توقف نورد استريم٢ كمر روسيه را می‌شكند

آرمـــــان ملـــی-  علیرضـــا پورحـــسین: پس از چند روز از آغاز جنگ اوکراین نشستی در مرز بلاروس در راستای حل بحران به ابتکار گروه مینسک برگزار شده است و مقرر شده نشست دیگری در مرز لهستان در جهت حل بحران اوکراین در دستور کار قرار گیرد. اینکه این گونه نشست‌ها تا چه میزان می‌تواند معطوف به نتیجه شود، سوالی است که پاسخ آن تا حدودی آینده بحران اوکراین را نیز مشخص می‌کند. در راستای بررسی این مساله، «آرمان‌ملی» گفت‌وگویی با دکتر علی قمی، تحلیلگر ارشد مسائل استراتژیک و امور دفاعی داشته است که در ادامه می‌خوانید.    با توجه به تحولات اخیر اوکراین، ابتکارات گروه مینسک چه مفهومی دارد؟ به نظر می‌رسد که این ابتکارات به معنی نوعی عقب نشینی ولادیمیر پوتین باشد. در این ارتباط باید بگویم که ارتش روسیه فاقد تدارکات لجستیکی لازم در شروع چنین جنگی بوده است. در یک جنگ کلاسیک پرشدت این نمی‌تواند محلی از اعراب داشته باشد که سوخت تانک ارتش آن در میانه رزم تمام شود و یا سرما باعث کم تحرکی آن شود. تدارکات حال حاضر قطعا با تدارکات جنگ جهانی دوم فرق می‌کند. اگر ارتش نازی در سرمای سیبری منجر به شکست هیتلر و خودکشی‌اش شد محل توجیه است ولی در عصر جنگ کلاسیک متقارن و غیرمتقارن این اتفاقات یعنی کمدی و تراژدی. هر گونه جنگ پر شدت و معطوف به نتیجه تدارکاتی دارد که لااقل قواعد جنگ کنونی روسیه در اوکراین در آن نمی‌گنجد. از طرف دیگر ما شاهد نوعی ناهماهنگی در میان مقامات تراز اول کرملین و سران ارتش روسیه بوده‌ایم.  صرفا فقدان تدارک عملی و تئوری را فقط عامل پیشروی کند ارتش روسیه در خاک اوکراین می‌دانید؟ قطعا خیر. عامل مهمتری در این عقب نشینی وجود دارد که آن نظام تحریم‌های سازمان یافته‌ای است که قرار است از سوی کشورهای بلوک غرب علیه پوتین اتخاذ شود. در شرایط حاضر، شبکه انتقال مالی روسیه با سازوکار سوئیفت تا حدودی قطع شده است و در واقع حذف روسیه از سوییفت کلید خورده است. پروژه نورد استریم 2 نیز قرار نیست که به بهره‌برداری برسد و این یعنی مجازات بزرگی برای پوتین. در شرایط حاضر اتحادیه اروپا تحریم‌های جدیدی در دستور کار قرار گرفته و افکار جهانیان اقدامات پوتین را خلاف رفتارهای سالم رهبران جهان می‌دانند. حال ممکن است که پوتین عسلی را در لشکرکشی به اوکراین به‌دست آورد اما این عسل آغشته به سم است و برایش گلوگیر خواهد شد. تمام امید و دلخوشی پوتین خلاصه شده به زرادخانه هسته‌ای اما در این ارتباط و در عصر جنگ‌های غیر متقارن به نظر می‌رسد که پوتین سخت دچار اشتباه است. جنگ در شرایط حاضر نه نیاز به پوشیدن لباس رزم دارد و نه سنگر گرفتن پشت خاکریزها.   حرکت اوکراین به سمت مذاکره در آخرین لحظات مهلتی که روسیه تعیین کرده بود، چه پیام‌هایی دارد؟ قبول زلنسکی بابت نشست‌هایی از این دست، به معنای ترس نیست. او در حال حاضر به نماد مقاومت تبدیل شده است. او لباس رزم پوشیده و با سربازان برای دفاع از اوکراین در مقابل پوتین ایستاده است. اگر او رهبر عاقلی نبود، او نیز می‌توانست مانند اشرف غنی‌ها باشد که افغانستان را به طالبان فروختند. ولی او در کشور ماند و قرار را بر فرار ترجیح داد و حتی به پاسخ کسانی که او را تشویق به فرار کردند، پاسخ منفی داد. در واقع پذیرش زلنسکی برای ابتکاراتی از این دست به معنای آن است که در آینده کسی او را رهبری صلح‌گریز نداند و متهم به تداوم جنگ نکند. اگر اوکراین عمق استراتژیک روسیه است، زلنسکی می‌خواهد سپر چنین عمقی شود. در واقع همان کسانی که او را کمدین خوانده‌اند، او با ماندن خود در کی‌یف عکس آن را نشان داد.  چه عللی ممکن است مانع به نتیجه رسیدن مذاکرات میان اوکراین و روسیه شود؟ ببینید این نشست دارای یک ضعف بزرگی بود و این ضعف آن است که در این نشست‌ها تصمیم گیرندگان و تصمیم سازان مقامات کرملین حضور ندارند. کسانی که در این نشست‌ها حضور دارند نمی‌توانند پاسخگوی خواسته و مطالبات پوتین از طریق چانه‌زنی و مذاکره باشند. بنابراین نشست‌هایی از این دست نیازمند حضور مقامات تراز اول است که بتواند خواسته‌های طرفین را پاسخگو باشد. در این ارتباط، قراراست نشستی در مرز لهستان برگزار شود. در آن نشست نیز اگر مقامات تراز اول حضور نیابند، نمی‌توان امیدی به نتایج آن داشت. حل بحران اوکراین نیازمند حضور رهبرانی است که بخواهند و بتوانند در سایه راهبردها و در نظر گرفتن واقعیات، از جنگی ویرانگر جلوگیری کنند. پوتین می‌داند که این ماجراجویی دستاوردی جز تحریم برایش نداشته و همچنین او می‌داند که تاب‌آوری‌اش در برابر تحریم‌های اروپا شکننده خواهد بود و اگر این تحریم‌های جهانی برای یک دوره میان ‌مدت ادامه یابد، روسیه اقتصادی بسیار عقب‌مانده‌تر از دوران تزارها و حتی یلتسین خواهد داشت و نمی‌تواند حتی در مسابقه تسلیحاتی با غرب رقابت کند. در واقع پوتین از حملات گسترده می‌خواهد به مثابه اهرمی برای موازنه تهدید در قبال تحریم‌های گسترده غرب استفاده کند. هدف پوتین در این حملات ترساندن اروپا و فروپاشی نظام تحریم کشورهای اروپایی است، زیرا پوتین می‌داند که با این تحریم چه سرنوشتی در انتظار اوست. این تحریم‌ها نشان می‌دهد که او نه تنها ببر کاغذی بوده، بلکه همین تحریم‌ها می‌توانند دندان اتمیش را نیز بکشد. از طرف دیگر ما شاهد آن هستیم که ولادیمیر زلنسکی به عنوان جبهه مقاومت در کیف، از جهان می‌خواهد یک ائتلاف نظامی علیه پوتین تشکیل شود. از سوی دیگر آنچه از پشت این گونه اظهارات پوتین استنباط می‌شود این است که برای پوتین یک مذاکره طبق خواسته‌هایش با اوکراین اهمیت فراوان دارد چرا که این مذاکره هم برای تعیین سرنوشت اوکراین به عنوان عمق استراتژیکش اهمیت دارد و هم برای ترسیم آینده امنیتی‌اش در قبال اروپا در طول دهه‌های آتی مفید خواهد بود. پوتین به دست خود عمر سیاسی‌اش را حتی کمتر از استالین کرده است، یعنی رئیس‌جمهوری که رویای تجدید تزاریسم را در سر داشته است حالا باید شاهد تقابل افکار عمومی در قبال خودش باشد. به این ترتیب ایدئولوژی و مرامنامه سیاسی یا مانیفستش جذابیتی در ایدئولوژی‌های چپ و راست دنیای کنونی ندارد.