردانی متفاوت‌تر را هم تربیت کرد. موسیقی هم از رشته‌هایی بود که از این میان به فراگیری و مطالعه درباره آن همت گماشت در بحث شعر و ادبیات چون از بدو کودکی با آن فضا آشناییت داشت، خیلی زود به یکی از پهلوانان این عرصه بدل شد به‌طوری‌که آثار سترگی را همچون دیوان کبیر در دو جلد به نام‌های «جلوه‌های عشق» و «نغمه‌های عشق» به چاپ رسانید و کتاب فرهنگ ادبیات فارسی به عربی و عربی به فارسی را در سه جلد با نام «فرهنگ اصیل» منتشر کرد. او مدت‌های مدیدی در کتابخانه شخصی و منزل امام مصلح، علامه محمدحسین کاشف‌الغظاء بیتوته کرده و به تحقیقات گسترده و بهره‌وری از استاد و اندیشه‌های ناب او پرداخت که حاصلش آرا و آثار و اندیشه‌های فقهی نوینی مبتنی بر فقه اصیل جواهری شد که نمونه‌ای از آن نظری درباره نظام حوزه و روحانیت است که بر این اساس خارج‌کردن طلبه اهل علم و روحانیون از حالت شغل و کسب‌وکار که می‌شد با حفظ اقتصاد و زندگی روحانیت، آنها را به‌منزله یک خانواده بزرگ زیر سایه مراجع و نواب عام امام عصر(ع) براساس اِنَّ اکرمَکُم عندالله اتقیکم ملاحظه کرد و به تأمین معشیت همه به شکل منصفانه پرداخت‌ و بعد تقویت اهداف روحانیت و مرجعیت، طلبگی و تحصیلات حوزوی به‌سوی سربازی دین و آمادگی برای امام زمان(ع) و فداکاری در جهت حفظ اعتقادات و ناموس ایمانی آحاد جامعه است. نمونه دیگر، در باب خمس و زکات است که «بر فرض اگر از قیل‌و‌قال اعاظم فقه و اصول نیز بگذریم و شبهات و سؤالات پیرامون اصل خمس و زکات و همچنین فلسفه و اهداف این دو را هم در عصر غیبت امام زمان (ع) برای فقها و مراجع جامع‌الشرایط شیعه بپذیریم و همه ابهامات برحق علمی و فقهی را نیز پاسخ گوییم، باز هم این روش اخذ و موارد وصول و دریافت تا شیوه‌های خرج و برج، فراوان محل اشکالات جدی و نیازمند اصلاح و تحولات اساسی است». همچنین از نظرات مهم او دفاع از حقوق زنان است که برا مثال بحث تعدد زوجات را ظلم در حق آنان می‌داند. وی حتی در نقد بخشی از شاهنامه فردوسی و حمایت از مقام زن اشعاری سرود. شمس‌الدین از دهه‌های 30 و 40 تاکنون به تأسیس کتابخانه، مدرسه، حوزه علمیه، مسجد و مراکز علمی و آموزشی متعدد اهتمام داشته و دارد و چندین مرتبه منزل خود را جهت تأمین مخارج طلاب و مدارس علمیه فروخته است و کتابخانه‌های شخصی علما و طلاب را به جهت کمک مالی و معیشتی از آنان خریداری کرده است. آثار وی که بسیاری از آنان توسط بزرگان و علما و مراجع جهان تشیع به تقریض و تأیید رسیده‌اند و حتی بخشی از آنان در دایره‌المعارف و گنجینه‌الذریعه الی تصانیف الشیعه توسط آیت‌‌الله شیخ آقابزرگ تهرانی ثبت شده است، در موضوعات مختلف متعدد‌ند از جمله: النظرالثاقب و النیل‌الطالب، رساله علمیه و عملیه، مناسک حج، فرهنگ دانشوران در تفسیر قرآن (تفسیر سوره منافقون)، مثنوی آدم، مثنوی انبیاء، رساله‌ای در قاعده اذن، دانشنامه جامع حضرت خدیجه کبری (س) و رساله‌ای در قاعده لوث و قسامه که شاید بتوان مهم‌ترین آنها را کتاب مهم و جریان‌ساز «گفتار شیعه در اصول و فروع» دانست که در اوایل دهه 40 و باب اخلاقیات نوشته شد و نه‌تنها مورد توجه حوزویان و دانشگاهیان که مورد بحث در رسانه‌هایی چون روزنامه کیهان، مجله یغما، مجله نور دانش و روزنامه ندای حق قرار گرفت. این پیر برنا اما هم‌اکنون و پس از دهه‌ها از حیات گهربار خود با تربیت شاگردانی ویژه و دانشورز، همچنان در خدمت به دین و دستگاه فقه جعفری می‌کوشد و از پای ننشسته است.