بازندگان و برندگان جنگ اوکراین

در دو ماه گذشته که تنش‌ها درباره اوکراین بین روسیه و غرب افزایش یافته و در 10 روز گذشته که این جنگ آغاز شده، تحلیل‌های فراوانی ارائه شده است. با گذشت بیش از 10روز از آغاز جنگ و واکنش‌های متعدد در عرصه‌های مختلف می‌توان به سوال اصلی این نوشته پاسخی جدی‌تر داد.  تا کنون چه کشورهایی بازندگان این جنگ و چه کشورهایی برندگان آن هستند؟ بدیهی ترین پاسخ این است که بزرگ ترین بازنده جنگ، کشور و ملت اوکراین است. کشوری که می‌توانست با حفظ بی‌طرفی خود از منافع اقتصادی دو طرف استفاده کند اما با اشتباهات رئیس‌جمهورش، خود را به مهلکه جنگ با روسیه انداخت و حالا تنها در میدان باید با یکی از ابرقدرت‌ها بجنگد.البته این به معنی تایید حمله روسیه نیست اما در هر صورت  حالا اوکراین وارد یک چرخه نامعلوم از جنگ و ویرانی شده که در بهترین حالت، زیرساخت‌های متعدد خود را ازدست داده است و در بدترین حالت جنگی چند ساله را پیش رو دارد. این  وضعیت  با دعوت حاکمان اوکراین از  خارجی‌ها برای جنگ با روسیه به اوج رسیده و ممکن است به سوریه سازی اوکراین منتهی شود. وضعیتی که یک دهه است تقریبا همه چیز در سوریه را نابود کرده است. دومین بازنده این جنگ قطعا روسیه است که با ورود به باتلاق مهیا شده، فرایندی بسیار آسیب‌زا را برای خود ایجاد کرد. روس‌ها در آغاز بر اختلافات داخلی غرب حساب باز کرده و حجم انسجام این کشورها را برآورد نکرده بودند اما ایجاد دشمن مشترک ناگهان اروپا را منسجم ساخت و روسیه را متحیر. تضعیف اقتصادی روسیه و بحران سازی از این کشور در این 10روزه به شکل ویژه‌ای موفقیت آمیز بوده است. اگرچه این اجماع سازی بدون همراهی کشورهای درحال توسعه مانند چین، هند، برزیل، ترکیه و ایران خواهد بود اما قطعا آثاری جدی براقتصاد روسیه خواهد گذاشت. روی زمین نیز وضعیت برای روسیه چندان قابل قبول نیست. تداوم این وضعیت میدانی عملا به معنای تحقیر نظامی روسیه خواهد بود. سومین بازنده بزرگ این جنگ اروپاست که پس از سه دهه باید ساختار امنیتی خود را تغییر دهد، از لحاظ روانی به شدت تحت فشار قرار گیرد و از همه مهم‌تر نیازمندی های خود به ویژه در عرصه انرژی را از جایی دیگر و با هزینه بسیار بالاتر تامین کند. همین حالا گاز به قیمتی نجومی رسیده است و آثار آن بر زندگی اروپاییان و اقتصاد آن ها به زودی نمایان می‌شود. اما برندگان  فعلی این جنگ چه کشورهایی هستند؟ می‌توان آمریکا را در صدر این فهرست قرار داد. آمریکا که در دو هفته منتهی به جنگ نقش آتش بیار معرکه را بازی می‌کرد و اخبار لحظه به لحظه از احتمال حمله را از بالاترین جایگاه های سیاسی خود به جهان نشر می‌داد حالا توانسته اروپایی را که از آمریکا فاصله گرفته بود، به خود نزدیک سازد، برای روسیه یک باتلاق جدی ایجاد کند و بدون هزینه کرد خاصی در عرصه اقتصادی و نظامی، این کشور را به شدت تحت فشار اقتصادی و نظامی قرار دهد. همچنین روس‌ها را به گوشه رینگ سیاست بین‌الملل بکشاند و طرحی برای انزوای جهانی این ابرقدرت هسته ای به اجرا درآورد و البته بازار انرژی این کشور در اروپا را به تدریج از آن خود  کند و خود بر آن تسلط یابد. اگرچه آمریکایی‌ها حالا با نوعی بدنامی در عرصه دفاع از دوستان شان شناخته می‌شوند اما باید توجه داشت که این بدنامی قبلاً هم وجود داشته است، برای مثال درست وقتی که آرامکوی سعودی هدف حمله واقع شد. از طرف دیگر باید توجه داشت که آمریکا تعهد رسمی مبنی بر حمایت نظامی به اوکراین نداده بود که حالا بخواهد برخلاف آن عمل کند. درواقع این ساده لوحی حاکمان کی‌یف بود که فکر می‌کردند با حمایت لفظی واشنگتن می‌توان روسیه را از حمله بازداشت. اما شاید ایران نیز از این وضعیت منافعی ببرد اگرچه سیاست رسمی ایران از آغاز جنگ، توقف و گفت و گو برای حل مسائل فی‌مابین بود اما شرایط بین‌المللی اتفاق افتاده باعث شده تا ایران دارای منافعی باشد. توجه جدی به این جنگ باعث شده تا ضرورت حل فوری مسئله هسته ای ایران برای بایدن افزایش و احیای برجام اهمیت بیشتری یابد. به ویژه آن که حذف آرام روسیه از بازار انرژی، نیاز آمریکا و غرب به نفت ایران برای جایگزینی را افزایش داده تا قیمت‌ها بیشتر از این سر به فلک نکشد. چین نیز در وضعیتی ویژه قرار دارد. نه چندان برنده و نه چندان بازنده؛ معطوف شدن توجهات به اوکراین، تمرکز غرب بر مهار چین را به هم می‌زند؛ چیزی که چینی‌ها استفاده از آن را خوب بلدند؛ اما تضعیف روسیه در اقتصاد بین‌الملل و نقش سیاسی در جهان آینده، چین را در مقابل آمریکا تنها و غرب را برای کنترل چین در آینده منسجم‌تر و با اعتماد به نفس بیشتری می‌کند. علت همراهی نکردن چین با تحریم‌های روسیه نیز همین است اما از طرف دیگر این تحریم‌های شدید می‌تواند منجر به ائتلاف سازی علیه دلار شود و کشورهای مقابل غرب را منسجم تر کند. وضعیت میدانی در روزهای آینده تعیین کننده شرایط خواهد بود. آمریکا تلاش دارد جنگ هرچه بیشتر طولانی شود، اروپا می‌خواهد با فشار اقتصادی روسیه را از اوکراین خارج کند، روسیه می‌خواهد هرچه سریع تر یا حاکمان را مجبور به پذیرش شروط خود کند یا آن ها را تغییر دهد و در این میان اوکراین است که به دلیل حماقت حاکمان غرب‌گرایش دارد  له می‌شود.